#part2

#part2

@roman_haya

#من_هر_زه_نیستم



لبم رو به لبش چسبوندم و مردو*نگیش رو که برجسته شده بود زیرم احساس میکردم . همراهیم نمی‌کرد ولی وقتی که لبش رو گاز گرفتم ، دیگه طاقتش تموم شد و لبم رو محکم بوسید .


دست داغشو روی رون لختم می کشید و زبونم رو میمکید . تو یه حرکت جاهامون رو عوض کرد و زیر گوشم رو بوسید و گفت :

_ امیدوارم فردا هم مثل الان آروم باشی !


تاپم رو با کمک خودم از تنم در آورد و سرش رو بین سی*نه هام برد و بو کرد و گفت :

_ اوووم بوی توت فرنگی میدی !


زبونش رو بین فاصله ی سی*نه هام کشید و سمت سی*نه ی چپم رفت و نو*کش رو گاز گرفت که کمرم رو به تخت کوبیدم .


وقتی فهمید که خیلی به سی*نه هام حساسم ، کلش رو توی دهنش کرد و مکید که زیر دلم خالی شد . با دستش اون یکی سی*نمو توی مشتش گرفت و فشار داد که اخ گفتم .


دامنمو بالا زد و بین پام نشست ، شو*رتم رو از پام در آورد و سرش رو بین پام برد . با لمس زبون داغش با ک**صم سرم به عقب خم شد و ملافه رو چنگ زدم .


چو*چو*لم رو تند تند میمکید که با ناله گفتم :

_ آی ... بسه !


بلند شد و لبام رو بوسید و مردو*نگیش رو با سور*اخ ک*صم تنظیم کرد و سرش رو آروم تو فرستاد که آه و نالم بلند شد . لبام رو شکار کرد و بقیه ی مرد*ونگیش رو توی یه حرکت تا آخر توم فرستاد که جیغم بین لباش خفه شد .


_ چقد تنگی !


با هر تلم*به ای میزد کمرش رو چنگ میزدم و آه و ناله میکردم . هر دوتاییمون با هم ار*ضا شدیم . خودشو روی شکمم خالی کرد .


از پشت بغلم کرد و کتفم رو بوسید و گفت :

_ عالی بودی !


از خستگی چشمام روی هم افتاد و خوابم برد .

Report Page