🔞NSFW🔞
JOIN CHANNELاز یه سفر چند روزه که جونگ کوک ازش برگشته بود دلش میخواست با یک پذیرایی مفصل ازش استقبال کنه.
خودش رو آماده کرد بعد از سفارش چند غذای متنوع منتظر اومدن کوک شد.
زنگ خونه به صدا در اومد و جونگکوک بلافاصله بعد از باز شدن در پسر بی طاقتش رو بغل گرفت و بوسهای عمیق و خیس رو شروع کرد...
***
حالا سه ساعتی از اومدن پسر گذشته بود. و اون ها نه غذا خورده بودن نه فرصت کرده بودن از این چند روزشون تعریف کنن. و تنها کاری که کردن، ادامه دادن اون بوسه در اتاقه راز دارشون بود.
اون اتاق شاهد خیلی چیزها بود.
حتی همین حالا که جونگکوک با قدرت درون حفرهی خیس از پریکام پسر بزرگتر میکوبید و صدای نالههاش رو بیشتر از قبل میشنید.
_ آههههه فاااااک این بوتِ توپر تو همیشه منو برای به فاک دادنش وسوسه میکنه کیم.
+ این بوت لعنتی چند روزِ که بیقرار حضورت درونِ خودشه.
_ شت... تو خوبمیدونی چی بگی تا منو دیونهتر کنی.
+ اووووم... من دیونهات میکنم؟
_ آخخخ... آره تو فاکینگ دیونهام میکنی.
+ خوبه. پس دیونهام باش جئون.
با شنیدن این جمله اسپنک محکمی به لپ باسن پسر زد و با غرشی مردانه ضربات بعدیش رو عمیقتر ایجاد کرد.
حالا که پروستاتش رو پیدا کرده بود با خیال راحت به همون نقطه ضربه میزد و با لبخندی موزیانه به قوس کمر تهیونگ خیره شده بود.
نفسهای حبس شدش رو بعد از چند ثانیه با نالهای عمیق بیرون فرستاد. و باعث باز شدن چشمهای بستهی از سرِ لذت جونگکوک شد که یکباره با خالی شدن حفرهش از وجود اون دیک کینگ سایز، نالید.
جونگکوک خم شد و شاهد منظرهی زیباتری از دوست پسر سکسیش شد.
حفرهای نبض میزد، پریکامهایی که روی ملحفهی سفید رنگ تخت خودنمایی میکردن، و بوتی که برای دوباره پر شدن شیک میزد.
جونگکوک بیطاقت و حریص انگشت شصتش رو واردش کرد و آهی برای اون گرما و خیسی دور انگشتاش کشید.
بیرون آورد و اینبار انگشت اشاره بلعیده شد.
_ فاااک کیم فقط چند روز نبودم چطور انقدر تنگ شدی لعنتی؟
+ فقط اونجا تنگ نشده جئون...
_ هُلی شت...
~~~~~
میخوام کامنت های عاهههه ببینم ازتون🔪🤡