Party..
Pariaبازوشو جلو آورد و بهت اشاره کرد که بگیری
لبخند جذابی زدی و دستتو دور بازوی بکهیون حلقه کردی
تاحالا با بکهیون به اینجور مهمونی ها نیومده بودی و نگاه هات و استرست خام بودن و بی تجربگیتو به رخ میکشید
بیشتر خودتو به بکهیون نزدیک کردی و قبل از اینکه وارد اون مکان بشین جلوشو گرفتی
بکهیون-
لبخند مهربونی زد
هوم+
مطمعنی کارت درسته که منو با خودت آوردی اخه من-
انگشتشو رو لبت گذاشت و خم شد
من بیون بکهیونم کارمو بلدم+
من عادت ندارم اینجوری لباس بپوشم و به اینجور جاها بیام-
فقط کنار من باش و به حرف من گوش بده +
گونه اتو بوسید
من حواسم بهت هست +
سعی میکردی سرعت راه رفتنتو با بکهیون یکی کنی قلبت تند میزد..
نگاهتو به بکهیون دادی مثل چند دیقه پیش لبخند نداشت بلکه به جاش یه اخم غلیظ و ترسناکی داشت و به یه نقطه زل زده بود
از اون پسر کیوت چند دیقه پیش خبری نبود
آب دهنتو قورت دادی و رد نگاهشو تعقیب کردی و به گوشه سالن نگاه کردی و با دیدن چند تا مرد خوشتیب و جذاب رو به روشدی
بازوی بکهیون رو با انگشتات فشار دادی تا توجهشو به خودت جلب کنی
اتفاقی افتاده-
یهویی مچ دستتو گرفت و به خودش نزدیک کرد و کنار گوشت زمزمه کرد
تو برای منی فهمیدی؟+
داری چی میگی-
بدون اینکه فکری داشته باشی دنبال بکهیون کشیده میشدی
با دیدن اون مردا کمی عقب رفتی و پشت بکهیون رفتی و به بکهیون نگاه کردی که هنوزم اخم داشت
بیون بکهیون مشتاق دیدار*
از جاش بلند شد و دستشو رو شونه بکهیون گذاشت
خیلی وقته همو ندیدیم شرطبندی کنیم نه؟*
نگاهش به تو که کنار بکهیون بودی خورد
سرتاپاتو برانداز کرد تو از زیبایی چیزی کم نداشتی انگار صاحب همه زیبایی ها و قشنگی های دنیا تو بودی پوزخند زد و به طرفت اومد
سلام بانوی زیبا*
دستتو گرفت و بوسه کوتاهی رو دستت گذاشت قشنگ میتونستی نفس های عصبی بکهیون رو حس کنی لبتو گاز گرفتی و فقط تعظیم کوتاهی کردی
دلت بازی میخواد؟+
بدجور*
مطمئنم مفتی نمیخوای بازی کنی+
درست فهمیدی*
چی میخوای+
دستاشو داخل جیبش برد و ابروشو بالا داد و ادای فکر کردن درآورد
بذار یکم فکر کنم *
جلوتر اومد و به تو نگاه کرد
نظرت چیه اگه باختی این دختر جذابو به من بدی؟*
قلبت هُری ریخت بیشتر بازوی بکهیون رو چنگ انداختی و با چشمای لرزونت به بکهیون نگاه کردی
بکهیون صورتشو به طرفت برگردوند
بکهیونی که میشناختی هیچ وقت اینجوری نگات نمیکرد
بکهیون قبول نمیکرد ،میکرد ؟
قبوله+
عالیه ..میدونستم هیچ وقت عوض نمیشی و از باختن متنفری *
با چشمای گرد شده نگاهشون کردی
من نمیبازم که متنفر باشم از باختن+
نفسات سنگین شده بود و ضربان قلبت چندبرابر شده بود بکهیون به سرش زده بود ؟؟
تورو کنار خودش نشوند
میخواستی چیزی بگی که بکهیون انگشتشو رو لبت گذاشت
حرف نزن بشین و تماشا کن+
تماشا میکردی؟ دقیقا چیو؟ اینکه چجوری داشت مثل پول ازت استفاده میشد ؟
پیراهنتو تو مشتت گرفتی و فقط دعا میکردی از این وضعیت بیرون بیای
بکهیون لبخند مغروری زد
شروع نمیکنی؟+
حتما بیون بکهیون*
هیچی نمیدونستی هیچی از اون امتیاز ها و عدد ها سردر نمیاوردی فقط منتظر مونده بودی ببینی قراره چه بلایی سرت بیاد ولی از بکهیون میتونستی حدس بزنی هیچی خوب پیش نمیره
زیر لب گفتی:بکهیون هیچ وقت نمیبخشمت
لبخند مغروری زد و دستشو دورت انداخت و به مبل تکیه داد و پاشو رو پاش انداخت
گفتم نمیبازم که متنفر باشم از باختن+
فقط گم شو بیون بکهیون *
بازی خوبی بود +
مچ دستتو گرفت و بلندت کرد و با خودش کشید
بکهیون به سرت زده بود؟ دیوونه شده بودی؟-
میدونست چقدر بهت شوک وارد شده بود و ترسیده بودی ولی بکهیون لبخند روی لبش هنوز باقی مونده بود
مشت محکمی به بازوی بکهیون زدی و هولش دادی و ازش جدا شدی و به طرف خروجی رفتی
چشم غره ای پشت سرش رفتی
بازوی لختتو گرفت و به طرف خودش برگردوند
ماشین این طرفه+
بازوتو از چنگش درآوردی
از جلوی چشمام گم شو-
چرا؟+
چرا؟ واقعا دادی میپرسی چرا؟-
اره چرا؟+
سیلی محکمی بهش زدی و هولش دادی
:وگفتی
رسما رو من شرطبندی کردی ..اگه میباختی چی ؟ تو من چی فرض کردی؟ منو برای همین اینجا آوردی؟
اگه میباختمم از دستت نمیدادم+
مچ دستتو گرفت و به دیوار چسبوندت و سرشو نزدیک اورد
من هیچ وقت نمیبازمت +
گوشه لبتو بوسید و با خودش کشیدت در ماشینو باز کرد و به زور تورو داخل هول داد
بریم خونه از دلت در بیارم +
ولم کن من نمیخوام -
ولی من میخوام +
.
.