man
🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁#پارت18
#اقامعلمجذاب/عمارتیبرایعاشقی♥️
بچه ها از کلاس رفتن بیرون و بعد از رفتن مدیر مدرسه لبخندی به گندم زدم و اشاره کردم بیاد پیشم!
با لبخنده اومد کنارم
_خب اقا نشونم بدید!
چشمکی بهش زدم : نمیشه که یکم بمالش بزرگ شه بعد.
چشمی گفت و دستشو گذاشت رو پام چشمامو رو هم گذاشتم
با دستش یکم مالیدش و کم کم مردونه م راست شد
دستشو کنار زدم : اماده ایی؟!
سرشو تکون داد : اره اره
خندیدم و زیپ شلوارمو وا کردم و تا نصفه شلوارمو پایین کشیدم و بعد مردونه مو اروم از تو شلوارم در اوردم
و به صورتش نگاه کردم با چشمای گرد شده نگاهش میکرد و متعجب پرسید
_این دیگه چیه؟!
_ اقا معلم کوچولوته قراره خیلی چیزا بهت باد بده و باهاش خیلی کارا انجام بدی و لذت ببری!
اب دهنشو پرصدا قورت داد : خیلیی بزرگه!
_اهوم، بیا بهش دست بزن!
_چرا ما دخترا از این چیزا نداریم؟!
لبخند دندون نمایی زدم : شما دخترا لونه شو دارید دیگه!
لباشو جلو داد و اومد اروم دستشو کشید روش با گرمی دستش چشمامو بستم مشغول بازرسی شد
و با کنجکاوی نگاهش میکرد ... با خنده دست کشید روش
_چقدرنازه
_کجاش؟!
شونه ایی بالا انداخت :نمیدونم فقط میدونم خیلی نازه
سپس نگاهش به نخــ ـــمام افتاد : اینا چین؟!
_اسمش تخمه
_واا
_کارایش چیه؟!
خندم گرفت چه سوالایی میپرسید این بچه!
_بعدا میفهمی! حالا نمیخوای بخوریش؟!
_چطوری؟!
_لواشک خوردی تا حالا؟!
_اره
_خب مثله لواشک اروم لیس بزن روش
چشمی گفت و مردونه مو تو دستش گرفت و
#پارت19
#اقامعلمجذاب/عمارتیبرایعاشقی♥️
و اروم زبونشو کشید روش و کمی مزه مزه کرد
_چرا مزه نداره؟!
_ تو بخور کم کم مزش میاد زیر زبونت
بازم زبونشو کشید روش ... دوست داشتم کلاهکمو بذاره تو دهنش و برام بخوره اما خب خیلی مونده تا کامل یاد بگیره
فقط زبونشو میکشید روش و من از شدت لذت فقط چشمامو رو هم گذاشته بود و زیر لب اه میکشیدم
حتی این ســ ــاک نصفه هم واسم خوب بود ... _اخ گندم
_جانم؟!
با دستت بازی کن و لیس بزن
_چشم
دستشو گذاشتم روتخمام و زبونشم گفتم بکشه رو کلاهکم کرد
دیگه از شدت لذت رو هوا بودم این دختر بچه عالی بود
بهتریم دانش اموزی که داشتم!
داشت ابم میومد که سرشو بلند کردم
_بسه
_چرا؟!
بلندش کردم و بی هیچ حرفی مشغول باز کردن دکمه های مانتوش شدم و شلوارشو تا نصفه پایین کشیدم
یه شورت ابی رنگ پوشیده بود از رو شورت بهشتشو تو دستم گرفتم
_اوووف دختر چقدرر نازه
_نمیخوای بیینیش اقا معلم؟!
چرایی گفتم و نشوندمش رو میز
_خودت شروع کن شورتو در بیار
چشمی گفت و با نازشروع کرد به در اوردن شورتش پس ناز و عشوه هم بلده!
با دیدن بهشتش چشمام قلبی شد یه بهشت ناز و صورتی رنگ و تپل وای عالی بود
اب دهنمو پرصدا قورت دادم
و دستمو کشیدم روش
_اوووف عجب چیزیه
_خوشگله؟!
_مگه میشه خوشگل نباشه! فوق العادس
دستم خیس شد
_ای توله خیس کردی؟!
نخودی خندید که بیشتر فشارش دادم خوابوندمش رو میز و خودم خم شدم رو بهشتش
بوش کردم
اممم عالی بود بوش
اب دهنمو روش ریختم و انگشت فاکمو بین چوچولش کشیدم.