Part 4

Part 4


+فردا با یونگی قرار دارم و نمیدونم چی بپوشم؟

واقعا قرار گذاشتن با یکی دیگه انقدر جذابه؟ یا برای جیمین بیش از حد جذابه؟

_اون هودی بنفشتو با شلوار مشکیت بپوش

+واو جونگ کوکا دستت درد نکنه

_من فقط یه استایل ساده انتخاب کردم که خودتم میتونی انتخابش کنی ولی الان داری بی دلیل به خودت استرس وارد میکنی که چی بپوشی

+اوف باشه باشه تو ریلکس

بعد از گفتن این حرف رفت تا حاضر بشه

بعد چند دقیقه بیرون اومد از اتاق و گفت

+خب کوک چطور شدم؟

خداییش خیلی بهش میومد حیفه که جیمین این استایلو برای اون پسره سیاه بزنه

با قیافه کج و کوله گفتم

_اممم خوبه

+یعنس چی کوک زشت شدم؟ چرا قیافتو اینجوری میکنی؟

_خوشگله فقط حیف که قراره اون پسره سیاه این لباسارو تنت ببینه و خب از کجا معلوم شایدم تو تنت جر بده

با اتمام جملم جورابشو پرت کرد سمتم و گفت

+کوفت جونگ کوک میدونی جدیدا خیلی منحرف شدی؟

_تو روی من تاثیر گذاشتی اینو بفهم

+حالا هرچی نمیخوام بخاطر تو احمق شبمو خراب کنم جورابمو پس بده

جورابو سمتش پرت کردم و پوشید

یکم بعد اومد پیشم و پرسید چطور شدم؟

موهاشو بالا زده بود و خب نمیدونم چرا ولی وقتی موهاش پایین بود پیشتر دوست داشتم

_جیمین به نظر من موهاتو بده پایین اونجوری قشنگ تره

+وای خدایا موهامو باید بپورم چون یه عالمه تافت روش خالی کردم تا حالت بگیره

بعد این حرف به سمت حمام دوید تا موهاشو بشوره

بعد چند دقیقه بیرون اومد و موهاشو خشک کرد و گوشیشو دستش گرفت





با قیافه پوکر سمتم اومد و گفت

+اوف جونگ کوکا میگه خونش از اینجا دوره پس یکم طول میکشه تا بیاد

_یعنی خونش جای افراد پولداره که از اینجا دوره

+واو جونگ کوک تو خیلی به همه چیز دقت میکنی

_این کارارو من باید بکنم دیگه تو که به این چیزا دقت نمیکنی

+فقط بس کن جونگ کوک خواهش میکنم

با صدای زنگ گوشی جیمین به خودموم اومدیم که با دیدن اسم یونگی جیمین لبخند زد و جواب داد

+اوکی الان راه میوفتم خدافظ

تماسو قطع کرد و سریع بلند شد تا از بره که بهش گفتم

_جیمین حواستو جمع کن و محظ احتیاط با خودت اسپری فلفل ببر

+جونگ کوک تمومش کن کسی قرار نیست منو بکشه خداحافظ

و از خونه خارج شد

یعنی من واقعا انقدر به همه شک دارم؟ شاید یونگی

واقعا ادم خوبیه و من خیلی بهش شک دارم

استایل جیمین برای قرار👇👇


Report Page