P1

P1


🔥 #اسمان_شب(جلد دوم)

💦 #پارت_1

اسمان شب(جلد دوم)

فصل اول: 

*خشایار*

بشدت خسته شدم. از این زندگی ... از خانواده ام و اتفاقاتی که نمیتونم کنترلی روشون داشته باشم.

از برده هایی که هرشب تو اتاقم سر و کله اشون پیدا میشه... 

از پدرم که مدام میگه من جانشینش تو انجمن هستم و باید یه برده داشته باشم و اقتدار یه ارباب بی رحم رو از خودم نشون بدم.

من نمی خوام ارباب باشم. نمی خوام به کسی ازاری برسونم. نمی خوام کسی رو شکنجه کنم. بخاطر این قضایا از سکس عادی هم متنفر بشم. اموزش های مسخره و احمقانه ای که خشن بودن رو بهمون یاد میدادن واقعا تهوع اور بود.

مادر و پدر خوش گذرون من هم دوماه یه مراسم BDSMای اینجا میگیرن تا منم علاقه مند بشم اما واقعا متنفرم... 

پنج تا برده برهنه و کم سن رو میندازن وسط کلی ادم مست و از خود بی خود شده که شکنجه اشون بدن و جلوی همه بهشون چند نفری تجاوز کنن و خودشون و بقیه لذت ببرن. حتی چند باری شده که چند تاشون مردن این وسط و جنازه هاشون عین یه وسیله بی ارزش تو بیابون بی اب و علف دفن میکنن .

خوشحالم که شیدا رو از این قضایا دور کردم. فکر این که یه روزی خواهر عزیزم وسط این جماعت در حال جون دادن باشه عذاابم میده. اخه یه مراسم مسخره دیگه ای هم داریم که سالی یکبار همه با برده هاشون که برهنه باید باشن میان و در صورت رضایت یک ارباب اون برده اشو با بقیه شریک میشه و غیر اون صورت تو مجلس با برده اش رابطه داره که بارها دیدم مادر من بشدت از این مراسمات استقبال میکنه و پدر بی غیرت منم اونو با بقیه شریک میشه.

فردا شب هم یکی از جشنای دوماهه این جماعته و سرو صدا تو عمارت زیاده . اونقدری که دیگه اعصابی برام نمونده.

با عصبانیت از اتاق بیرون میرم و داد میزنم:

-همه خدمه جمع بشن.. همه.

به کسری از ثانیه همه اشون مقابلم به صف وایمیستن. خدمتکارای جوان کم سن با لباسای ناجور مجبورن کار کنن تا اگر من یا پدر هوسشون رو کردیم ازشون استفاده کنیم و مسن تر ها لباس های کاملا پوشیده تنشونه. 

با غیض گفتم:

-نمیتونین بی سرو صدا کاراتون و بک..

با صدایی از اشبزخانه با خشم به اون قسمت نگاه کردم و به سرپرست خدمتکارا که با ترس و رنگی پریده به من نگاه میکرد غریدم:

-مگه نگفتم همه اینجا باشن؟

با من و من اومد چیزی بگه که با عصبانیت به سمت اشبزخانه رفتم و اونم با وحشت دنبالم می دوئید:

-قربان باور کنین صدایی نبود حتما گربه ای چیزی اومده ب...

Report Page