NSFW🔞

NSFW🔞

Vminkook_Family

اون رسما یه پاور باتمه!

وقتی که کنترل سکس رو از تهیونگ میگیره و خودش رابطه رو ادامه میده واقعا خواستنیه.

تهیونگ فردی بود که دیوانه وار عاشق این ویژگی جونگکوک بود.

بیشتر اوقات توی سکس‌هاشون پوزیشن سواری رو انتخاب میکردن چون جونگکوک معتقد بود صورت تهیونگ از پایین وقتی سوراخ خودش بهش لذت میده ، خیلی جذابه.

و صد البته که پوزیشن عمیقی هم هست!

طوری عمیقه که پسر میتونه دیک تهیونگ رو کاملا توی خودش جا بده و یه جورایی خودش رو نات کنه.

تهیونگ هم از ویویی که بالای سرشه نهایت لذت رو میبره. جوری که پسر خودش رو لمس میکنه و نیپل های خودش رو میگیره یا به کمرش قوص میده تا بیشتر دیکش رو حس کنه ... حتی بالا پایین شدن دیکش که پریکام ترشح میکنه هم جذابه!

وقتی که کم میاره با نفس نفس دستور میده که توش بکوبه و با فریاد ازش میخواد که محکم‌تر انجامش بده و از الفاظ رکیک استفاده کنه ... انگار که جای تاپ و باتم عوض بشه و تنها شباهتش این باشه که باتم با یه دیک توی حفره‌ش داره به فاک میره.

وگرنه این تهیونگه که داره از دستورات جونگکوک اطاعت میکنه.

حتی وقتی که عمیق وارد پسرش میشه ، جونگکوک زبونش رو بیرون میاره و چشماش به عقب بر میگرده.

فاک این واقعا خواستنیه!


خواست شلواری رو برای پیرهن حریرش انتخاب کنه که تهیونگ وارد اتاق شد.

_جونگکوک تو نمیدونی کروات من ک.... وات د فاک! میخوای اینو بپوشی؟

جونگکوک نگاهی به لباسش کرد و شونه ای بالا انداخت.

_خب آره ... بده؟

تهیونگ نفسش رو بیرون داد و گفت:

_نه بیبی ... خیلی هم بهت میاد ولی ... یکم زیادی بدنتو نشون نمیده؟

جونگکوک با ذوق سر تکون داد و گفت:

_اتفاقا به خاطر همین پوشیدمش! دوست دارم بقیه رو تحت تاثیر قرار بدم و از اینکه نمیتونن لمسم کنن غبطه بخورن.

تهیونگ خندید و سمت کوک رفت نوک انگشتش رو روی تتو های پسر کشید و گفت:

_به نظرت اگه یکم دیر کنیم جین هیونگ خیلی عصبی میشه؟ چون یه نفر اینحاست که میتون تمامت رو لمس کنه.

جونگکوک با لحن شیطونی گفت:

_اگه دلیل موجه‌ای داشته باشیم ، نه دعوامون نمیکنه.

تهیونگ نزدیک صورت پسر شیطونش شد و بوسه‌ی سطحی روی لباش گذاشت و بعد آروم روی لبای کوک لب زد:

_دلیل تاخیرمون اینه که تو خیلی تحریک کننده‌ای و من خیلی هورنی! هومممم بنظر موجه و قانع کننده میاد.

خواست گردن کوک رو بگیره و ببوستش ، که کوک تهیونگ رو به کمد تکیه داد و دستای مرد رو بالای سرش نگه داشت:

_پس بیا بیشتر از این وقت رو تلف نکنیم ته!

تهیونگ نیشخندی زد و سرش رو جلو برد تا جونگکوک رو ببوسه.

کوک عقب کشید و خندید.

_عاعا اول لباسات مرد هورنی.

تهیونگ چشمی چرخوند و دکمه ی لباساش رو باز کرد و همزمان گفت:

_میدونستی خیلی خوشم میاد وقتی شاخ بازی در میاری؟ بیشتر حریص میشم تا بار ها بارها تصاحبت کنم کیتن.هرباز هم که برای خودم میکنمت ، ناله هات توی گوشم بپیچه.

کوک لبش رو گاز گرفت و کمربند ته رو باز کرد‌.

_آره میدونمممم

تهیونگ پیرهنش رو روی زمین انداخت و شلوارش رو هم همراه با باکسر پایین کشید و کوک رو روی تخت هول داد.

جونگکوک بلند خندید ودستش رو دور گردن مردش که روش خیمه زده بود، حلقه کرد.

تهیونگ لبای کوک رو میبوسید و با دستهاش بدن پسر زیرش رو نوازش میکرد. باکسر پسر رو درآورد و به گوشه ای پرت کرد تا کارش رو شروع کنه.

_ته...تهیونگ داری بیش از حد طولش میدی ... یالا مرد.

تهیونگ خندید که کوک از فرصت استفاده کرد و مرد رو به کنار هُل داد.

روی دیک تهیونگ نشست و با نیشخند گفت:

_بهم میدیش یا بگیرمش؟

تهیونگ نفس نفس زد و گفت:

_خودت میتونی بگیریش دال.

کوک سری تکون داد و انگشتاش رو داخل دهنش فرو کرد و همزمان که کمرش رو روی عضو بدون پوشش ته تکون میداد، با دست دیگه‌ش نیپلش رو گرفت و فشار داد. که باعث شد ناله ای بکنه.

_اوممممم آهههه

تهیونگ خیره به چشمای سلطه‌گر کوک لباش رو گاز گرفت و سرش رو عقب پرت کرد.

جونگکوک آروم انگشتاش رو وارد خودش کرد و ناله ای از سر لذت و درد کرد.

_آهههه تهیونگ...

ته هم همراه کوک ناله میکرد و توی فکرش کوک رو تحسین میکرد.

کوک بعد از اینکه کاملا خودشو آماده کرد، لیسی به کف دستش زد و رو طول دیک تهیونگ مالید.

عضو تهیونگ رو روی ورودیش گذاشت و آروم آروم وارد خودش کرد.

تهیونگ ناله ی بلندی کرد و گفت:

_تو ... خیلی عالی پسر ... آه فاک.

کوک دستش رو به ران پای تهیونگ که از لبه‌ی تخت آویزون بود گذاشت و قوصی به کمرش داد

_آهییییی ... خدای منننن.

پیرهن حریری که از روی شونه هاش افتاده بود ‌، تنها موضوع بی ارزش برای اون دو پسر در اون لحظه بود.

کوک ناله‌ای کرد و به دیک خودش نگاه کرد

_ته زود باش منو لمس کن.

تهیونگ چشماش درخشان شد و همزمان که دیک کوک رو هندجاب میرفت با دست آزاد نیپل های پسر رو نوازش کرد.

کوک قوصی به کمرش داد و صدایی که شبیه به جیغ بود درآورد.

_اوه خدای من ... فاک ... فاککککک .. دارم میام تهیونگ ... زود باش محکم تر... سریع تر پسر.

تهیونگ سرعت ضربه هاش رو زیاد کرد و نیشخندی زد.

_آهههه منم نزدیکم بیبی یه کم دیگه صبر کن ... تو خیلی بی نقصییی عزیزم.

کوک لبخندی زد و با ضربه ی آخرِ تهیونگ همزمان کام شدن.

_آهههههه ... آه ... شت!

تهیونگ آروم آروم داخل کوک ضربه میزد تا کامل خالی شه.

کوک بیحال گفت:

_دفعه ی دیگه به یک راند راضی نمیشم ...آه... ته ... حداقل باید سه دور دیگه انجامش بدیم.

تهیونگ خندید و گفت:

_فعلا باید خودمون رو برسونیم به مهمونی بیبی ... زود باش حاضر شو!


-Nadia





Report Page