Lion

Lion

امین اکبری

شیر داستان کودکی هندی به نام سارومی باشد که یک شب هنگامی که با برادر خود برای کار در شب از خانه خارج می شوند گم شده و با طی کردن ماجرا هایی در نهایت توسط زوجی استرالیایی به فرزندی گرفته می شود. اما 25 سال بعد از این واقعه تلاش می کند تا خانه ی خود را دوباره پیدا کند تا با پیدا کردن مادر و خانواده ی خود دوباره به آرامش برسد.

فیلم فضا سازی فوق العاده ای دارد . همه چیز درست و در جای خود قرار دارد شخصیت های ابتدای داستان شاید حضور کمی داشته باشند ولی این قدر خوب به آنها پرداخته شده است که تا آخر فیلم در ذهن مخاطب باقی بمانند، در واقع شخصیت ها به خوبی " در آمده " است. داستان روند و ضرب آهنگ مناسبی دارد و مخاطب را خسته نمی کند. بازی بازیگر خردسال فیلم خوب ، باورپذیر و شایان تقدیر است.

شاید یکی از اهداف کارگردان از ساخت این فیلم اطلاع رسانی از وضعیت کودکان خیابانی در هند بوده باشد و شاید بعد از ساخت این فیلم توجه بیشتری به این کودکان شود اما به نظر من فیلم در مقیاسی بزرگ تر جامعه را به تصویر می کشد که " اهمیت نمی دهند" (با توجه به این که در فیلم هایی که عنوان " بر اساس داستانی واقعی" را یدک می کشند چندان جایی برای خیال پردازی های نویسنده وجود ندارد دریافت این مساله از فیلم شاید مته به خشخاش گذاشتن شخص بنده باشد!) جامعه ای که از مردم عادی آن تا پلیس تا "خانم خوبی که به نظر می رسد می خواد کمک کند" چیزی چر منافع شخصی برایشان مهم نیست. جامعه ای که آنقدر در خود غرق شده و آن قدر " اهمیت نمی دهد" که حتی کودک در این جامعه اسم شهر خود را هم درست نمی داند. داستان حتی از این هم فراتر می رود و به ما می گوید که حتی کودک داستان ما درواقع اسم خودش را هم نمی دانسته. در جامعه ای که "اهمیت ندادن" این قدر نهادینه شود کودکان اولین نفراتی هستند که صدمه خواهند خورد.

حضور نیکول کیدمن در فیلم هر چند کوتاه ولی پر رنگ و به شدت تاثیر گذار است. بر عکس شاید بتوان گفت رونی مارا جز معدود شخصیت های داستان است که حضورش ارتباطی به داستان ندارد و پردازش شخصیت او به خوبی صورت نگرفته است. دو پتل بازی قوی و قابل توجهی را از خود به نمایش گذاشته است و استیصال و به جنون رسیدن کودک داستان ما در یافتن پدر مادر خود را به خوبی بازی کرده است. پیانوی دلنشین و به جای فیلم از دیگر نکات قوت فیلم است که نباید از یاد رود.

از جمله مشکلات فیلم می توان به تصنعی بودن صحنه ی رسیدن پسر و مادر قصه ی ما اشاره کرد. اتفاق خاصی بین مادر و پسر رخ نمی دهد و برادر قصه ی ما تقریبا خواهر خود را فراموش می کند! همچنین در سکانسی که سارو برای اولین بار با زوج استرالیایی آشنا می شود به شخصه حس نفرت عجیب و عمیقی را در وجود خود حس کردم. نحوه ی برخورد با کودک بیش از حد " موش آزمایشگاهی" بود! شاید این هم ناشی از پس زمینه های ذهنی من بوده باشد ولی به شخصه کمتر وجود انسانی را در این سکانس حس کردم (تقریبا به یاد ندارم فیلمی صحنه ی اول فرزند خواندگی را آن طور که در ذهن من است به تصویر کشیده باشد)

جمع بندی

شیر فیلمی قوی ، خوش ساخت و با بار احساسی زیادی است که اگر کار اول این کارگردان نبود احتمالا توجه بیشتری را به خود جلب می کرد. فیلم فضا سازی فوق العاده ای دارد و فضای ذهنی مخاطب را به خوبی معین می کند. این فضا سازی به همراه موسیقی متن خوب داستان شیرینی را برای شما روایت خواهد کرد.

نمره من 8/10


Report Page