P.

P.

#پارت_۳۱۲



چند مدت بود که با هیچکس رابطه نداشتم واسه همین هی حس میکردم الان که قراره با همین مقدار رابطه بلرزم و ارضا بشم....دستاشو زیر کمرم برد و قفل سوتینم رو باز کرد ....

با لذت و ولع دوباره به جون سینه هام افتاد‌....

بعد آهسته و آروم‌پایین تر رفت...

شکمم رو غرق بوسه کرد...

صدای ناله هام تو کل خونه پیچیده بود...دلم میخواس واسم بخورش تا آروم بگیرم...

دستمو رو سرش گذاشتم وموهاشو نوازش کردم...

انگار فکرمو خوند چون کمر شلوارمو گرفت و همراه شورتم از پام درش آورد و بعد لنگهامو از هم باز کرد و پاهامو گذاشت رو شونه هاش و سرش رو برد وسط پاهام....

تنم از لذت زیاد لرزید.....

کمرمو بالا و پایین کشیدمو با اولین زبونی که زد رو تختی رو چنگ‌زدم وخمار گفتم:

-آااااااااه عمااااد.....

یه آن سرشو بلند کرد و گفت:

-جونم عزیزم...

-تند تر بخورش‌....آه......

دوباره سرشو خم کرد و شروع کرد زبون زدن و مکیدنش....اونقدر اینکارو انجام تا بالاخره لرزیدمو ارضا شدم....

چشمامو بستم و یه نفس طولانی و کشدار کشیدم....

کل بدنم‌بی حس شد....چه حس و حال خوبی....

سرشو بلند کرد و بهم لبخند زد....بعد بدون اینکه ازم بخواد واسش جبران کنم اومد کنارم دراز کشید و کشیدم تو بغل خودش....پیشونیم رو بوسید....

پرسیدم:

-نمیخوای ارضات کنم!؟

خندید و گفت:

-نه....الان فقط تو فقط واسم مهمی....

خندیدمو خودمو تو بغلش مچاله کردم....

من دقیقا به همین دلیل شیفته ی این موجود بودم....

عماد از اون مردایی بود که میشد خوشبختی رو همه جوره کنارش احساس کرد....

آهسته گفت:

-لیلی !؟

-جونم عزیزترینم....

-یه سوال مزخرف بپرسم...!؟

-بپرس....

-با اون‌پسره... مرصادرو میگم....باهاش ارتباط جنسی داشتی!

-برای اینکه اذیتش کنم‌گفتم:

-آره بابا....هزار بار از جلو و عقب...

گرعت دارم‌شوخی میکنم...اخمی مصنوعی کرد و پرسید:

-جدی میگم....

خندیدمو گفتم:

-نه بابا...لامصب فقط یه بار بوسید اونم من اونقدر شیطونی کردم تا اینکارو کرد....

خندید و گفت:

-من همیشه فکر میکردم تو حتما باهاش خیلی رابطه داری!؟

نفسمو رو سینه اش فوت کردمو گفتم:

-نه...بین ما همچین‌چیزی نبود‌....چند ماه پیش بینمون یه صیغه محرمیت خونده بودن که زمانش هم قبل عید تموم شده بود...دقیقا همون موقع هم خواست ازدواج کنیم‌که من قبول نکردم...

محکمتر بغلم کرد و گفت:

-ممنون که قبول نکردی....

-ممنون که دوستم داری....

نفس عمیقی کشید و دوباره پیشونیم رو بوسید

.

Report Page