Nothing.

Nothing.

Eros.

می‌گه:"عذر می‌خوام قربان."


با میله‌ی آهنیه تو دستش، پشت زانوی مرد می‌زنه و با پوزخندی می‌پرسه.


- "قانون سوم چی بود؟"


چهرش تو هم رفت و سرشو پایین انداخت.

با ترس لب می‌زنه:"به همسر دوستمون نگاه کثیف نکنیم."


هون، سر تکون می‌ده و با صدای خشدارش زمزمه می‌کنه.


- "وقتی تا فردا، پونصد گرم شیشه‌ی اعلا تحویل دادی می‌فهمی قوانین برای شکسته‌شدن، گذاشته نشدن."


دستشو رو کمر لوهان می‌کشه و "بریم عزیزم؟"ی زمزمه می‌کنه.

لو، فوری پا شد و کتشو برداشت. هون درو براش باز کرد و بعد از گذشتنش از در، خودشم بیرون رفت.


+ "باهام مثل دخترا رفتار نکن!"


- "کی مثل دخترا رفتار کرد؟ دارم بهت احترام می‌زارم. من کی با دخترا همچین رفتاری داشتم که خودم یادم ‌نمیاد؟"


مسیری برخلاف سمت ماشین رو رفت. 


+ "کجا لو؟ ماشین این‌وره."


انگشت فاکش بالا اومد. خیره‌ی نمای پشتش بود. شلوار زاپ‌دار یخی و کت و پوتین چرم و موهای بلوند. واقعاً جذاب بود. هون خودشو بهش می‌رسونه.


- "چرا یهو لوس می‌شی تو؟"


بازوشو می‌گیره و لو دستشو محکم بیرون می‌کشه.


- "لعنتی معلوم هست اصلاً به‌چه‌دلیل کوفتی‌ای یهو چس‌کنتو زدی به برق؟"


شونه بالا می‌ندازه و با صدای بلندی می‌گه."هیچی! فقط یهو حس کردم که حوصله ندارم قیافتو ببینم. میرم و فردا میام. نگران نباش!"


هون چشماشو از عصبانیت روی هم فشار می‌ده. بازوشو می‌کشه که با خشونت به سینش ضربه می‌زنه و سکندری می‌خوره به عقب.


+ "ولم کن، خواهش میکنم هون، الان حالم خوب نیست؛ ولم کن.


صدای غریبه‌ای میاد:"مشکلی پیش اومده؟"


هردو می‌چرخن و ماشین پلیس رو کنارشون می‌بینن. 


- "نه قربان چـ.." 


لو، عصبی انگشت فاکشو آورد بالا.


+ "فاک آف بچ. به تو چه ربطی داره آخه؟"


Sehun Pov.


وای..وای لوهان..


می‌گم:"چیزی نیست؛ عذر می‌خوام مسته."


بلافاصله هردو پیاده شدن. اسپنک محکمی به بوتش زدم.

دستگاه تشخیص الکل رو درآورد و توی دهنش گذاشت.


گفت:"نفس بکش."


نفسشو با شدت بیرون می‌ده و افسر "مستم نیستی پسر جون. کارت ساختس!"ی می‌گه.


بلافاصله دست‌هاشو برد پشت سرش ببنده. رفتم جلو.


- "صبر کنین، اشتباهی پیش اومده."


لوهان چموش بازی درآورد و دستاشو جلوش بستن. 

اومدن سمتم. هردو دستمو بردم بالا و ازشون خواستم صبر کنن که به سرعت دستبند خورد دور دستام.

هولم دادن سمت ماشین. لوهانو دیدم که دیکشو از توی زیپش درآورده بود و داشت روی ماشین پلیس ادرار می‌کرد. 

پلیس عصبی جفتمونو کوبید به ماشین. 

برگشتم عصبی لوهانو نگاه کردم.


- "من امشب تورو بگا ندم اوه‌سهون نیستم."


با ضربه‌ای که به مچ‌های پام خورد پاهامو باز کردم و کامل گشتنمون و  

گوشیامونو برداشتن.

از پشت گردنمون گرفتن و صندلی عقب جفتمونو به زور سوار کردن.


درو بستن و نشستن و راه افتادن. در عقب دستگیره نداشت و شیشه‌اش پایین نمی‌اومد و بین صندلی‌های جلو فنس کشیده‌شده‌بود که نتونیم به پلیس  

آسیبی برسونیم. 


+ "س-"


- "خفه‌شو" 


دستمو جلو بردم و کمر و زیپشو باز کردم. نیشخند زد و خندید.

 

+ "این یکیو دوست دارم هون. این واقعاً هاته."


زیپمو باز کردم و دیکمو کشیدم بیرون. با همون دستای دستبند زده از موهاش گرفتم و با خشونت کشیدمش پایین.


- "خیسش کن."


فرو کردم تو دهنش و با لذت برام ساک زد. کاری که یه بار دیگه مجبورش کرده‌بودم و انجام نداده‌بود. 

باید خر باشم که نفهمم شیو لوهان، پسر سرکشیه که سکس پرهیجان و متفاوت دوست داره. 

صدای پلیس از جلو اومد.


صدای نکبتش میاد:"شما احمقا خودتونو مرده فرض کنین، از همین الان دارم حکم وحشتناک دادگاه رو می‌بینم."


سرشو کشیدم بالا و کوبیدمش به فنس‌ها. 

دستاشو جلوی سرش گرفت و ضربه رو گرفت و نذاشت سرش ضربه بخوره. 

آهی از بین لباش خارج شد. 

هردو پلیس برگشتن. عصبی داد کشیدن.


"شما چه غلطی می‌کنین؟"


لوهان انگشتاشو توی فنس‌ها قفل کرد. شلوارشو کشیدم پایین و کشیدمش  

عقب و نشست روش. آه جیغ‌حالتی کشید. 

پلیس سرعتشو کم کرد و راننده داد زد.

 

"شما احمقا بهتره یکم گوه‌مالی شین."


اسپنک محکمی زدم به باسنش.


- "تندتر."


خودشو با سرعت بیشتری می‌کوبید به تنم و دیکم عمیق تر واردش می‌شد. 

لو، ناله‌ی بلندی کرد و با صدای لرزون فحش‌های رکیکی رو فریاد زد.

هر دو پلیس درهاشونو باز کردن.


- "بچرخ لوهان."


چرخید و پاهاشو دو طرف بدنم گذاشت. و حلقه دستاش دور گردنم افتاد. 

در سمت چپ باز شد. 

دستامو بالا بردم و از تنش رد کردم و وسط حلقه بسته دستام قفلش کردم. 

قبل از اینکه مامورهای پلیس بتونن بکشنمون بیرون. لوهانو از کمرش، محکم گرفتم و خودم بیرون رفتم. 

پاهاشو دور کمرم محکم قالب کرد. 

قبل از اینکه پلیس چاق راننده بتونه، شوکرش بهم برسه وزن جفتمونو روی  

یه پام نگه داشتم و با یه پای دیگم بهش لگد زدم. 

لوهان داشت سر می‌خورد و به دیکم فشار می‌آورد. چرخیدم و کوبیدمش به  

ماشین و کشیدمش بالا. سرش عقب افتاد و با چشمای بسته ناله کرد.

از سمت چپ بهم حمله کردن که دستامو زیر باسنش گرفتم و چرخیدم یه لگد به وسط پاش زدم.

اسپنکی بهش زدم و باسنشو ول کردم. سنگین، روی دیکم افتاد و باز ناله‌اش جیغ شد. خودشو روی دیکم بالا کشید و شل خودشو عقب انداخت. چند تا ضربه‌ی محکم کوبیدم و آه غلیظی کشید و با فحش‌های نامفهوم و لرزش بدنش بر اثر ضربه‌ها خالی شد.

نفس نفس می‌زدم. با دیدن حالت خلسه و بی‌حالی بعد به کام‌رسیدنش منم  

توی یه ثانیه به‌شدت داغ شدم و به اوج رسیدم. 

خیابون خلوت بود ولی بازم کسایی بودن که با فریاد ازمون دور می‌شدن.

با نفس‌نفس سرمو پایین بردم و چونشو بوسیدم.


+ "هون؟"


- "بنال‌"


اخمی می‌کنه. "+ خوابم میاد."


- "بخواب."


آروم روی صندوق عقب خوابوندمش و ازش کشیدم بیرون و شلوارشو پوشیدم.

جلوی تیشرت و کتش با کامش خیس بود. 

آروم کنار خیابون راهِ سمت ماشین رو پیاده بر می‌گشتم و نفس‌های منظمش نشون از خواب عمیقش بود. 

توله‌گرگ وحشی من شبیه یه توله‌ی‌معصوم تو بغلم خواب بود.

ولی گرگ، گرگ بود. چه وقتی زوزه می‌کشه، چه وقت شکار، چه وقت خواب.

پلیس‌ها بیهوش روی زمین افتاده بودن، هوا مطبوع بود و من آروم قدم می‌زدم.


"T.me/KroleBDSM"

Report Page