Naughty

Naughty

LOl

Ma jimin:

پس چیشد؟ شیطنت ممنوع، سروصدا ممنوع، کارای— 

جیمین دستشو روی دهن نامجون گذاشت: فهمیدم فهمیدم! کاری نمیکنم هیونگ 

~خوبه. دیگه سفارش نکنم 

+بخدا فهمیدم هیونگ. اصلن چرا فقط به من میگی؟؟ 

~چون تهیونگ عاقله و میدونه چیکار کنه 

جیمین اخم کرد و خواست اعتراض کنه ولی نامجون قبل از اینکه غرغراشو بشنوه، شب بخیر سریعی گفت و از اونجا رفت. جیمین نفسشو با حرص بیرون داد و رفت توی اتاق 

-رفت؟ 

تهیونگ همونطور که روی تخت دراز کشیده بود و با گوشیش ور میرفت، گفت. جیمین در رو بست و بهش نزدیک شد 

+هوم... بعد عمری تونستم راضیشون کنم که شب رو باهات باشم و الان باید اینهمه اخطار بشنوم 

تهیونگ خندید: دفعه آخر که باهم بودیم نزدیک بود رابطمون لو بره. پی‌دی‌نیم خیلی رومون حساس شده 

جیمین آه کشید، بعد انگار که چیزی باشد اومده باشه لبخند شیطانی زد 

+خب خب، بنظرم بهتره درو قفل کنیم نه؟ 

بعد کلید رو چرخوند و در قفل شد. تهیونگ سریع سرشو از گوشی آورد بیرون 

-نه اتفاقا اصلا نظر خوبی نیس 

بلند شد، جلوی جیمین وایساد و کلید رو دوباره چرخوند. جیمین اخم کرد 

+بسته باشه! 

دوباره قفلش کرد ولی تهیونگ باز کرد 

-گفتم نه 

+بسته 

-باز 

+بسته 

-باز 

+بسته! 

جیمین صداشو برد بالا ولی تهیونگ بازم درو باز کرد و اینبار اخم غلیظی تحویلش داد. جیمین برای لحظه‌ای ازش ترسید و ساکت شد. بعد چشماشو پر اشک کرد 

+اصن به درک! 

بعد رفت و خودشو روی تخت پرت کرد. تهیونگ پوفی کشید و چشماشو توی حدقه چرخوند. این بیبی زیادی حساس بود... 

رفت جلو و روی تخت نشست 

-جیمینا... 

جیمین بهش پشت کرد و خودشو برد عقب. تهیونگ کنارش دراز کشید و از پشت بغلش کرد 

-جیمینی؟ بیبی من؟ 

سرشو توی متکا فرو کرد و چیزی نگفت. تهیونگ حلقه دستاشو محکمتر کرد و بدن ریز جیمین رو به خودش چسبوند. آروم بوسه‌ای پشت گردنش کاشت و کارشو ادامه داد 

+نکن ته... 

با خنده زمزمه کرد ولی تهیونگ ادامه داد. می‌دونست جیمین قلقلکش می‌گیره و کم‌کم نرم میشه. صدای خندشون توی اتاق پیچیده بود و بیشتر توی بغل همدیگه فرو میرفتن 

+ته... تروخدا! الان نامجون هیونگ میاااد... 

تهیونگ صبر کرد و جیمین تند تند نفس کشید. توی بغلش چرخید و به صورت جذاب تهیونگ خیره شد 

-خوشم نمیاد بیبیم قهر کنه ها 

جیمین لبشو آویزون کرد: خب انقد اذیتش نکن که قهر نکنه 

تهیونگ خندید و بینیشو بوسید 

-بیبی هم باید یاد بگیره شیطنتشو کنترل کنه تا کار دستمون نده 

+کدوم شیطنت؟ من به این مظلومی...


بعد نگاهشو مثل بچه‌ها مظلوم کرد و دستاشو جلوی خودش نگه داشت. تهیونگ خندید و جیمین رو توی بغلش فشار داد 

-اونطوری نگام نکن وگرنه میخورمت 

بعد گازی از لپش گرفت و جاشو لیس زد. جیمین ناله‌ی آرومی از درد کرد و با اخم دستشو روی لپش گذاشت 

+دردم اومد! ددی بد 

-تقصیر خودته که انقد خوردنی‌ای 

جیمین پرید روش و روی شکمش نشست. تهیونگ از پایین بهش خیره شد و دستاشو روی پهلوهاش فشار داد 

+میخوای بیبی بدی بشم؟ 

-نکه تا الان خوب بودی 

+ته! نزار یکاری کنم کل کمپانی بریزه توی اتاقمون  

تهیونگ نیشخند ریزی زد: بیشتر تحریک شدم واسع اذیت کردنت که.. 

جیمین که داشت از شیطنت تهیونگ حرصی میشد، خودشو روش انداخت و محکم دستاشو دور گردنش حلقه کرد. بعد مشغول لیسیدن و بوسه گذاشتن روی پوست دوس پسرش شد 

تهیونگ دستاشو دورش حلقه کرد و خندید: نکن چیم! چیکار میکنی؟؟ 

جیمین گوش نداد و به وول خوردن ادامه داد تا اینکه ته تونست شونه‌هاشو بگیره و بخوابونه روی تخت. بالا سرش خیمه زد و سایه‌ی بزرگ بدنشو روش انداخت 

-یه لحظه آروم بگیر پسر! 

+نمیخوام. دلم میخوادت تهیونگ. میخوام تا صبح شیطنت کنیم 

-بیبی... میدونی من بیشتر از تو اینو میخوام ولی نمی‌تونیم ریسک کنیم 

جیمین آه کشید و نگاهشو گرفت. تهیونگ دستشو روی گونش که جای گازی که ازش گرفته بود روش مونده بود، گذاشت و لبخند زد. سرشو خم کرد و لبهاشو نرم بوسید 

-عکس بگیریم؟ 

جیمین لبخندی زد و سر تکون داد. کنار هم دراز کشیدن و سرشونو روی متکا گذاشتن تا تهیونگ با گوشیش عکس بگیره 

-قشنگ شدا. پست کنیم؟ 

+جای گازت معلومه... گردنتم که من قرمز کردم..


تهیونگ لبخند شیطونی زد: اشکالش چیه؟ یکم آرمیا رو کنجکاو می‌کنیم 

پوزخند زد: دیوونه... بعد نامجون میگه تو عاقلی 

جوابشو با نیشخند تهیونگ گرفت و سرشو روی سینه‌ش گذاشت تا بتونه به گوشیش نگاه کنه. تهیونگ عکس رو پست کرد و با دوتا شکلک فرستاد 

جیمین سرشو توی گردن ته فرو برد و نفس عمیقی کشید. آروم می‌بوسید و منتظر بود کار تهیونگ تموم شه تا همراهیش کنه 

-جیمینا 

+هومم 

-یه آهنگ آروم واسه خوابیدن بگو 

جیمین یکم فکر کرد، بعد زیرلب اسم یه آهنگ رو زمزمه کرد. تهیونگ جواب آرمی رو داد و با دوبار آوردن اسم جیمین، تاکید کرد که پیشنهاد اون بوده. بعد رفت توی اسپاتیفای و همون آهنگ رو پلی کرد 

+کارت تموم شد؟ 

گوشی رو کنار گذاشت و بیبیشو بغل کرد: آره 

+خوبه..


دیگه کاملا خوابالود شده بود. تهیونگ لبخندی از کیوتیش زد و بدن نرمشو بین بازوهاش گرفت‌. آروم و لطیف روی تمام اجزای صورتش بوسه گذاشت و لبهاشو طولانی بوسید 

-شب بخیر جیمینی.. 

+شب بخیر ته ته.. 

 

The End.

Report Page