کاوشی در یک بیانیه

کاوشی در یک بیانیه

فاروق نجم الدین



جامعه نو: بامداد یکشنبه بیانیه ای از قول "مرکز مستشاری نظامی ایران مستقر در سوریه" در خبرگزاری فارس منتشر شد که در نوع خود بی نظیر بود.

هر یک از ما در طول تجربه طولانی خود در حرفه خبرنگاری با انواع بیانیه های نظامی برخورد کرده ایم که در بارۀ عملیات نظامی صادر شده باشد. هیچگاه اما بیانیه ای با این شکل و شمایل را ندیده ایم؛ بیانیه ای که بیشتر به یک گله گذاری سیاسی از طرف ترک شبیه بود تا یک بیانیۀ نظامی!

اصلا آیا تا به حال این "مرکز مستشاری نظامی ایران در سوریه" بیانیه ای را صادر کرده که این دومی اش باشد؟

بیایید این بیانیه را ابتدا از وجه خبرنگاری اش بررسی کنیم تا بعد به محتوا و پیام نظامی آن بپردازیم. اگر این "مرکز مستشاری" را یک واحد نظامی تابع تشکیلات نظامی جمهوری اسلامی بدانیم که قطعاً هست، پس قاعده بر آن است که این واحد بیانیه های خود را ابتدا در اختیار خبرگزاری های ایرانی و صدا و سیما قرار دهد و سپس خبر آن در سایر خبرگزاری ها و شبکه های ماهواره ای قرار گیرد. جریان انتشار خبر این بیانیه اما در اینجا کاملاً بر عکس بود. جالب انکه صدا و سیما اصلا این خبر را پوشش نداده است. نیز به این امر باید توجه کنیم که بیانیه ای با این مضمون کاملاً سیاسی، خطاب به شهروندان ترکیه (گیریم تهدید و نه گله گذاری) معمولاً باید از سلسله مراتب بالاتر نظامی و یا حتی دستگاه دیپلماسی صادر گردد و نه یک واحد نظامی محلی و عملیاتی. در این بیانیه خطاب به ملت ترکیه می خوانیم: "فرزندان شما یک ماه است در تیررس ما قرار دارند و ما می توانستیم انتقام بگیریم ولی به دستور فرماندهانمان از این عمل خودداری کرده ایم". بیانیه مرکز مستشاری حتی به ملت ترکیه توصیه کرده که "به مقامات آن کشور برای پایبندی به توافق ها" فشار بیاورد.

تا آنجا که من اطلاع دارم منبع اصلی در مخابره این بیانیه شبکه ماهواره ای المیادین بود که به هواداری اش از جمهوری اسلامی، حزب الله لبنان، دولت سوریه و به طور کلی محور مقاومت و متحدان آن شهره است. پس از آن دویچه وله این خبر را مخابره کرده است. هیچیک از این دو شبکه منبع خود را ذکر نکرده و بیان نکرده اند که آیا نماینده و سخنگویی از سوی واحد نظامی یادشده این بیانیه را در اختیار آنان قرار داده و یا اینکه آنها از منابع خود به این بیانیه دست یافته اند. البته این بدان معنی نیست که رخدادهای درج شده در این بیانیه بی پایه هستند اما موضوع ما در اینجا صدور و انتشار یک بیانیه است و نه نفس رخدادها و گزارش های خبری است. موقعیت و مشارکت واحدهای نظامی ایران و نیروهای حزب الله در سوریه بر کسی پوشیده نیست. درگیری های اخیر ادلب نیز زیر نگاه دوربین شبکه های ماهواره ای معتبر رخ داده و تلفات نیروهای ترکیه و سپس پاسخ نظامی ترکیه در تمام گزارش های خبری انعکاس یافته است. حتی دلیل واکنش ترکیه نسبت به نیروهای ایرانی و حزب الله هم مورد توجه قرار گرفته است. یکی از دلایل این بود که ترکیه تا حد امکان از رودررویی با نیروهای روسی پرهیز دارد. به همین جهت تشخیصش این بود که نیروهای این واحد "دیوار کوتاهی" است که می تواند به راحتی از آن عبور کند بدون آنکه واکنش و خشم روسها را برانگیزد. اطلاعات فوق اما در اینجا نه از سوی یک گزارش خبری یا یک خبرنگار و به نقل از مسؤولان نظامی یک واحد تهیه شده بلکه به یک بیانیه منسوب شده که گویا فرماندهان "مرکز مستشاری" آن را صادر کرده اند.

با این اوصاف و این مقدمه گمان من این است که بیانیه ای به معنی اخص کلمه هرگز از سوی فرماندهان یا مقامات رسمی "مرکز مستشاری" صادر نشده است. به نظر می رسد که محافل رسانه ای فعال و نزدیک به این واحد نظامی با استفاده از نفوذ خود در شبکه المیادین و به صورت خودسر اقدام به تهیه متنی با عنوان بیانیه نموده و آن را به نام فرماندهی "مرکز مستشاری" جا زده اند. این سوال اما مطرح است که چرا این محافل ترجیح دادند این بار به جای بیان نظر کارشناسی نظامی، بیانیه صادر کنند؟ هدف آنها قاعدتاً این بود که به لحاظ خبری از فروکاسته شدن موقعیت نظامی این واحد در جدال های منطقه ای جلوگیری کنند. به بیان دیگر هدف آن است که نشان داده شود این واحد همچنان ابتکار عمل را در دست دارد. نتیجه آنکه تنظیم کنندگان بیانیه ترجیح دادند مقامات طرف ترک را مخاطب خود قرار داده و بعدی کاملاً سیاسی به بیانیه دهند تا وانمود کنند تعادلی میان نیروهای طرفین متخاصم برقرار است.

در این بیانیه به اطلاعات نظامی متعددی اشاره شده که مجال بررسی آنها در این مقال نیست. در مجموع اما از جریان رخدادهای یک سال اخیر و از لحن بیانیه می توان به روشنی دریافت که بازیگری سیاسی و نظامی طرف ایرانی در تحولات سوریه تناسبی معکوس با میزان نقش روسها در این کشور داشته است. هر چه نقش روسها افزایش پیدا کرده قدرت بازیگری طرف ایرانی روندی کاهشی یافته است.


این موضوع عموماً از زمان آزادسازی شهر حلب از دست نیروهای اپوزیسیون سوریه روندی تصاعدی پیدا کرده است. در حوادث رویارویی میان نیروهای ترکیه با احزاب کرد سوری که منشأ تحولات گسترده و ژرفی درمنطقه بود تمام بازیگران سیاسی خصوصاً روسیه، آمریکا، عربستان و دولت سوریه حضوری فعال داشتند اما هیچ حضوری از جانب ایرانی ها در این خصوص مشهود نبود.

در بیانیۀ منسوب به "مرکز مستشاری" به درستی به این موضوع اشاره شده که نیروهای ایرانی اصلاً در خط مقدم درگیری میان نیروهای متخاصم قرار نداشند. استقرار آنها گویا "در امتداد آزادراه M5 بود و هدف از آن ممانعت از بازگشت نیروهای جبهه النصره به مناطق آزادشده ارتش سوریه از جمله همین آزادراه M5 بود". شاید بتوان حدس زد که محافلِ رسانه ای-نظامیِ تنظیم کنندۀ این بیانیه سودای آن داشتند که مقامات تصمیم گیر ایرانی را ترغیب کنند تا بر نقش آفرینی خود در سوریه بیفزایند و ایران را مجددا در گرانیگاه حوادث سوریه قرار دهند. 


Report Page