Music
#سولماز_بدری
Music
#سولماز_بدری
من از روز ازل، دیوانه بودم
دیوانهی روی تو، سرگشتهی کوی تو
سرخوش از بادهی مستانه بودم
در عشق و مستی، افسانه بودم
نالان از تو شد، چنگ و عود و من
تار موی تو، تار و پود من
بیباده مدهوشم، ساغر نوشم
ز چشمهی نوش تو
مستی دهد ما را، گل رخسارا
بهار آغوش تو
چو به ما نگری، غم دل ببری
کز باده نوشینتری
سوزم همچو گل، از سودای دل
دل رسوای تو، من رسوای دل
گرچه به خاک و خون کشیدی مرا
روزی که دیدی مرا
بازآ که در شام غمم صبح امیدی مرا
صبح امیدی مرا
شاعر: رهی معیّری