Kkk

Kkk

پروفسور فرید🧐🧐👨‍🔬

#ادامه_پارت_۳۲۳

-خب خب چیشد...خوشش اومد!؟

یلدا مایوسانه ابرو بالا انداخت و گفت:

-نچ.....صبح در موردش باهاش حرف زدم عصبانی شد گفت دیگه درباره مهین باهاش حرف نزنم....

در نشیمن گاهم چنان عروسی ای برپا شد که نگو و نپرس...هر چقدر قیافه یلدا غمگین شده بود ده برابرش دل من مفرح شد!

یلدا ظرف شیشه ای آجیل از روی اپن برداشت و گذاشت روی میز و همزمان گفت:

-نمیدونم چرا حس میکنم خودش یه نفرو دوست داره و واسه همین هی هر کی رو معرفی میکنیم جدی نمیگیره....هان!؟ نظر تو چیه!؟؟ خودم که همین فکرو میکنم!

اینجا دیگه فقط کم مونده بود دوتا دستمال بردارم و برقصم! پس بالاخره با رفتارهاش نشون داد تو قلب بی صاحابش یه نفر هست...آی خدا چی میشد که اگه میومد خواستگاری و قال قضیه رو میکند....

یا این حال به روی خودم نیاوردم و گفتم:

-نمیدونم یلدا...من آخه از کجا از احساسات داداش بی تربیت تو سردربیارم...

چپکی نگاه کرد و گفت:

-داداش من بی تربیت!؟؟ ایمان تک بخدا...از همه لحاظ....

با عشوه خرکی گفتم:

-من که اصلا از داداشت خوشم نمیاد!

یه پسته دهن خودش گذشات و گفت:

-اتفاقا ایمان هم همینو گفت!

تندی سرمو به سمتش چرخوندمو گفتم:

-ایمان ؟؟؟؟ ایمان چیگفت!؟

یلدا خونسرد گفت:

-همین حرفهایی که تو درموردش زدی اونم در مورد تو زد....گفت یاسی یه دختر بی تربیت شکموئہ و اصلا ازت خوشش نمیاد!

ای ایمان نامرد....حالا دیگه پشت سرم چاخان میکنه....

دستمو به کمرم تکیه دادمو گفتم:

-عجب وزه ایه این داداشت...عجب وزه ای...تورو خدا ببین...!مرد اینقدر خاله زنگ! بعدشم خدایی من چاق نیستم...من اندامم پر...پر... درضمن....برو به اون داداش نسناس ریشوت بگو...بروووو داعشی....تورو خود داعش هم ببینه اعدامت میکته با اون ریش درازت...داعشی زشت....

بلدا نیششو تا بناگوشش باز کرد و گفت:

-دیگه نمیتونی بهش یگی داعشی چون ریششو زد....

تا اینو گفت ناباورانه نگاهش کردمو گفتم:

-دروووووغ میگی! امکان نداره!

یلدا خندید و گفت:

-به جون خودم راست میگم....امروز صبح رفت آرایشگاه ریششو زد...ماشالله...هزار ماشالله نمیدونی داداشم چقدر خوشتیپ شده...البته با ریش هم خوشتیپ بود اما الان دیگه اون قیافه ی مردونه ی خوشگلش بیشتر تو چشم....داداشم نظیر نداره...اسپندهم براش دود دادم...

وووووی خدااا....چقدر دلم میخواست ببینمش....یعنی چه شکلی شده!؟؟ لابد خیلی خوشگل شده...ایمان وقتی ریش یا ته ریش نداره سنش خیلی کم میزنه...الانم لابد شده شبیه این بچه سوسولا ..منتها از اون مدلش که آدم دوست داره درسته قورتش بده...

یکم من و من کردمو بعد گفتم:

-میگم ازش عکس نداری!؟؟؟

-از کی؟؟ایمان؟؟؟

-نه پس....بقال سر کوچه...

-عکس ایمانو میخوای چیکار!؟

-خب میخوام ببینم بدون ریش چه شکلی شده....

روبان رو قیچی کرد و گفت:

-ندارم.....یعنی گرفتم ازش ولی با گوشی خودش نه با گوشی خودم....حالا عجله نکن.....سر ساعت سال تحویل میبینیش....

با تاسف به یه گوشه خیره شدم....من تا اون موقع چجوری آخه صبر کنم.....

کاش باهاش آشتی بودم تا ازش میخواستم عکس بفرسته!

Report Page