P.
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
#جنون_عشق25
اصلا برام مهم نبود چه بهونه ای میاره فقط باید می اومد باید می اومد بهم توضیح میداد به چه حقی گوشی روخاموش کرده بود.
نیمساعت اومدنش طول کشید اما بالاخره اومد وکنارم نشست و سرش و سمت شیشه ماشین گرفت.
اروم بود ناراحتی توی همه ی حرکاتش موج میزد.
دلخور بود از من خب حقم داشت ولی باید میفهمید مال آزاد بودن یعنی چی...
_واسه چی گوشیو خاموش کردی؟؟
همچنان سکوت کرد
_باتوام
میخواست منو دیونه کنه؟؟!!
با صدای بلند گفتم:همیشه باید سرت داد بزنمکه جواب بدی؟ باید سگ بشم آرهههه؟؟
_من با توحرفی ندارم.
برای من این رابطه تموم شده اس.
_پری سگم نکن ، چرا کاری میکنی که بزنهبسرم ؟
تو غلط کردی که برات تموم شده اس.
اون دختری که خونم بود دختر شریکشرکت بود.دیشب برای شب نشینی اومد خونم وبعدم خودش خودش و چتر کرد و نرفت همین فقط.
_دختر شریک شرکتت چه غلطی توی خونه ی تو میکرد؟
_منم نمیدونم دختره میخارید اومده بود خودشو بهم بندازه اما به منم میگن آزاد ...
_از کجا بدونم چیزی بینتون نیس؟
پام روی ترمز گذاشتم ماشین و نگهداشتم.....