https://telegra.ph/

https://telegra.ph/


 171-  «نرن»  و   سیلی»  :  « شبکه «بداَمن »  //   یکی بود ؛ یکی نبود..."


سه شنبه ، 24/11/402:     قیطریه  - تهران


محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد»


«یکی از ماهرانه‌ترین و معروف‌ترین جعلیات شاپور ریپورتر، خاطرات مجعول ابوالقاسم لاهوتی است



... بله؛  شاپور ریپورتر زمانی وارد ایران شد که سرویس اطلاعاتی بریتانیا توسط جاسوسان برجسته‌ای چون "آلن چارلز ترات"  و  "آن لمبتون"  و  "ارنست پرون"   شبکه‌های بومی وسیع خود را بازسازی کرده بودند.   در همین دوران «اداره‌ی خاورمیانه» سرویس اطلاعاتی آمریکا به‌رهبری کرمیت روزولت نیز نخستین شبکه‌های خود را تنیده بود و هر دو سرویس جاسوسی فعالیت‌های توطئه‌گرانه پیچیده و مؤثری را، به‌ویژه در بحبوحه حوادث سال‌های ۱۳۲۴  - ۱۳۲۵ ، به فرجام رسانیده بودند.



شاپور ریپورتر در سال‌های بحران روابط ایران و انگلیس یا پوشش وابسته‌ی مطبوعاتی سفارت آمریکا در تهران حضور داشت و تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به‌طور رسمی رئیس دارالترجمه سفارت آمریکا و رایزن سیاسی این سفارت بود.  او در عین حال مانند پدر و اجدادش کارت خبرنگاری روزنامه تایمز لندن را نیز در جیب داشت.


بعدها  پیتر رایت در خاطرات افشاگرانه‌اش، هر چند بسیار مختصر، ارتباطات شاپور ریپورتر را بیان می‌دارد. در واقع   شاپورجی به‌عنوان رئیس یک شبکه مستقل اطلاعاتی عمل می‌کرد که در لندن توسط لرد ویکتور روچیلد هدایت می‌شد و لرد روچیلد پیوندهای آن را با نخست‌وزیر بریتانیا و رؤسای MI-6  سازمان می‌داد. لرد روچیلد، که در این دوران یکی از مهم‌ترین عوامل وحدت‌بخش عملیات سرویس‌های آمریکا و انگلیس در خاورمیانه بود، این نقش را در   «سیا»   نیز ایفاء می‌کرد و این وحدت در سیمای  شاپورجی ریپورتر تبلور می‌یافت. به پاس خدمات شبکه روچیلد ـ ریپورتر بود که در قرارداد کنسرسیوم شرکت رویال داچ شل ۱۴ درصد سهام نفت ایران را به خود اختصاص داد.


پیتر رایت


///

 

-        وقتی شاپورجی وارد ایران شد، شبکه‌های جاسوسی متعدد اینتلیجنس سرویس و «سیا» حضوری فعال داشتند که از میان آن‌ها باید به شبکه رشیدیان‌ها اشاره کرد که از اوایل سال ۱۹۴۰ (اوایل جنگ جهانی دوم) از مهم‌ترین عوامل بومی بریتانیا در ایران محسوب می‌شدند. 


گروهی از سیاست‌مداران معروف ایرانی هوادار انگلیس نیز بخش مهمی از این شبکه به‌شمار می‌رفتند. از جمله این افراد سیدضیاءالدین طباطبایی بود که انگلیسی‌ها سعی داشتند موجبات نخست‌‌وزیری او را فراهم سازند. جمال امامی نیز که رهبری فراکسیون طرفدار انگلیس را در مجلس به عهده داشت، از زمره این سیاست‌مداران بود.

-        


شبکه مهم دیگر این دوران، که در سال‌های پیش از ورود شاپورجی نقش فعالی در حوادث روز به عهده داشت، شبکه امیراسدالله عَلَم بود که کارکرد اساسی آن در دو بُعد تبلیغی و سیاسی (به‌ویژه نفوذ در حزب توده) خلاصه می‌شد. شبکه علم برخلاف شبکه رشیدیان‌ها کارایی بالای اطلاعاتی خود را طی سال‌های     ۱۳۲۰ - ۱۳۲۷  به ثبوت رسانیده بود و برخلاف شبکه نخست، که حضور آن در صحنه علنی سیاست بازتاب می‌یافت و نفرت عمومی را به خود جلب می‌کرد، در پنهان‌کاری کامل عمل می‌نمود. شبکه علم عناصر «روشنفکر» و مطبوعاتی قابل اعتنایی را پیرامون خود گردآورده بود که بسیاری از آنان در حول و حوش احزاب و گروه‌های سیاسی و به‌ویژه حزب توده معلومات کافی و تجربه غنی اندوخته بودند.

ارتباطات عَلَم پیش از ورود شاپورجی با خارج از کشور چگونه تأمین می‌شد ؟


-        به نظر میرسد که ـ شبکه اسدالله علم تداوم و تکامل یکی از شبکه‌های موروثی اردشیرجی ریپورتر (پدر شاهپوی جی)بود که تحت کنترل روچیلدها قرار داشت

-         


شاپورجی در ورود به ایران ارتباط خود را با اسدالله علم برقرار ساخت.  این شبکه هدایت یک رشته عملیات را به‌دست گرفت که در اسناد سرویس اطلاعاتی آمریکا با نام رمز  «عملیات بداَمن»  خوانده می‌شود. در حقیقت شبکه شاپورجی - علم ؛ همان  شبکه بداَمن معروف است.


مارک گازیوروسکی  «شبکه بدامن»  را مهم‌ترین شبکه «سیا» در ایران می‌داند:


-       آمریکا از اواخر دهه ۱۹۴۰ فعالیت‌های محرمانه پنج‌ گانه‌ای را بدین شرح شروع کرده بود که پنجمینش ، اجرای یک سلسله عملیات با نام رمز بدامن که از سال 1947  [سال ورود شاپور ریپورتر به ایران] برای مقابله با نفوذ شوروی و حزب توده آغاز شده بود. بدامن، یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی بود، که از طریق شبکه‌ای به سرپرستی دو تن ایرانی با نام‌های رمز «نرن»  و   سیلی» اداره می‌شد و ظاهراً بودجه سالانه‌ای معادل یک میلیون دلار داشت.

 

البته برخلاف  نظر گازیوروسکی عده ای معتقدند که شبکه  «بدامن»  یک شبکه آمریکایی نبود. انها میگویند  پروژه‌ی  «بدامن» ؛  برمبنای امکانات غنی بومی MI-6   و بودجه‌ی کلان «سیا» آغاز شد و مسئولیت اداره‌ی آن به عهده‌ی شاپور ریپورتر قرار گرفت که در همکاری با اسدالله علم اجرای پروژه را شروع کرد. دو «ایرانی» که در اسناد «سیا» با نام‌های رمز «نرن» و «سیلی» خوانده شده‌اند، در واقع  همین دو نفر بودند و همین شبکه بود که در سال‌های پس از کودتا به‌عنوان مقتدرترین سازمان پنهانی در حیات سیاسی ایران اِعمال نفوذ نمود و بسیاری از رقبای جاه‌طلب خود را، اعم از سایر وابستگان به اینتلیجنس سرویس و با عوامل مستقل «سیا»، مهار کرد و به قدرتی بلامنازع تبدیل شد.


بررسی فعالیت‌های شبکه شاپور ریپورتر ـ اسدالله علم در این دوران نشان می‌دهد که «عملیات بدامن» بر دو محور متمرکز بود: عملیات نفوذی ـ سیاسی و عملیات تبلیغی - فرهنگی.


در زمینه‌ی عملیات نفوذی «شبکه بدامن» شواهد گسترده‌ای در دست است  که عمق نفوذ آن را به درون حزب توده نشان می‌دهد.  البته گستره‌ی نفوذ این شبکه تنها به حزب توده منحصر نبود و سایر احزاب و جریان‌های سیاسی به‌ویژه «جبهه ملی»، «حزب زحمتکشان»، «نیروی سوم»، «حزب ایران»، پان ایرانیست‌ها و غیره  را نیز در بر می‌گرفت. گازیوروسکی درباره‌ی ابعاد نفوذ در حزب توده می‌نویسد:


-        در این ایام «سیا» [شبکه بدامن] تا سطوح عالی تشکیلات حزب توده رخنه کرده بود و از متن تمام دستورات رهبری حزب به کادرها اطلاع داشت.

-        

برپایه‌ی همین نفوذ همه‌جانبه و عمیق بود که « شبکه بدامن»  می‌توانست به‌خوبی حوادث سیاسی روز را به‌سمت اهداف خود هدایت کند و یا به حادثه‌سازی‌های تحریک‌آمیز و هدفمند (پرووکاسیون) دست بزند. دو نمونه از عملیات «شبکه بدامن»  


-       آشوب ۲۳ تیر ۱۳۳۰ و کودتای ۲۵ ـ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بودند.

 


دومین محور پروژه مشترک «بداَمن»   عملیات تبلیغی ـ فرهنگی بود که گروه وسعیی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران و روشنفکران و ده‌ها نشریه و روزنامه را در خدمت داشت. از مهم‌ترین اعضای شبکه مطبوعاتی و روشنفکری  «بداَمن»  باید به نصرت‌الله معینیان، دکتر مظفر بقائی کرمانی، علی جواهرکلام، ‌عباس شاهنده، جعفر شاهید، مصطفی مصباح‌زاده، عباس مسعودی، هادی هدایتی، علی‌اصغر امیرانی، مهدی میراشرافی، عبدالرحمن فرامرزی، رسول پرویزی و غیره و غیره اشاره کرد.


بزرگ‌نمایی خطر حزب توده و ایجاد وحشت (پانیک) از سلطه کمونیسم در جامعه، خط اصلی  «شبکه بداَمن» را تشکیل می‌داد


بخشی از کارکرد تبلیغی شبکه شاپور ریپورتر - علم به «جعلیات»  اختصاص داشت که بر محور بزرگ‌نمایی خطر کمونیسم استوار بود و بیشتر به‌منظور تحریک روحانیون ساده‌اندیش و غیرسیاسی و توده مردم علیه وضع موجود و جلب همدردی آنان با  شاه به‌عنوان تضمین‌کننده‌ی کشور در مقابل سلطه کمونیسم به کار می‌رفت.


از مهم‌ترین این   «جعلیات » باید به کتاب  نگهبانان سحر و افسون  اشاره کرد که ظاهراً توسط شاپور ریپورتر نوشته شد و با نام حزب توده انتشار یافت و حساسیت شدیدی را در جامعه برانگیخت. آیت‌الله طالقانی گوشه‌ای از این ترفند پیچیده را چنین بیان داشت:

-       در منزل آیت‌الله بهبهانی که از علماء درباری بود تنی چند از نویسندگان هم نشسته بودند که به آن‌ها محرّر می‌گفتند. در منزل ایشان (بهبهانی) عده‌ای دیگر هم نشسته بودند. زمان قبل از ۲۸ مرداد بود. نویسندگان با جوهر قرمز با امضای جعلی حزب توده برای تمام علماء و ائمه جماعت سرتاسر ایران با پست نامه نوشتند که محتوای آن این بود که ما به‌زودی شما را با شال‌های سرتان بالای تیرهای چراغ برق خیابان به دار خواهیم زد ـ امضاء: حزب توده…)

 

من خود یکی از این نامه ها را که برای یکی از روحانیون سرشناس که دوست اقاجان بود را دیده بودم. از قضا ان نامه سخت روی ان روحانی اثر گذاشته و نظرش را در مورد ادامه صدارت مصدق خدشه دار کرده بود.


یکی دیگر  از ماهرانه‌ترین و معروف‌ترین جعلیات شاپور ریپورتر، خاطرات مجعول ابوالقاسم لاهوتی است. کتاب فوق توسط شاپورجی تقریر و توسط علی جواهرکلام تحریر شد و دو صفحه اول آن به خط عباس شاهنده نوشته شد و توسط چاپخانه فرمانداری نظامی تهران به چاپ رسید و در سال ۱۳۳۳ با نام شرح زندگانی من  انتشار یافت. این اثر چنان معروفیتی در ایران و خارج کسب کرد که لاهوتی مجبور شد شخصاً از رادیو مسکو آن را تکذیب کند. این تکذیب تأثیر چندان نبخشید. مهارت شاپورجی در تنظیم این زندگی‌نامه جعلی به حدی بود که تا سال‌های اخیر نیز برخی محققین نسبت به صحت یاعدم صحت این اثر تردید داشتند.

-        به گفنه مارک گازیوروسکی ؛ مبلغ یک میلیون دلار هزینه این برنامه بوده است...


راستش من هم  قبلا  با توجه به علاقه ای که به ابوالقاسم لاهوتی و اشعارش   داشتم ؛ این کناب را خوانده بودم و از محتویاتش سخت متعجب شده بودم

 


« کریستوفر مونتاگ وودهاوس»  که نقش عمده ای در ماجرای کودتای  28 مرداد  1332 همچنین از شاپورجی به‌عنوان «همشاگردی شاه» یاد می‌کند ؟

 

///

 

منابع:

 

-       روچیلدها و امپراتوری جهانی صهیونیسم: عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، صفحات۱۱۹-۱۲۳؛ ؛ مندرج در سایت  اندیشکده مطالعات یهود:  https://jscenter.ir/other-topics/jewish-families/11505/%d8%b1%d9%88%da%86%db%8c%d9%84%d8%af%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%b3%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d8%a7%d8%b3%d9%88%d8%b3%db%8c-%d8%ba%d8%b1%d8%a8/

-        

-        عبدالله شهبازی؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، جلد دوم، چاپ سی‌ودوم، ۱۳۹۳.؛ مندرج در سایت  اندیشکده مطالعات یهود:

-        https://jscenter.ir/slave-jews/pahlavi/10505/%D8%B4%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B1%DB%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1%D8%AA%D8%B1-%D9%88-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86/



Report Page