Love
Arman╰┈─➤ #Oneshot • #Couple • #Jinson🥀
•Love
•Jinson
-اااااااا جین اومدی..!
نگاهی ب صورت زیبا و منحصر ب فردش انداختم
واقعا فوق العاده بود
من محو این چهره بودم
دوسالی میشد ک من مخفیانه جینیانگو دوست داشتم ولی نمیدونستم چطور میشه ک عشقمو بهش ثابت کنم
آیا میشه ک تا بهش بگم درخواستمو قبول کنه؟!
دارن میمیرم
دوست دارم بدن خوش فرمشو لمس کنم
دوس دارم مال من باشه
دوس دارم به همه نشون بدم ک آره جینیانگ مال خودمه و هیچکس حق نگاه کردن بهشم نداره
جینیانگ دستشو تکون دادن ک از فکر دربیام
+هی جکی کجایی؟
عاشق شدیا اصن ی مدته حواست نیست ب خودت ن غدا میخوری نه درست میخوابی راستشو بگو چیزی شده..؟!
بازم ت افکارم سیر کردم
جین اگ میتونستم ک بهت میگفتم و اینقدر خودمو عذاب نمیدادم
ولی نمیشه
یهو ب خودم اومدم
-ن جینی هیچی نشده فقط ی ذره خستم
+اوک هرجور راحتی
راستی ی مسئله ایو خواستم باهات درمیون بزارم
-جونم بگو..!
+میخام با پسرا برم ی مدت کلاب
چشمام از هدقه داشت درمیومد
جینیانگی ک حتی الکل دوست نداشت حالا میخواست بره کلاب؟
برام عجیب بود
-جاااااااااانم؟
+چیه؟!
-هیچی.. خب بهت خوش بگذره
+ن خب راستش بهت گفتم ک دوست دارم ت هم بیای
از خوش حالی داشتم بال درمیوردم
ولی خودمو ی جورایی گرفتم ک شک نکنه
-باید راجبش فکر کنم
+یعنی نمیای؟
-گفتم ک باید راجبش فکر کنم
+اخه جکی من دوست دارم توهم بیای..!
عااایش باشه اگه میخاستی بیای ساعت هفت کلاب لاسوانا جی بی و مارک هم هستن..!
-اها باشه
+راستی میخام راجب جی بی و مارک بگم
-بگو
+ی جورایی بهشون مشکوکم خیلی ی جوری شدن
-هن؟
-یعنی احساس میکنم باهم رابطه ایی دارن
+اها مبارکشون
-جکی مث این ک روال نیستی.... من میرم مزاحمت نمیشم مث اینکا گقت صحبت نیست
قلبم و هنه ی اجزلی بدنم و سلولام داشتن داد میزدن ک نرو بمون پیشم خواهش میکنم ولی جین فقط حرف زبونمو گوش میداد گ اصلا ب حالم توجهی نمیکرد
چند ساعتی ت فکر بودم با خودم کلنجار میرفتم که برم کلاب یا نه
میترسیدم مست بشم و انوقت کاری بکنم ک دیگه حتی نتونم باهاش صحبت کنم
میترسم از دستش بدم
بلخره تصمیمو گرفتم
میرم..!
گوشیمو برداشتم شمارشو گرفتم
مای لاوم جواب بده.!
بعد دوتا بوق جواب داد
+هاااااای جکی خوبی؟ بهتر شدی؟
-میام
+واااااقعا خیلی خوشحالم پس شب کلاب لاسوانا میبینمت
-ب ی شرط
+چه شرطی هر شرطی باشه قبوله
-ب شرط اینک من بیام دنبالت
+اااااام من میخواستم با جی بی.. عااایش ن ن باشه تو بیا دنبالم
-خب پس ساعت شیش و نیم میام دنبالت
قط کردم..
حتی صداشم باعث تحریکم میشد
ب تیک تاک ساعت نگاه میکردم
چقدر ساعت دیر میگذشت
بلخره بلند شدم و آماده شدم
اماده ی رفتن بودم
فقط استرس داشتم ک موقعی ک مستم کاری نکنم
دلمو زدم ب دریا....
هر چی بادا باد
ب سمت پارکینگ رفتم
ب مک لارن مشکی رنگم نیم نگاهی انداختم
سمت عروسکم رفتن ی چشمک بهش زدم و بهش گفتم معشوقمو میخوام برای اولین بار سوارت کنم:)
درماشینو باز کردم و سوارعروسکم شدم
رسیدم دم در آپارتمان جینیانگم
دوتا بوق زدم
درباز شد و اومد
ی لباس سکسی طور پوشیده بود
ی شلوار زاب دار مشکی تنگ با ی تیشرت مشکلی ک یقه هفتی بود و سینه سفیدش معلوم بود اب دهنم سرازیر شد
زود خودمو جم و جور کردم ..
جینیانگ سوار شد..
+واو چ ماشینی.. ماشین بم بمه؟
-نوچ
+ماشین یوگیه؟
-نوچ
+پس کی شیطوووون؟
-ماشین خودمه
+اااا جدن کی گرفتیش
-چند روزی میشه میخاستم سوپرایزت کنم
+منو؟
باحالتی تعجب زده پرسید
-اره.. فکر کنم وقش رسیده ک ی چیزاییو بهت بگم
+چیییی
-میگم ولی ب موقش
ماشینوب حرکت درآوردم
صدای موزیکو بلند کردم
چ حالی میداد کنار معشوقه ی زیبام بشینم و رانندگی کنم و بزنم ب جاده
خیلی خوبه خیلیییی
رسیدیم ب کلاب
وارد کلاب ک شدیم جین یانگ گفت نگاه کن بالا چی نوشته
نگاهی انداختم
'وقتی وارد اینجا میشوید دیگ ادم سابق نیستید و سعی کنید حقیقتو ب کسی ک دوستش دارید بگید'
جالب بود
ولی ای کاش میتونستم
وارد شدیم
جه بوم و مارکو دیدم ک داشتن لب میگرفتن
پشمام ریخت
+عررررر دیدی دیدی گفتم ک جه بوم و مارک باهمن واااااای خیلی خوشحالم
-اره منممممممم
ولی بیشتر تعجب کرده بود
مارکبوم
واو
چ زیبا
ولی کاش جینسونم میشد
نشستیم کنارهم و ی راکی سفارش دادیم
ی پیک نوشیدیم
اما من هنوز مست نشده بودم
نه من مست شده بودم ولی مست زیبایی جین
ساعت ها گذشت و ما داشتیم میخندیدم و صحبت میکردیم
دیگه کاملا مست شده بودم
ب دور ورم نگاه میکردم و میدیدم ک همه ی کسایی ک اونجا بودن داشتن خوش میگذروندن
[¥]
جکسون دیگه کنترلی بر رفتارش نداشت
دستشو روی رون های خوش فرم جینیانگ گذاشت
سینشو ب سینه ی جینیانگ چسبوند
جینیانگ خیلی متلجب بود ولی بازم مست مست بود
جک دستشو روی لبای جینیانگ کشید
و با شهوت گفت
-میخوامت
جین تو شک بود
اما جکسون دیگ صبر نکرد و لبای تشنشو رو
لبای جینیانگ گذاشت و وحشیانه مکید
اونقدر مکید که دیگ نمیتونست درست نفس بکشه
جینیانگ هنوزم کاری نمیکرد
+جین نمیخای چیزی بگی؟!
-جکسوناااا ت چیکار کردی؟
جکسون ب خودش اومد...!
+میدیدی حالم خوب نیست ولی هیچوقت سعی نمیکردی بفهمی
همش درد عشق ت بود
من دارم میمیرم
دست جینیانگ رو گرفت و ب سمت طبقه بالا رفت داخل یکی از اتاقای وی ای پی شد درو قفل کرد
و جین یانگو رو تخت انداخت
تیشرتشو دراورد و ی گوشه اتاق پرت کرد
انقدر تشنه ی جینیانگ بود ک بدنش عرق کرده بود
جینیانگ مستیش پریده بود
جکسونم همینطور
دوتاشون اما هرکدوم به یه دلیلی یکی بخاطر اینک از کارای طرف مقابل تعجب کرده بود
اونم از عشق زیاد ب معشوقه ش
جکسون رو ب روی جینیانگ نشست
-میپذیری منو؟
+نه.. اره.. نه.. شاید
ب تت پته افتاده بود
جینیانگ ت حال خودش رفت
+تو چرا نپرسیدی چرا من تاحالا کسیو دوست نداشتم
چرا باکسی نبودم
چرا ب هیچکس حتی نگاهم نمیکردم
-خب چرا
+چون تو بودی
من تورو دوست داشتم
میدونم ک تو الان چون مستی اینکارارو میکنی و اصلا ب من علاقه ایی نداری
جکسون تعجب کرده بود و گیج شده بود
یعنی جین هم حال منو داشت
یعنی اونم مثل من عاشق شده بود
+جینی من؟ منی ک کلی دوست دارم منی ک دو سال دوست دارم
دیگ فرصت نداد
جکسون روش خیمه زد و از لباشو مکید
محکم و محکم
این دفعه جینیانگم همراهیش کرد خیلی خوشحال بود
همونجا نگاهی کرد ی حموم دید
ب جین گف
-میخام اولین سکس فرق داشته باشه
میخام ت حموم سکس داشته باشیم
جکسون دو دستی به شلوار اون چنگ زد و
درحالی که پایین میکشید سرش رو بلند
برنامه عوض شد...
کرد:"
اول کاناپه!"
و اونو یکم عقب هل داد تا روی دسته گرد کاناپه
بشینه.
جین خندون نشست و جک شلوار اونو با
شورتش کامل از تنش دراورد.
با ظاهر شدن محرمانه ترین عضو عشقش پاهاش
لرزید و مقابلش زانو زد.
جین با شرم پاهاش رو کیپ کرد و با دست
خودش رو قایم کرد:
-چیکار میخوای بکنی!؟
جک به زور زانوهای اونو از هم باز
کرد:"نمیدونم....
خودمم نمیدونم...
جین بخنده افتاد
+حالا تو دیوونه ای یا من!؟
جک سرش رو بین رونهاش فرو کرد و
من دیوونه تو ام..."
زمزمه کرد
~~~~~~~~~~~~~~~
تا جین سر پیش اورد جک بغلش کرد و ب عقب هلش داد
داخل وان افتادند واب به اطراف پاشید.
جک اونو همونطور تو اغوش برد زیر
اب
جین فرصت نکرد دهنش رو باز کنه چون لبای
داغ جک روی لباش قرار گرفت. جین
نمیتونست لذت ببره چون داشت خفه میشد
دست و پا زد و جک دوباره اونو بالا
کشید ولی جا انقدر تنگ بود که نمیتونست حتی
بازوهاش رو از دور تن جین باز کنه
جین به شونه های لخت اون چنگ زد و نفس زنان سرش رو تکون داد تا اب رو از صورت
خیس خودش کنار بزنه:دیوو...ونه!
-داشتم خفه میشدم!
حالا خوب نگاه کن ببین
جک قهقهه زد:
"
باهم از حمام در اومدند و همونطور حوله بتن به
سمت تخت راهی شدند
جین میخاست لباساشو بپوشه
حولشو دراورد
جک لبخند شرورانه ای زد
البته که باسن خوش فرم جین نگاه داره
وخیلی قشنگ تر و سکسی تر از اون بود
چقدر اون حوله سفید برازنده اون بود.
موهای بلوندش به پلکهاش چسبیده بود و گونه هاش
هنوز از هوای بخار الود حمام
قرمز بود.
لباش هنوز خیس و براق بود و گردن کشیده و کمی
از سینه صافش که از حوله بیرون مونده بود
یاداوری میکرد چه اندام زیبایی زیر اون حوله
داشت.
جین متوجه نگاه ترسناك جک شد و
و به سمت تخت چرخید تا بپوشه ک جک خودش رو به اون رسوند و از پشت بازوهاش رو گرفت
"هیسسس..."
لباش بوسه زنان روی شونه اش خزید و دستهاش
اروم دور کمرش حلقه شد.
به شکم اون رسید و گره حوله رو چسبید.
جین با نگرانی دست های اونو گرفت
"تو که نمیخوای..."
جک بالا برگشت و گوشش رو لیسی
میخوام..."
زد:"
ولی همین الان توی وان
جین با ناباوری خندید:
باهام عشقبازی کردی!! -
+میدونم
زمزمه جکسون گوشش رو غلغلک داد.
گره رو باز کرد و لبه های حوله رو گرفت و عقب
کشید:
-همش تقصیر تو و این جذابیت لعنتیته
جین از شدت هیجان سر جاش خشکید و موند و
جک حوله رو از تن اون دراورد و زمین
انداخت.
چقدر از پشت سکسی دیده میشد.
کمر صاف و سفیدش به باسن گرد و قشنگ
میرسید و از اونا به پاهای بلند و شهوت انگیزش
…
جک نمیتونست نگاهش رو از تن اون
بگیره.
جین با دو دست خودش رو قایم کرد:
-کمر درد میگیریا!
جک مچ دستهاش رو گرفت و به زور از
روی اون کنار کشید تا از بالای شونه اش بتونه نگاش کنه
بخاب میخام کار نیمه تمومو تموم کنم
جین با گیجی گفت:
-کدوم کار؟
جک متوجه لرزیدن جین شد و فکر کرد
شاید از سرما باشه
کمربند خودش رو
باز کرد و جین رو داخل حوله خودش کشید
جینیانگ از این حمایت داغ کرد و با ذوق بین
بازوهای لخت جک قایم شد.
جک لبه های حوله رو روی سینه جین
بهم رسوند و کمربند رو روی شکم اون گره زد از
عقب بغلش کرد و سر روی شونه اش گذاشت:
-میخوای من اینکارو برات بکنم؟!
+عه جکی مدل جدیده؟
-بله
جک اونو بیشتر بخودش فشرد و جین از
بوسه های رو به تند شده به نفس نفس افتاد.
به تخت رسیدند و جونگ کوک آروم جین روی
اون خوابوند.
کمربند حوله باز شد و جین با تن تماما لخت روی
تخت خزید.
جک حوله رو از تن خودش دراورد و با
تن تماما لخت روی اون خزید.
هنوزم چشماشون بسته بود و لباشون روی هم بود.
جین دست دور گردن جک انداخت و سر
اونو بیشتر به صورت خودش فشرد.
جک رونهای جین رو از هم باز
کرد و وسط پاهاش خوابید
+میخام تا ابد عاشقانه دوستت داشته باشم جین
مال من باش
-جکی من خیلی دوست دارم
توهم مال من باش
+وقتی ت مال من باشی منم با تمام وجود مال توام
و بازهم بوسه های عمیقی ب هم زدن..!
•ೋ° @sexy_got7 °ೋ