NSFW

NSFW

@Vminkook_Famiily

با شدت پسر روی تاب زنجیری حیاط انداخت و نشیخندی زد.

_نظرت درمورد سواری چیه بیبی؟

جونگکوک خنده‌ی شهوانی کرد و زمزمه‌ کرد:

_تو عوضی می‌دونی که عاشق این پوزیشنم!

تهیونگ لیسی به لبش زد و جواب داد.

_و تو هم می‌دونی که عاشق اینم که ورود خروج دیکم رو داخلت ببینم.

همزمان روی تاب نشست و پسر و کمک کرد تا رو دیکش بشینه.

_آروم انجامش بده تا ببینم. اینکه بوتت به ارومی می‌بلعتش، باعث می‌شه بیشتر شق کنم.

پسر لبش رو گاز گرفت و دست‌هاش رو روی زانوی مرد گذاشت.

_تو خیلی بزرگی ته! آه.

مرد به آروم کمرش رو بالا آورد و کمر پسر رو نگه داشت تا خودش رو بالا نکشه.

_هیش... خودت رو شل کن یوبو.

کوک ناله‌ای کرد و خودش رو بیشتر به دیک مرد فشرد.

_جوری انجامش بده که التماسش کنم تا تمکمش کنی.

و بعد همراه با ضربات مرد خودش رو هم تکون داد. که باعث تکون خوردن تاب هم می‌شد.

_این... آه... عالیههه!

پسر کاملا ضربات مرد رو حس می‌کرد و همین باعث شد تا کمی خودش رو محکم‌تر خودش رو به لگن مرد بکوبه. و هوای خنک هم پوستش رو لمس کنه.

_آهه دارم می‌-

ولی طولی نکشید تا کامش تشک تاب رو کثیف کرد و تونست گرمای کام مرد رو حس کنه. هردو باهم به اوج رسیده بودن...



- Devilish

Report Page