pol

pol

🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁

👗مرد شیک و پولدار 👔


با چشم های گرد شده خیره شدم بهش.
لب زدم :

_هان!!!؟

دندوناش رو ،رو سایید.
دستش رو جلو آورد و روسریم رو با عصبانیت کشید جلو و گفت :

_این لامصب بکش جلو.
اون مردک هیز از اون موقع داره با اون چشم هاش درسته قورتت می ده.

دهنم مثل غار باز موند.
دستمال کاغذی جلوم گرفتو گفت :

_اون قرمزی لباتم کم کن حوصله دردسر ندارم.
گفتم تا وقتی اسمت تو شناسنامه منه هرز رفتن و‌گشتنتو کم کن.
تو اون مغزت نرفت که نرفت.

دست از غذا خوردن برداشتم.
من اصلا نمی دونستم چکار کردم که اینطوری سگ شده و داره پاچمو می گیره.

چرا هرچی دلش‌می خواست می گفت بهم!!؟
چرا همیشه قضاوتم می کرد!!؟

درسته عاشقش بودم اما من فقط عاشقش بودم نه اون.

دلیل این همه گیر دادنش رو نمی دونستم.

اخمی کردمو گفتم :

_به تو چه هوم!!!؟
اصلا دوست دارم هرز بپرم تو رو سننه!!؟
من عقده توجه دارم ،دوس دارم طوری بگردم که همه بهم توجه کنن.
به تو ربطی نداره.
انگار باورت شده تو واقعا شوهر منی.
دور برت نداره.این دو روزم هم تحمل کن این هرزه از زندگیت واسه همیشه میره بیرون.

بعد بدون توجه بهش کیفمو چنگ زدم و از رستوران زدم بیرون.

اونقدر عصبی بودم که قدمامو بلند برمی داشتم.

نمی دونم چی شد که‌بازوم به شدت کشیده شد .


#مرد_پولدار52

جامع ترین کانال مد و زیبایی👗🦋
http://t.me/shik_poldar

👗مرد شیک و پولدار 👔


جیغی کشیدم که با صورت عصبی مهرداد روبه رو شدم.

چشم هاش سرخ شده بود.
شروع کردم به تقلا کردن.

_ولم کن دستای کثیفت رو بهم نزن.

فشاری به دستم آورد که آخ بلندی گفتم.

با عصبانیت گفت :

_فقط خفه شو لیلی برسیم خونه می دونم باهات چکار کنم.

بااین حرفش عصبی شدم.
دستمو کشیدم که محکم تر نگهم داشت.

با حرص گفتم :

_من با تو دیگه قبرستونم نمی یام چه برسه تو خونت.
ولم کن برم پی زندگیم.
دو روز دیگه می یام تو محضر نترس.
ولم کن برم پی هرزه گر...

با مشت محکمی که تو دهنم کوبید حرفم نصفه موند.

جیغ خفیفی کشیدم.
هیچ کس اون اطراف نبود که نجاتم بده.

با کشیده شدن دستم از فکر بیرون اومدم.

دستی روی لبم گذاشتم.
جای مشتش گزگز می کرد.

در ماشین رو باز کرد و پرتم کرد تو ماشین.

از ضعیفی خودم‌ حالم بهم خورد.
باز اشکام روون شدن.

با صدای جیغ لاستیکا نگاه اشکیمو بالا اوردم و به چهره ی عصبیش دوختم.

داشت مثل دیوونه ها می روند.
خیلی عصبی بود.

با ترس خودمو به صندلی چسبوندمو گفتم :

_مهرداد تورو خدا آروم تر برو.
غلط کردم.
تورو خدا آروم ت...

به وسط حرفم پرید و گفت :

_خفه لیلی.خفه شو.
برسیم خونه بهت نشون می دم من چکارتم.
فقط برسیم.

بعد سرعت ماشین رو بیشتر کرد.


#مرد_پولدار53

جامع ترین کانال مد و زیبایی👗🦋
http://t.me/shik_poldar

Report Page