LOVE

LOVE

@Yonminworld

برای پنجمین بار متوالی بود که مُچ نگاه خیره‌اش توسط استاد مین گرفته شده بود.

از نظر جیمین اون استاد ریاضی با وجود این‌که نمی‌تونست راه بره اما بدن عالی و دیک بزرگی داشت و این برای جیمینی که عاشق این بود تا سوراخش توسط یک دیک بزرگی پر بشه و کش اومدن دیواره‌هاش باعث ناله‌های جیغ مانندش بشه عالی ترین گزینه بود.

یونگی کلافه از نگاه خیره‌ی اون دانشجوی کم سن و سالش نفس عمیقی کشید، اون پسر انقدر به فاق شلوار یونگی نگاه کرده بود که یونگی بزرگ شدن عضوش رو احساس می‌کرد و لعنت بهش اون توی حالت عادی به‌خاطر آسیب کمر و پاهاش به سختی حتی تحریک می‌شد و الان فقط با نگاه اون دانشجو این‌جوری تحریک شده بود.

با هر سختی‌ای که بود کلاس رو به پایان رسوند و با اخم‌های درهم حین جمع کردن وسایلش رو به اون دانشجو با موهای کاراملی رنگش شروع به حرف زدن کرد:

- پارک جیمین بمون کارت دارم.

جیمین که همین‌جوری هم با فکر پُر شدن سوراخش توسط عضو مرد گوشه‌ی کلاس با خودش کمی بازی کرده بود و الان فقط می‌خواست خودش رو به ماشینش برسونه تا یک هندجاب به‌ خودش بده و از درد لعنتی دیکش خلاص بشه؛ اما با صدا شدنش توسط استاد مین انگار مجبور بود کمی بیشتر درد پایین تنه‌اش رو تحمل کنه.

تیشرت سفید رنگش رو پایین‌تر کشید تا لااقل برجستگی عضوش توی دید نباشه و با قدم های آهسته نزدیک میز استاد شد.

+ استاد با من کاری داشتین؟

یونگی صبر کرد تا کلاس؛کاملاً خالی بشه و بعد سرش رو بالا آورد و به چشم‌های بی‌شرم اون دانشجو نگاه کرد.

- میان‌ترمت رو از ده نمره سه گرفتی و تحقیقی که برای جبران نمراتت بهت داده بودم رو هم انجام ندادی و می‌خوام بدونم پایان‌ترم چجوری قراره این درس رو پاس بشی؟ با نگاه کردن به خشتک من و حدس زدن سایز احتمالی دیکم و بازی کردن با خودت گوشه‌ی کلاس؟

جیمین با چشم‌های گرد و ناباور به استادش نگاه کرد، امکان نداشت اون فهمیده باشه با فکر عضو اون مرد توی کلاس با خودش وَر رفته.

+ استاد اشتباه می‌کنین من...

هنوز حرفش تموم نشده بود که دست یونگی عضوش رو از روی شلوار لمس کرد و فشاری به قسمت برآمده‌ی شلوارش داد.

- پس می‌خوایی بگی این الکی شق شده؟ فلجم پارک جیمین اما کور نیستم، خوب می‌بینم هر دفعه اون گوشه میشینی تا کسی بهت دید نداشته باشه و با خودت بازی می‌کنی.

جیمین هیچ وقت خجالت توی کارش نبود و الان که فهمیده بود استاد جذابش هربار که عضو کوچیک و صورتیش رو از شلوارش خارج می‌کنه و با فکر اون مرد به خودش هندجاب می‌ده رو دیده و متوجه شده شاید بهترین فرصت بود تا بتونه اون مرد رو داشته باشه.

+ استاد مین این کار یک منحرفِ که دیک بقیه رو دید می‌زنه .

یونگی چشم‌غره‌ای به اون دانشجوی پُرو رفت و گفت:

- دقیقاً به تویی که توی یک مکان عمومی دیکت رو بیرون میندازی و با فکر بقیه خودارضایی می‌کنی چی میگن؟

جیمین با نیشخند به سمت در کلاس رفت و با قفل کردنش از داخل دوباره به سمت استادش قدم برداشت و در همون حین شروع به خارج کرد تیشرت و شلوارش کرد.

یونگی که دید اون پسر در کلاس رو قفل کرده و حالا هم داره لباس‌هاش رو خارج می‌کنه با اخم پرسید:

- چه غلطی می‌کنی پارک؟

+ می‌دونستین این کلاس دوربین نداره استاد مین؟

- به درک که دوربین نداره، تو چه غلطی می‌کنی؟

جیمین حالا تنها با یک باکسر سفید مقابل مرد بزرگ‌تر ایستاد و با لمس کرد عضو دردناکش از روی لباس‌زیر ناله‌ی تو گلویی کرد.

+ اههه... نگین که تمام این مدت من رو نمی‌خواستین استاد.

یونگی همین‌جوری هم تحریک شده بود و حالا ناله‌های این پسر و بدن برهنه‌اش که مقابلش بود همه چیز رو داشت بدتر می‌کرد.

- احمق شدی پارک، من حتی نمی‌تونم این رو بیدار کنم و تو از من می‌خوایی باهات بخوابم؟

جیمین دوباره نیشخندی زد و این‌بار بین پاهای مرد نشست و دستش رو به کمربندش رسوند.

+ نگران نباش استاد مین، من خوب یاد دارم برات بیدارش کنم پس فقط خودت رو به من بسپار.

با اتمام حرفش عضو مرد رو بیرون کشید و نگاهی بهش انداخت، اون واقعا بزرگ بود و همون چیزی که جیمین می‌خواست.

+ تو همین الانم برای من نیمه سخت شدی استاد مین.

و در ادامه‌ی حرفش چشمکی به مرد روی ویلچر زد.

بلند شد و وسایل روی میز رو انداخت پایین و با انداختن دست‌هاش زیر پاها و کمر مرد بزرگ‌تر اون رو روی میز گذاشت و به دیوار تکیه‌اش داد.

شروع به خارج کردن لباس‌های گرون قیمت استادش کرد و وقتی کاملاً برهنه شد، بین پاهای کشیده و عضلانی استادش قرار گرفت.

از بدن ورزیده و شش‌تیکه مرد کاملاً مشخص بود قبل از این‌که ویلچر نشین بشه هرروز درحال ورزش کردن بوده و ته قلبش برای اون مرد کمی غمگین شد.

سرش رو تکون داد تا از فکر بیرون بیاد، نگاهی به عضو کینگ‌سایز یونگی کرد و با جلو بردن سرش بوسه‌ای به سر عضو مرد زد.

- بیا فقط لذت ببریم استاد مین.

یونگی سری تکون داد و نگاهش رو به حرکات اون پسر بچه داد.

جیمین با آرامشی که برخلاف میل خودش و مرد بزرگ‌تر بود لیس‌های گربه‌ای شکلی به سر عضو و رگ‌هاش می‌زد و با یک دستش مشغول مالیدن بالز‌های یونگی و با دست دیگه‌اش عضو خودش رو می‌مالید تا به سختی مورد انتظارش برسه.

لیسی از زیر بالز‌ها تا سر دیک یونگی زد و انگشت‌های کوچیکش رو دور اون حجم بزرگ حلقه کرد و با وارد کردن نیمی از عضو استادش به دهنش، شروع به هم‌زمان هندجاب و بلوجاب دادن بهش رو کرد.

یونگی از حس داغی و خیسی زبون اون پسر ناله‌ای کرد و با دست‌هاش لبه‌های میز رو چنگ انداخت.

جیمین وقتی از سخت شدن کامل عضو مورد علاقه‌اش مطمئن شد، بوسه‌ای به سر قرمز شده‌ی دیک مرد زد و با پشت دستش پریکام و بزاق دهن خودش رو پاک کرد.

خم شد و از کوله‌ی کنار پاش کرم مرطوب کننده‌اش رو خارج کرد و با آغشته کردن دست‌هاش مقابل استادش خم شد و شروع به باز کردن سوراخش برای ورود عضو یونگی کرد.

دو انگشت‌ رو هم‌زمان وارد خودش کرد و از تنگی دور انگشت‌هاش ناله‌ای کرد.

+ اههه... فاک این لعنتی‌ها خیلی کوچیکن... اههه.

نگاه یونگی تمام مدت به حرکات اون پسر بود و از این‌که اون داشت رابطه رو کنترل می‌کرد؛ کاملاً راضی بود.

دستش رو به عضو خودش رسوند و با حلقه کردنش دور عضوش، شروع به حرکت دادنش کرد.

به حرکت سوم نرسیده، صدای عصبانی جیمین به گوشش رسید:

+ فاک بهت مین یونگی... اهههه... اههه قرار بود خودت رو به من بسپاری نه این‌که خودت رو دستمالی کنی... اهههه... پس اون دست فاکیت رو از روی چیزی که مال پُر کردن سوراخ منه بردار.

یونگی کاملاً مطیع به حرف جیمین گوش داد و دست‌هاش رو کنارش گذاشت تا ببینه پسر مقابلش قراره باهاش چیکار کنه.

جیمین که از باز شدن سوراخش تا حد کافی راضی بود این‌بار روی میز رفت و مقابل صورت یونگی خم شد.

+ زودباش مین، سوراخ دانشجوت رو مزه کن.

نگاه مرد بزرگ‌تر به اون سوراخ، سرخ که از شدت نیاز باز و بسته می‌شد افتاد و آب دهنش رو با صدا قورت داد.

دست‌هاش رو دوطرف باسن جیمین گذاشت و با فاصله دادن باسنش و با جلو بردن صورتش لیسی به اون سوراخ تنگ زد و با فشاری زبونش رو وارد ورودی نیمه باز پسر کرد و مک محکمی به اون سوراخ خوش‌طعم زد.

- زیادی تنگی پارک، نگو که تا الان منتظر دیک من توی خودت بودی؟

جیمین از مکیده شدن سوراخش ناله‌ای کرد و با دست‌هاش شروع به هندجاب دادن به عضور مرد بی‌حرکت روی میز کرد و با فشار دادن باسنش به زبون مرد برای حس چیزهای بیشتری گفت:

+ فاک معلومه تو... اههه... اولین نفری که داره این سوراخ.... اهههه.... رو می‌بینه، من یک فاکییی.... اهههه.... فاکینگ هرزه نیستم.

عضو یونگی از شنیدن این‌که اولین پسر مقابله لرزی کرد و شروع به ترشح پریکام کرد.

هنوز داشت به مکیدن سوراخ تنگ جیمین ادامه می‌داد که جیمین با پاهای لرزون ازش جدا شد.

+ اگر همین‌جوری ادامه بدی قبل داشتن دیکت توی خودم برات ریختم استاد.

یونگی غرشی از فکر کام شدن پسر کرد و با اخم‌های توی هم گفت:

- یالا جیمین درد دارم، زود باش و با دیکم خودت رو پُر کن.

جیمین نیشخندیزد و با گذاشتن پاهاش دوطرف رون‌های مرد روی عضوش نشست و با گرفتن دیک بزرگ یونگی سر سرخ شده‌ی عضوش رو روی ورودی خودش کشید.

یونگی از حس نیاز ناله‌ای کرد و به لبه‌ی میز چنگی زد.

پسر کوچک‌تر شیطنت می‌کرد و هربار سر عضو مرد رو به ورودی خودش فشار می‌داد اما قبل از از وارد شدن کنار می‌کشید.

فاک‌یو جیمین می‌خوایی دیونه‌‌ام کنی که اون سوراخت تنگت رو بهم نمی‌دی.

جیمین خم شد و گازی از گردن مرد گرفت و عضو صورتیِ کوچیکش رو به شکم مرد مالید.

لبخند شیطونی زد و این‌بار با یک هول کوچیک نیمی از عضو مرد رو داخل خودش کرد و باعث به وجود اومدن ناله‌ای هردو نفرشون شد.

- اهههه.. هه هه... فاک

+ اههه... تو خیلی بزرگی استاد.

یونگی به آرومی دست‌هاش رو روی باسن پسر روی پاهاش گذاشت و با کمک خود جیمین اون پسر رو کامل روی عضو خودش نشوند و دقیقاً پروستات پسر رو نشونه گرفت و باعث جیغ کوچیکی از جیمین شد.

چند دقیقه‌ای توی همون حالت موندن و به بوسیدن لب‌ها و گردن همدیگه مشغول شدن.

- طعم نارنگی می‌دی بیبی بوی.

جیمین لبخند دردناکی زد و با بلند کردن خودش و دوباره نشستن روی عضو یونگی شروع به حرف زدن کرد:

+ بالم لبم طعم موردعلاقه‌ی تویه استاد مین.

یونگی بوسه‌ای به قفسه‌ی سینه‌ی پسر زد و با تکون دادن سرش تایید کرد.

جیمین که حالا کاملاً به اون عضو بزرگ داخل خودش عادت کرده بود سرعت حرکاتش رو بالا برد و تندتر روی عضو مرد بالا و پایین شد.

یونگی دست‌هاش رو به نیپیل‌های پسر رسوند و با فشار دادنش بین دست‌هاش باعث بیشتر تحریک شدن پسر روی خودش شد.

جیمین انقدر به حرکت دادن خودش روی مرد ادامه داد که با شدت و بدون هیچ لمسی روی سینه و شکم یونگی کام شد.

یونگی که بعد مدت‌ها این حس گرما و پیچش‌های لذت بخش رو زیر شکمش حس می‌کرد با منقبض شدن سوراخ جیمین دور عضوش با ناله‌ای داخل جیمین کام شد.

جیمین با لذت از حس کام داغ مرد داخل خودش بیشتر خودش رو دور عضو مرد جمع کرد و سرش رو روی شونه‌ی برهنه‌ی استادش گذاشت.

جیمین هنوز درحال نفس‌نفس زدن بود که صدای یونگی به گوشش رسید:

- چرا اولین بارت رو به مردی عین من دادی؟ کسی که حتی نمی‌تونه راه بره؟

جیمین با بلند کرد سرش بوسه‌ای به لب‌های نیمه باز یونگی زد و با نوازش گونه‌های سرخ مرد گفت:

+ روز قبل از این‌که تصادف کنی می‌خواستم بهت اعتراف کنم، حتی توی اتاقت هم اومدم اما تو انقدر عصبانی بودی از دست یکی از دانشجو‌هات که بیرونم کردی و من گذاشتم تا فرداش بهت اعتراف کنم چقدر عاشقتم و خب این اتفاق برات افتاد.

- اگر دیگه نتونم راه برم چی؟ تا آخر عمرت می‌خوایی با یک آدم فلج زندگی کنی؟

جیمین این‌بار بوسه‌ای به چشم‌های مرد که کمی اشکی شده بود زد.

+ تو خوب می‌شی، ولی حتی اگر دیگه نتونی راه بری بازم من تا آخر عمرم به دوست داشتنت ادامه می‌دم.

+ احمقی پارک جیمین.

- عاشق تویم مین یونگی.



By:Sisi





Report Page