NSFW

NSFW

Dosha of Kookmin Metanoia

توی خونه سرگردون بود. دنبال چیزی‌میگشت تا شکم گرسنش رو سیر کنه.

جرعت پرسیدن جای خوراکیایی که خریده بود رو نداشت چون جیمین قایمشون کرده بود و به اندازه ی کافی بد اخلاق ،حساس و شدیدا احساساتی شده بود چراکه تاثیرات دوران هیتش بود.


کابینتارو چک میکرد و امگاش رو صدا میزد ولی هیچ صدایی از جیمین نمیشنید.

بوی نوتلا کل خونه رو برداشته بود.

خندید...یکی دیگ از زیبایی های موچیش بوی نوتلای دوران هیتش بود.

به سمت اتاق رفت تا جیمین رو پیداکنه ولی وقتی دررو باز کرد با حجم عظیمی از فرومون نوتلایی روبرو شد که باعث شد جلوی بینیش رو بگیره.

اون باید خودنگهدار میبود.

شت ¡! این دفعه از دفعه های دیگ بیشتر بود...و جیمینی رو دید که با چند بالشت توی تخت برای خودش یه لونه‌ی کوچیک درست کرده و داره پتوی کوک رو بو میکنه و توی خودش از درد جمع شده.


-جیمین؟ عزیزم محض رضای خدا یکم آروم باش...مگه مسکناتو نمیخوری؟


جلورفت تا پروانه ی پیچیده شده توی پیله ش رو بغل کنه .


-چرا بغض کردی پروانه ی من؟

+کوکیییی.


با بغض توی بغل کوکی رفت و آلفای کم و بیش رات شده ش رو بوکشید.

با زبونش از گردن تا زیر گوش کوک رو لیس زد و با صدای خیلی آروم همونطور که گوشش رو آروم میمکید گفت :

+میخوامت ... همین الان!

و نفس داغش رو توی گردن کوک پیاده کرد.


کوک با تعجب به جیمین که چشماش رو به خمار شدن بود کرد و گفت :

-جیمین؟! سومین بار توی این دوروزه...اینطوری به خودت آسیب میرسونی الهه ی من. ازم نخواه این کار رو بکنم .


جیمین چشماش رو تو چشمای کوک قفل کرد و دستشاو دور گردنش گذاشت .


+زبونت اینو میگه...ولی گرگت داره صدام میکنه ...بوت رو حس میکنم توله گرگ من !

-تولــ ...؟!


و با هُل جیمین روی زمین پرت شدن. شروع به عقب جلو کردن خودش روی بدن جونگ‌کوک کرد و پیرهن کوک رو بالا زد و حریصانه از ناف تا وسط سینه‌ش رو با زبون خیسش لیس زد.

کوک متعجب شده بود...


-جیمـ... جـ...جیمین.. آروم باش یه دقیقه...جیمیــ.. !


ولی دیگ کار از کارگذشته بود چراکه جیمین ناخوناش تیز شده بودن و داشت رو سینه ی کوک خط مینداخت. این تغییر مود یهویی جیمین برای کوک خیلی عجیب بود.

باخودش گفت پس فقط مهمه که من نزدیکش باشم تا گرگش اینقد سریع فعال بشه . بخاطر این اتفاق به خودش بالید .


+من هاه ...آرومم عزیزم. تو چرا... عاح نمیتونی آروم باشی؟


لباشو لیس زد و از روی عضو کوکی که از کام خیس شده بود کنار رفت.دستش رو نوازش وار روش کشید و با لباش رو به دندون گرفت .

نگاهی به کوک انداخت که خیلی تیز داشت نگاش میکرد. توی این دوروز برای بار چهارم قرار بود که کوک خودش رو توی پروانه ش حل کنه.

کوک سمتش خیز برداشت و توی یک حرکت جیمین رو از شکم بلند کرد و با اسپنک ب باسنش روی تخت انداخت .

جیمین خندید و روی تخت خوابید. درد عضوش داشت دیوونش میکرد .کمرش رو بالا آورد تا به کوک بفهمونه باید زودتر کارش رو شروع کنه. نگاهش به شلوار کوک افتاد که با پریکام خیس شده بود . آخه محص رضای خدا جیمین همینطوریش تحریک کننده بود ... چه برسه که خودش بخواد این معاشقه رو شروع کنه.

همینطور که کوک پیراهنش رو درمی آورد ، جیمین پاشو بالا آورد و به عضوش رسوند . کوک با لبخندی که دندونای تیز شده ش رو نشون میداد گفت : حرکات جدید میبینم ؟

و توی دلش به جیمین که اینقد خواستی و خوردنی شده بود لعنت فرستاد.نفس عمیقی کشید و بوی پخش شده توی اتاق که حاصل وجود جیمین بود رو به ریه ش فرستاد.

روی جیمین خیمه زد و سایه ی بزرگش رو روش انداخت. با زبونش لبای جیمین که الان از شهوت باز و بسته میشدن رو لیس زد.


-فاک بهت لعنت شده ی خواستی ... هاه ... میدونم نباید بهت فشار بیارم ولی خودت جای آرامش نمیزاری

+کوک ... عاه... زود باش.


لبای جیمین رو گاز گرفت و باعث شد لب پایینش بخاطر تیزی دندونش یمقدار خون بیاد.خونی که روی چونش ریخت رو لیس زد و با بوسه های آبدار سمت خط فکش رفت.

جیمین دستاش رو روی کمر کوک میکشید و با ناخوناش روی کمر کوک نقش مینداخت .

صدای بم کوک جیمین رو تاحد کام شدن رسونده بود.

جیمین که دیگ صبر نداشت ،هلش داد و باعث شد کوک بشینه. از این خوی وحشی گری بیبیش خندش گرفته بود .جیمین تیشرت خودش رو در آورد .روی پاهای کوک نشست و دستاشو گرفت و روی باسن خودش گذاشت.

جیمین از ۳ دفعه ی گذشته خیلی بیشتر اونو میخواست.کوک که نبض زدن عضو دردمند جیمین رو روی شکمش حس کرد دستش رو از بالای شرت به باسن جیمین رسوند.سوراخ نبض دارش رو پیدا کرد و دورانی با انگشت دورش میکشید . جیمین با شهوت ناله میکرد.


+لعنت بهت کوک ... عاحح ... پرم کن دیگ ...

-آروم بیبی آروم

+نمیتو ... اه عاح.. نمیتونم تحمل کنم . اون لعنت شده رو بکن تو


دیگ اشک جیمین داشت درمیومد که کوک همزمان دو انگشت اشاره و فاکش رو باهم توی جیمین فرو کرد .جیمین ناله بلندی کرد و توی بغل کوک روی زانو هاش ایستاد و باسنش رو عقب داد نا کار رو برای کوک راحت تر‌کنه .


+عاح .. هاه .. عاح کوکاااححح ... تندتر


کوک آب دهنش رو قورت داد و به لپای باسن جیمین چنگ زد .دوست داشت همین الان اون دوتا بالشت سفید رو گاز بگیره تا دندوناش ب استخون برسن.با لبخند دندوناش رو از شهوت و حرص روی هم فشار میداد و ضربات دستش رو تند تر میکرد .

جیمین با گریه ناله میکرد. پاهاش رو بیشتر از هم باز کرد و کمرش رو بیشتر قوس داد .سرش رو بالا آورد وبا چشمای اشکی ب کوک خیره شد. لبای کوک رو بین لباش گذاشت و اشکش ریخت .

کوک مکث کرد و انگشتای روونش از پریکام رو درآورد .


-جیمینم خوبی؟خیلی بهت فشار اومده ؟


جیمین سرش رو به دوطرف تکون داد و دستاشو دوطرف صورت کوک گذاشت.


+ن عزیزم.فقط درد دارم.باید خالی شم ... الان فقط ...


دستش رو سمت دیک بزرگ شده ی کوک برد و اونو تو دستش گرفت


+اینو میخوام تا تو خودم حلّش کنم. میخوامت آلفای من !


کوک چشماشو روی هم گذاشت از قشنگ بودن این پسر داشت دیوونه میشد. دیگ نمیتونست گرگش رو تحمل کنه پس دیکش رو از شلوارکش بیرون آورد و روی سوراخ پسر امگای خوش بوش تنظیم کرد.

دراز کشید تا جیمین خودش کارش رو بکنه. بوی فرومون هاشون علاوه بر اتاق خونه روهم پر کرده بود.حتی گرسنگی هم از سر کوک پریده بود.

جیمین روی زانوهاش که دوطرف کوک گذاشته بودن بلند شد و با دستش دیک کوکی رو تنظیم کرد .آروم سرش رو وارد کرد ولی بخاطر تنگی و دردش یمقدار توی خودش جمع شد ولی توجهی نکرد و آروم خودش رو بالا پایین میکرد . دستاش رو روی شکم کوک گذاشت .ناخوناش پوست کوک رو سرخ کرده بودن.

کوک دستاش رو زیر سرش گذاشته بود و از صحنه ی روبروش لذت میبرد. کم کم ناله های شهوت آمیز جیمین بلند شد. با هر ضربه ای که توی جیمین میکوبید صدای برخورد تخم هاش با باسن تپل و سفید پسرش و برخورد دیک جیمین با شکم خودش اتاق رو پر میکرد .

هردو به ناله افتاده بودن.

جیمین خم شد و کمرش رو بیشتر قوس داد که باعث شد کوک دستش رو بزاره روی قوس کمرش و تلمبه رو تاجای حساسش عمیق تر کنه. جیمین پیرسینگ لب کوک رو به دندون گرفت و باهاش بازی کرد .

با صدایی که دیگه توانی برای بالا اومدن نداشت گفت :

کو .. کی ...م . مم.من عاححح . من دارممم..میاممم...


کوک دستش رو روی سوراخ عضو جیمین گذاشت و فشار داد : بدونِ ححح ...فاک . بدون اجازه ی من کام .. عاح جیمـ ... نمیشی.


جیمین درحالی که نیپلای کوکی رو میک میزد و با زبونش دورشون میکشید با درد هم ناله میکرد .از درد کام شدنی‌که کوک اجازه نمیداد ب پتوی کوک چنگ مینداخت .

جیمین از اون بالا خواستنی ترین شده بود و همین کوکی رو ب اوج خودش میرسوند.

بعد از چند دقیقه کوبیدن ب نقطه ی حساسش، کوک اجازه داد هردوتاشون باهم کام بشن و جیمین با جیغ کام خودشو با فشار بیرون داد و اونو روی سینه ی کوک ریخت .کوک هم توی سوراخش کام شد.


جیمین خودشو روی تن کوک ولو کرد .هردو نفس نفس میزدن . چونش رو روی سینه ی کوک گذاشت و انگشتاشو سمت لب کوک برد.با لباش بازی میکرد .با انگشت لبشو بالا برد تا ببینه چطور آروم آروم نیشای قشنگش به حالت معمولی برمیگردن. همیشه این فرآیند رو دوست داشت.لباشو روی دندون کوک گذاشت و بوسیدش .

کوک دستش رو روی کمر جیمین قرار داد و ماساژش داد.آروم زمزمه کرد.


-درد نداری پروانه ی من؟فک کنم خیلی سخت گرفتم بهت ولی خب خودت خواستی!


هردوباهم خندیدن .


+دردت هم قشنگه واسم زندگیم.

-میبینم که .. خوراکیا پیش تو بودن .گرسنم بود کلی دنبالشون گشتم.


جیمین لباشو ب شکل بوس جلو آورد.کوک بین لباش گرفت و بوس عمیقی بهشون زد.چند دقیقه تو همین حالت بودن و با نوازش همدیگه رو لوس میکردن.


+پاشو میخوام تمیزت کنم زندگیم. این دفعه شدید تر و بیشتر بود . نگرانم آسیب ندیده باشی.

-تمیزم کنی!؟


جیمین بلند شد و سمت دیگه ی تخت داگی ایستاد و پاهاش باز کرد و گفت : تمیزم کن


کوک با تعجب به دیک جیمیم که هنوز حالت شق داشت نگاه انداخت و با ناباوری گفت : جیمین !؟

جیمین کمرش رو قوس داد و کمی‌باسنش رو لرزوند و باشیطنت گفت : منتظرم آلفای من :)


کوکی سرش‌رو بین باسن جیمین کرد و ...



Report Page