part
#عشق_هوس_خیانت_#بر_سر_دو_راهی_انتقام_یا_عاشقی_
#لبهای_تو_آغوش_من_
مرا لخت کرد و روی میز بیلیارد گذاشت و دستهایم را بست .
وحشی شده بود ومن همچو عروسکی بی جان زیر دستهای قدرتمندش مات مانده بودم که چه می خواهد بکند .
توان حرکت نداشتم .با لبخندی پر از شهوت گفت:
-خب حاضری ؟ نباشی هم مجبوری همراهیم کنی .
تا چند دقیقه دیگه با اومدن هومن و وسعید عیشمون کامل میشه .
میخوام بهت حالی کنم تو یه زمان با سه تا مرد بودن چه حالی میده .
با چشمان گرد شده تنها نگاهش کردم
حتی فکرش هم درد آور بود .نالیدم .
-تو روخدا آرمان ...به من رحم کن ...
خندید .بلند و عصبی .
-تو داری تقاص پس میدی دختر ..خودم دخترانگیهات رو می گیرم .تا دلم خنک شه .بعد می دمت دست پسرا تا یه حال مشتی ببرن .
ببینم میتونی زیر سه تایمون طاقت بیاری .
حرفهایش برایم غیر باور بود .با باز شدن در اتاق و ورود دو مرد .......
باقیش رو برو اینجا بخون ..پشیمون نمیشی
#هات_تجاوزی_انتقامی_پر_از_ #عاشقانه_ها_خشونت_های_عشقی_
#کلی_مطلب_واسه_زندگی_
https://t.me/joinchat/AAAAAEQEXAd89uWwSmt29w
زیر ۲۰سال خواهشن وارد نشن بد آموزی داره👌👌
رمان کامل شده میخوای بیا 👇👇👇