Mortal

Mortal

_m__hs_a

تهیونگ با کوبیدن بازوی خونیش به دری که از پشتش صدای ناله های بیجون یونگی به گوش میرسید اشک تازه ای ریخت و از حرکتش دست کشید و عقب وایستاد .

تفنگو به سمت قفل در گرفت و با شلیک بهش تونست دررو باز کنه .


موهای بلندِ مشکی رنگشو که خیس از عرق بود و کنار زد و به سمت منبع صوت دوید ...


وارد اتاق شد و با دیدن دیوار هایی که با خون چیزهایی روشون‌نوشته شده بود اخماشو توهم کشید و به دستگاه ضبط صوت که روی زمین بود خیره شد .


اونها بازیش داده بودن ، خبری از یونگی نبود و صدای ناله هاش از دستگاه ضبط صوتی که روی زمین بود میومد .


تهیونگ به طرف دستگاه رفت و با زدن لگدی بهش فریادی از سر خشم کشید و روی زانوهاش افتاد .

خسته شده بود ، سومین روزی بود که عاجزانه دنبال یونگی میگشت و میدونست این کار ، زیر سر کسی به غیر از کیم نامجون نیست .

مردی که تهیونگ سالها پیش به اشتباه و کاملاً تصادفی همسرشو کشته بود ، توی یک تصادف ناخواسته .


حالا هم اون دنبال انتقام بود ، انتقامی که فقط میتونست توسط گرفته شدن جون تنها معشوقهٔ کیم تهیونگ گرفته بشه .



...............


یونگی با دیدن صورت عاجز و ناراحت تهیونگ توی صفحهٔ مانیتوری که روبه روش بود اشک تازه ای ریخت و نفسشو بیرون داد .

سروته آویزون شدن اذیتش میکرد و اجازهٔ خوب دیدن رو ازش میگرفت .


نامجون نزدیک یونگی شد و با نگاه جدی که به صورت قرمز پسر انداخت گفت ...


_برات متاسفم پسر جون ، اینجا تنها کسی که هیچ گناهی نداره تویی ولی باید به پای گناه دوست پسرت بسوزی.


نامجون قبل از اینکه چیزی بگه نگاهی به مانیتور انداخت و با دیدن اسلحه ای که تهیونگ به سمت مغزش گرفته اخم کرد و لعنتی زیر لب گفت ...


تهیونگ با نگاه به دوربینی که گوشهٔ دیوار نصب شده بود اشک تازه ای ریخت و گفت ...

_شاید با مرگ من این بازی تموم بشه و یونگی آزاد بشه . ازت معذرت میخوام یونگی من اونقدرها هم آدم قوی نبودم .


ولی با شنیدن صدای یونگی که اسمشو صدا میزد اسلحه رو کنار گذاشت.


+تهیونگ التماست میکنم نجاتم بده ، تو بمیری من هم میمیرم . این کارو‌نکن .


نامجون با پخش صدای یونگی ضربهٔ دیگه ای به روح و روان تهیونگ زده بودو بار دیگه اونو کشته بود .

_تو نمیتونی به‌همین راحتی ها بمیری پسرجون ، زجری که من کشیدمو تو هم باید متحمل بشی.

Report Page