Kiss

Kiss

https://t.me/mevapio yuki

جیمین دست یونگی رو محکم گرفته بود همراه خودش به پارک خلوت می کشوند .

+زودباش یون.

_جیمینی زشته.

+نیسته یون، نگاه کن اینجا هم کسی نیست.

جیمین با شوق وارد پارک شد و روی تاب نشست و خودش رو به جلو و عقب هل میداد تا تاب حرکت کنه.

_اینطوری فایده نداره جیمین.

+پس چیکار کنم تکون بخوره؟!

_پاهاتو یه ذره جمع کن خودم تابت میدم.

+مرسی یون.

جیمین خنده ی بزرگی زد و پاهاش رو که روی زمین بودن رو جمع کرد طرف خودش و یونگی پشتش قرار گرفت شروع کرد به علت دادن جیمین به سمت جلو.

جیمین از شوق میخندید.

+خیلی خوبه یون. بیشتر بیشتر.

_اینطوری میوفتی. بریم جیمین؟!

+نه میخوام بازی کنم یون.

_باشه ولی بیا بریم یه بازی دیگه.

+باشه پس نگهم داره پیاده بشم.

یونگی زنجیر تاب رو گرفت که از حرکت بایسته.

+میخوام روی اون بشینم یون.

_خب برو بشین .

جیمین روی وسیله ای که بهش اشاره کرده بود نشست. وسیله ای که مخصوص پارکور کارها بود .

+یونگی میشه بیایی کنارم.

_باشه.

یونگی بهش نزدیک دستش رو روی دست جیمین روی میله گذاشت.

+یکم دیگه بیا نزدیک تر.

یونگی سرش رو تکون داد و نزدیک تر شد . جیمین با نزدیک تر شدن یونگی کمی خودش رو پایین کشید

کلاه سفید یونگی رو چرخوند به سمت عقب و اون یکی دست آزادش رو توی دست یونگی قفل کرده و خودش رو نزدیک تر کرد و لب های باریک یونگی رو بوسید.

فقل دست هاش توی دست یونگی هم بیشتر کرد.

The End.

🍓

Report Page