Pain
𝒦𝒾𝓁𝓁ℯ𝓇تموم بدنش درد میکرد و سرپنجه های دستش میسوختن
خون بالای لباشو پاک کرد و در حالی که به دیوار پشت سرش تکیه میداد روی زمین لیز خورد
اشکاش روی صورت خسته و درموندش چکیدن و باعث شدن جونگ کوک برای بار هزارم اتفاق وحشتناکی که افتاده بود و مرور کنه
تهیونگ.. عشق ابدیش.... دیگه زنده نبود... پس چرا خودش هنوز نفس میکشید؟
چیزی که پسر کوچیک تر قادر به دیدنش نبود روح ناراحت و نگران دوست پسرش بود که همه جا دنبالش میکرد تا ازش محافظت کنه
اما در اخر اون فقط یه روح بود مگه نه؟
#killer