Part 1

Part 1

𝔨𝔞𝔩𝔞𝔱𝔢𝔪

Posts by HP

part 1

روبروی در ایستاد؛ در چوبی قدیمی به تازگی رنگ شده بود.

او خوشحال بود؛ یک خانه جدید، یک زندگی جدید.

نفس عمیقی کشید و شش هایش را از هوای تازه پر کرد؛ دستش را داخل جیبش برد و کلید های طلایی در بیرون کشید و یک به یک آنها را امتحان کرد تا بالاخره با صدای آرامی در خانه باز شد.

دختر در را هل داد و زمزمه کرد:« زندگی جدیدِ من، سلام»

وارد خانه شد و در را بست، چمدان زیبای قدیمی اش را روی زمین و لباس هایش را در آورد و آویزان چوب لباسی کرد.

خانه بوی چوب قدیمی میداد، چوب هایی لبریز از خاطرات خوب و بد.

بی معطلی شروع…

4 views

Report Page