pol
🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁👗مرد شیک و پولدار 👔
دست هاش رو دو طرفم روی زمین گذاشت و روم کامل خم شد.
داشت لبامو با شدت مک می زد و می خورد.
داشتم نفس کم می اوردم.
دستی به سینش زدمو که فهمید و سرش رو عقب برد.
با عقب بردن سرش انگار هوا رو بهم تزریق کردن.
هوا رو بلعیدم و شروع کردم به سرفه زدن.
سرفه های خشک و خشن.
فکر کردم همچی تموم شده اما با بلند شدنم رو هوا فهمیدم این بازی هنوز ادامه داره.
با ترس یقه ی مهرداد رو چنگ زدم که داشت می رفت سمت اتاق خودش.
بزور لب زدم :
_این بازی رو تمومش کن مهرداد .
تو اینی نیستی که داری نشون می دی.
نیم نگاهی بهم انداخت و نیشخندی زد.
روی تخت پرتم کرد و گفت :
_امشب با دخترونگیت خداحافظی کن لیلی.
اشکام گوله گوله رو گونه هام روون بود.
باورم نمی شد مرد رو به روم مهرداد باشه.
مردی که شهوت چشم هاش رو کور و گوش هاش رو کر کرده بود.
با گرفتن پاشنه ی پام جیغی کشیدم و....
#مرد_پولدار55
جامع ترین کانال مد و زیبایی🦋👗
http://t.me/shik_poldar