part3
niyosha 2_ا…اون هرزه داش پاشو ا زیر میز میبرد لای پای سوهو..
رفتم جلوش وایسادم و یه سیلی محکم بهش زدم..
•چتهه؟
_هرزههه
=چیشد؟
_اون پاشو…ولش کن سوهو پاشو بریم
=اما شامتون..
_ممنون مادر جان…سوهو پاشو
#مبینمتون
ــــــــــــ
_سوهو تو…دیگه باهام حرف نزن
#الان قهری؟
_اره
#ببخشید
_..
#اخه چکار میتونستم بکنم جلو مامانم؟
_میتونستی پاشی به بهونه یه هر چیزی
#مغذرت میخوام باشه؟
_…
#عشقمم ما داریم پس فردا نامزد میکنیم هاا
_…
#ببخش منو باشه
_باشه بخشیدمت
#فدات شمم
_خیل خب برو دیگه
#اکک
ــــــــــــ
_فردا مدرسه میبینمت عشقم
#میبینمت شب بخیر
…..
_هعییی خیلی خسته بودم…خیلی هم ذوق داشتم…قلبم تند میزدد..
بهتره دیگه بخوابم فردا باید برم مدرسه…
ــــــــــــــــــــــ
مامان ا. ت: ا. تتت پاشوووو
_هوومم نمخاام
مامان: پاشوو پدسگ دیرت شد ساعت هشته
_هشت هنوز زود…چییییی؟
پاشدم سریع اماده شدم و رفتم بیرون…
متاسفانه از اتوبوس جا موندم باید خودم تا مدرسه پیاده برم…
ــــــــــــــــــ
_وایییی مردمممم
*چیشدهه؟
_تا اینجا پیاده اومدم
*خسته نباشی دلاور
معلم: خبب بشینیدد
امروز یه دانش آموز جدید داریم…
بفرما تو…
بچها:وااا چه جذابه
کراش زدم
*واااو دارم خواب میبینم؟
_اون…اون خیلی جذاب بود
#ا.ت…!
_ها؟ هااا ببخشید
معلم: خب اونجا کنار ا.ت جای خالی هست برو بشین
(علامت کوک:☆)
…….
~پرام پسر ب این جذابی ندیدمم
*وایی من روم نمیشه برم ازش بپرسم اسمش چیه
-منم روم نمشه
*ا. ت کار خودته
_من؟ اما سوهو
*فعلا نیس زود باشش
_باشهه
رفتم جلوش نشستم و سعی کردم باهاش حرف بزنم چون خیلی جدی و ترسناک بود..
گلومو صاف کردم…
_خب…سلامم چطوری؟
☆سلام(سرد)
_میشه اسمتو بپرسم؟
☆کوک
_عاا…خبب همیشه انقد سردی؟
☆اهوم
_خب…ب..با..باشه من دیگه برم…
☆چرا انقد استرس داری؟
_اخه…من برعکس تو خیلی شوخ و پر انرژی ام بخاطر همین کنارت معذبم
☆اک میتونی بری…
..
*ا. ت چیشد؟
-بگو دیه
_اسمش کوکه
*وااا اسمش ب قیافش میخوره
_از چ لحاظ میگی؟
*نمدونم
_راستی بچهااا فردا شببب همتون ب(اسم مکان) دعوتیننن برای نامزدی منو و سوهو
~اووو مبارکه حتما میاییم
*اخ جووون
_مدیونید نیاین
-میایممم
_رفتم کنار کوک تا بهش بگم
ک….کوک میخواستم بگم…ا…اگه میتونی…
☆نمیام
_عاا…باشه…هر..جور راحتی
~واا کوک بیا دیگه یکم باهامون اشنا شو
☆کار دارم
-بیا دیگههع
☆چقد پیلن ایشش…خواستم برای بار هزارم ب این کله پوکا بگم نمیام که نگاهم ب ا. ت افتاد…ناراحت بود وکیوت نگام میکرد..
اک میام
_جدیی؟؟
☆اهوم
_واییی مرسییی
ــــــــــــــــ
_بچهاااا فردا شب میبینمتون….
…