پارت_1

پارت_1

by ناشناس. بی احساس

وحشت زده بودم... صدای ضربان قلبم رو می تونستم بشنوم. روی تخت تک نفره فلزی با تشک صفت درازم کرده بودن که با هر تکونم صدای جیریق جیریق اهن های زنگ زده اش بلند می شد. دستام رو برده بودن بالای سرم و با طناب محکم بسته بودن. برهنه بودم و هیچی به تن نداشتم. پاهام اما باز بود. نفس نفس میزدم و جرات داد و فریاد نداشتم. صدای باز شدن در فلزی و صدای کفشایی که نزدیکم میشد. میتونم از روی صداش حدس بزنم مال یک مرده. رسید به تخت. نتونستم تحمل کنم و گفتم: -منو چرا دزدیدین؟ نفسشو کنار گوشم حس کردم. دست داغش که روی سینه راستم نشست و تو مشتش اروم مالید. لب گزیدم و وحشت زده سعی کردم با پاهام بهش لگد بزنم اما محکم سینه امو فشار داد که از دردش ناله کردم و سست شدم. فشار دستش اروم اروم کم شد. دستشو بین پاهام گذاشت که سریع پاهام رو بهم چسبوندم. با دست دیگه اش محکم روی رانم کوبید که با گریه "ای" بلندی گفتم. پاهام رو باز کردم. ترسو تر از اونی بودم که باهاش مخالفت کنم. هق می زدم و اون بی اهمیت روی کصم رو می مالید. کم کم لذت می بردم. بجز بار اولم که چندین سال پیش بود دیگه کصم توسط دستی لمس نشده بود و حالا... خیس کرده بودم و با لذت ناله می کردم. دست دیگه اش دوباره روی سینه ام نشست و شروع کرد به مالیدن و لمس کردنم. با لذت ناله می کردم که اروم انگشتش رو داخلم فرو کرد. جیغ خفه ای کشیدم و گفتم : -لعنت بهت ... صدای نیشخندشو شنیدم. تند تند با انگشتش حالا داخل کصم که حسابی به اب اومده بود تلمبه می زد. طولی نکشید که ارضا شدم. -اه... چشمام رو باز کن... هیچی نگفتی. هرم نفس هاش توی صورتم پخش شد و لب های داغ و اتشینش رو لب هام نشست و عمیق و داغ بوسید. بند دلم پاره شد با بوسه اش. بعد از مدتی ازم جدا شد و بعد دور شد. صدای باز و بسته شدن در و .... یعنی منو دزدیده بودن که فقط ارضاعم کنه؟ بدون خشونت و اونم اینطور با حرارت؟ کسی که لمسم کرده بود اصلا کی بود؟ ***


Report Page