LoveYou;

LoveYou;

Parmida"
خب دیگه کاملا مشخصه که چقدر توی نوشتن متنا داغونم.ولی متنایی که توی این چند وقت واسم نوشتی انقدر‌قشنگ بود و انقدر دوسشون داشتم که دلم می‌خواد همشون رو جبران کنم و یکم از اون حسای خوبی که تو بهم با این حرفات میدی،منم بهت بدم.
و امیدوارم که موفق بشم.
ببین میدونم که شاید زیاد گفتم که واسم مهمی و خیلی دوست دارم ولی حس می‌کنم خیلی کم بوده و به اندازه‌ای که باید،نگفتمشون و هنوز واقعا نمیدونی چقد مهمی واسم.
نمیدونم حقیقتش شاید گفتنش درست نباشه،شاید اصلا اینطوری بودنمم درست نباشه ولی دقیقا از وقتی‌ که وارد زندگیم شدی توجهم نسبت بهت خیلی زیاد بود،همونطوری که میدونی من اکثرا وقتی با یکی آشنا میشم بار اولش دعواعه.
ولی خب تو جزء اون "استثناها" بودی..مثل همیشه:)
از وقتی که دیگه رل زدیم همه وقت و توجهمو برای تو گذاشتم
یعنی طوری که دورم خالی شد و فقط تو موندی واسم؛
که البته به این موضوع چنان اهمیتیم نمیدم‌.
حاضرم همه تنهام بذارن ولی هیچوقت تورو از دست ندم.
انقدر واسم مهمی که نمیتونم باور کنم یکی انقدر واسم اهمیت داره...
نمیدونم چجوری میتونی انقدر عالی و دوست داشتنی باشی‌.‌..
ولی خب ویژگی بدیه چون اینطوری همه هی بهت جذب میشن و میان سمتت و هی میخوان باهات حرف بزنن که من دوست ندارم.
فقط میخوام که خودم به اینکه چقدر خوب و دوست داشتنی و متفاوتی فکر کنم ولی مثل اینکه یه سری عن دیگه‌عم راجب این ویژگیات فکر می‌کنن:|
به هرحال مهم نیست،ماینی.
همه اینارو گفتم که؟فقط به این برسم که...
واقعا خیلی عاشقتم،بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی.
بیشتر از هرکسی که تا حالا یکیو دوست داشته و عاشقش بوده.
خیلی زیاد عاشقتم اونقدر که مقدار واقعیش توی کلمات و جملات جا نمیشه.

Report Page