🔞NSFW🔞

🔞NSFW🔞

JOIN CHANNEL
By #Kristen



_جونگ‌کوکااااا لطفا، چرا فقط کاری که باید رو انجام نمیدی؟

+ آههه ته‌ته من الان به لطفا گفتنت توجه کنم یا به بایدی که نباید میگفتی؟

_ یااااا اذیتم نکن کوک من میخوامت

+ چی میخوای هیونگ؟ باید بهم بگی، نگی که من نمیدونم.

لبخند موزیانه‌ای زد و به تهیونگی که زیر دستاش پیچ تاب میخورد و به نالیدن افتاده بود نگاه کرد.

_ من اون دیکِ لعنتیتو درونم میخوام میفهمی؟؟؟

جونگ‌کوک که به هدفش رسیده بود با نزدیک کردن کمرش به پایین تنه‌ی پسر بزرگ‌تر، دیکش رو درست روی اون قرار داد و با حرکت دادن کمرش باعث طی کردن طول عضو هم دیگه میشدن.

تهیونگ آهی بلند سر داد و حالا بعد از چند ثانیه اون هم مشغول تکون دادن کمرش شد.

چند دقیقه‌ی بعد هردوشون غرق هم شده بودن و ناله‌هاشون اتاق رو پر کرده بود.

+ تهیونگا امشب نمیخوام بیشتر از این پوزیشن پیش برم.

_ ودف‍.... آهههه شت کوووک تو چی تو سرت میگذره؟

+ هیچی فقط میخوام تماشات کنم همین جوری تو همین حال.

_ یعنی میخ‍...وای بگی وقتی داری با تمام قدرت درونم ضربه میزنی و من هر بار نفسم بند میاد، تماشایی نیستم؟

+ شت، ته تو این سناریو‌ی لعنتی رو یهویی از کجا آوردی؟

+ من وقتی میبینم تو با همین کارم هم نزدیک کام شدنی، نمیخوام اذیت بشی.

_ اما من اون درد رو میخوام. اون سوزش‌ِ دیواره‌ی ورودیمو میخوام.

دیک کینگ سایز جونگ‌کوک رو در دستش گرفت و ادامه داد:

_ من این دیکتو میخوام که منو معتاد خودش کرده.

جونگ‌کوک‌ پوزخندی زد و با صدایی گرفته گفت:

+ پاهاتو بیار بالا توله، بیشتر از این بگی معلوم نیست باهات چیکار کنم...



~~~~~~~

دیگه چی میخوای تهیونگ جان؟؟؟🤗

کامنت کامنت

کامنت کامنت


Report Page