IMG
پسر کوچیکتر به میز تکیه داد و تو چشمای تهیونگ خیره شد. ته کمر کوک رو گرفت و سمت خودش کشید. نیشخند کوچیکی زد و سرشو نزدیک کوک برد. قبل از بوسیدن لباش با صدای بمی زمزمه کرد.
-وقتشه واسم جبران کنی دزد کوچولو
کوک دستاشو دور گردن ته حلقه کرد و قوص ریزی به کمرش داد. خودشم بدش نمیومد از اینکه این مرد بفاکش بده.
ته بعد از باز کردن کمربند کوک شلوار و باکسرش رو در آورد. دستاشو روی بوت تپل کوک کشید و آروم اسپنگش کرد. کوک رو برگردوند و به شکم روی میز درازش کرد. لپهای بوت کوک رو از هم فاصله داد و زبونشو روی رینگش کشید. باتپلاگ خرگوشی رو از کشوی میز برداشت و آروم وارد کوک کرد.
کوک با تعجب به سمت ته برگشت.
+مگه قرار نبود واسه جبران بفاکم بدی!؟
تهیونگ آروم خندید و موهای کوک رو نوازش کرد.
-الان جلسه دارم کوچولو. تا وقتی که برمیگردم خوب خودتو گشاد کن که بتونی کینگ ددی رو تحمل کنی
:کات خیلی خوب بود
با شنیدن صدای کارگردان از هم جدا شدن. کوک زیر چشمی نگاهی خجالتی به ته انداخت و با فهمیدن اینکه تهیونگ بی پروا داره نگاهش میکنه لبشو گزید.
فقط خودشون میدونستن که چه شب طولانیای در راهه.