زمانسنجی گروهی
کانالانرژیمثبتگروهها باید در سه سطح با هم هماهنگ باشند: با رئیس، با قبیله و با قلب
هماهنگی سریع و آهسته
راز زمانسنجی گروهی
بمبئی بزرگترین شهر هند در حال بیدار شدن بود. اینجا ، بوی دود در هوا پراکنده است. خودروها، کامیونها و گاریهای موتوری جادهها را بند میآورند و مانند غازهای خشمگین، بوق میزنند
«اهیلو ادهاو»، چهل ساله، کلاه سفید خود را تنظیم میکند و روی دوچرخه خود میپرد تا کار خود را شروع کند.
توانایی پیاده شدن سریع از روی وسایل در حال حرکت یکی از مهارتهای بیشمار ادهاو است
ساعت 9:15 دقیقه بامداد است. یک بار زنگ میزند و دوباره آن را میفشارد. در باز میشود. بعد از یک عذرخواهی کوتاه به خاطر معطل شدن در پشت در، «ریانکا توراکیا» یک کیسه برزنتی قهوهای میدهد که به اندازه یک گالن شیر است. داخل این کیسه، چهار ظرف فلزی استوانهای است. داخل این ظرفها که «تیفین» نام دارند، نهار همسر اوست (گل کلم، سوپ عدس، برنج و نان). سه و نیم ساعت دیگر، این نهار خانگی روی میز شوهرش در مرکز بمبئی، در سی کیلومتری آنجا ظاهر خواهد شد. و حدود هفت ساعت بعد، کیسه برزنتی و ظروف خالی دوباره در همین خانه ظاهر میشوند.
در خلال نخستین شصت و هشت دقیقه این دوشنبه، او پانزده عدد از این نهارها را گردآوری میکند و هر کیسه را به دسته و یا ترک دوچرخه خود میبندد. سپس با تیمی از چندین داباوالای دیگر که کیسههای خود را از جاهای دیگر این محله نیم میلیون نفری جمع کردهاند همراه میشود و غذاها را دستهبندی میکند و بیست عدد از آنها را بر پشت خود میگذارد و سوار بخش باری یک قطار میشود و این نهارها را به فروشگاهها و دفاتر کاری منطقه تجاری شهر میرساند
او تنها نیست. حدود پنج هزار داباوالا در بمبئی کار میکنند. آنها هر روز بیش از 200 هزار نهار را به مقصد میرسانند. هر هفته شش بار این کار را انجام میدهند و با همان دقتی که میتواند با سیستم پستی فداکس و یو پی اس رقابت کند.
آنها حتی یک بار نیز در ارسال غذا اشتباه نکردهاند و تاخیر نداشتهاند و قیمت این خدمات نیز برای بیشتر خانوادههای طبقه متوسط مناسب است (حدود 12 دلار در ماه).
داباوالاها هرطور که هست غذاهای خانگی در کیسههای برزنتی را از میان هرج و مرج بمبئی با یک دقت و وقتشناسی در حد امور نظامی به مقصد میرسانند.
شگفتانگیزتر اینکه داباوالاها عمیقا با یکدیگر در هماهنگی هستند، چنان با آهنگ وظایف خود هماهنگ هستند که میتوانند این حرکت ناممکن را انجام دهند (200 هزار غذا در هر روز)، بدون اینکه جز دوچرخه و قطار تکنولوژی دیگری در کار باشد.
بدون گوشیهای هوشمند. بدون اسکنر. بدون بارکد وبدون جی پی اس. و بدون خطا
انسانها به ندرت کاری را تنها انجام میدهند. بیشتر آنچه انجام میدهیم (در محل کار، مدرسه یا در خانه)، با همکاری سایر افراد است. توانایی ما در زنده ماندن، حتی در زیستن، وابسته به قابلیت ما در هماهنگی با دیگران در زمان است. بله، زمانسنجی انفرادی (مدیریت شروعها، میانهها و پایانهای ما) مهم است. اما زمانسنجی گروهی هم به همان اندازه اهمیت دارد و لازم است که بدانیم در قلب این موضوع چه چیزی نهفته است.
بیماری را در نظر بگیرید که به خاطر یک حمله قلبی جدی به اورژانس منتقل میشود. اینکه آیا این بیمار زنده میماند یا میمیرد، به این موضوع بستگی دارد که کادر پزشکی چقدر با هم هماهنگ باشند (آیا میتوانند در حالی که زمان میگذرد و جان بیمار در معرض خطر است به سرعت فعالیتهای خود را با هم هماهنگ کنند).
یا شرایط کماهمیتتری را در نظر بگیرید که نیازمند زمانسنجی تیمی است. مهندسان نرمافزاری که در قارههای مختلف و زمانهای مختلف با هم کار میکنند تا محصولی را در تاریخ معین ارائه کنند. برنامهریزان مراسمات که گروههای مختلفی از تکنیسینها، کارمندان هتلها و ارائهکنندگان را هماهنگ میکنند تا یک سمینار سه روزه بتواند به موقع و بدون مشکل اجرا شود. کاندیداهای سیاسی که داوطلبان کمپینها را برای جذب رای ساماندهی میکنند، رایدهندگان را ثبت نام میکنند و پیش از روز رایگیری تبلیغات را پخش میکنند. معلمان مدارس که سوار و پیاده شدن شصت دانشآموز را در اتوبوس و در طی یک سفر علمی به موزه سرپرستی میکنند. تیمهای ورزشی. گروههای راهپیمایی. شرکتهای کشتیرانی. کارخانهها. رستورانها. همگی نیازمند این هستند که افراد با هم هماهنگ باشند و فعالیتهای خود را با هم وفق بدهند تا با یک سرعت به سمت یک هدف مشترک به پیش بروند.
پیشرفتی که باعث شده است بتوانیم بیشتر این کارها را انجام دهیم در اواخر قرن شانزدهم رخ داد که «گالیلئو گالیله» دانشجوی نوزده ساله رشته پزشکی دانشگاه «پیزا» بود. گالیله با الهامگیری از یک چلچراغ در حال نوسان، چند آزمایش کوتاه روی پاندول انجام داد. او دریافت که چیزی که بیشترین تاثیر را روی حرکت پاندول میگذارد، طول نخ آن است (و به ازای هر مقدار مشخص از نخ، پاندول نیاز به زمان ثابتی برایانجام یک حرکت رفت و برگشتی دارد). او چنین نتیجه گرفت که این تناوب باعث میشود پاندولها بهترین نشاندهنده زمان باشند. چند دهه بعد، این بینش گالیله منجر به اختراع ساعت پاندولی شد. و ساعتهای پاندولی در ادامه منجر به تولید چیزی شد که ما آن را مفهوم جدیدی نمیدانیم: زمان.
زندگی را تصور کنید بدون اینکه کسی اصلا بداند زمان چیست. میتوان به زندگی ادامه داد. اما این زندگی دشوار و ناکارآمد خواهد بود که امروزه در تصور ما هم نمیآید. چگونه میدانید که کی بستهای را ارسال کنید، اتوبوس کی میرسد و یا کی کودک خود را به دندان پزشکی ببرید؟ ساعتهای پاندولی، که از ساعتهای پیش ازآن بسیار دقیقتر بودند، تمدن ما را از طریق کمک به افراد برای هماهنگ کردن اعمال خود شکل تازهای بخشید. ساعتهای عمومی در میدانهای شهر ظاهر شدند و شروع به ایجاد یک ساعت استاندارد کردند. ساعت دوی من همان ساعت دوی شما شد. و این مفهوم زمان عمومی (زمان)، چرخهای تجارت و تعاملات اجتماعی را روغنکاری کرد. کمی بعد، استانداردسازی زمانهای محلی، منطقهای شد و استانداردسازی منطقهای، ملی شد و این امر باعث ایجاد برنامههای زمانی قابل پیشبینی و تنظیم دقیق حرکت قطارها شد.
این توانایی هماهنگسازی اعمال ما با دیگران، که حاصل موجی بود که گالیله چند قرن پیش راه انداخته بود، برای پیشرفت انسانها ضروری بوده است. با این حال، توافق روی اینکه ساعت چه میگوید تنها ابتدای راه است. گروههایی که برای موفقیت نیازمند هماهنگی هستند (گروههای سرود، تیمهای قایقرانی، داباوالاهای به بمبئی) سه اصل زمانسنجی گروهی را رعایت میکنند. یک استاندارد بیرونی،سرعت را مشخص میکند. یک حس با هم بودن به افراد کمک میکند تا پایبند باشند. و هماهنگی نیازمند و ارتقادهنده خوشبختی است.
به بیان دیگر، گروهها باید در سه سطح با هم هماهنگ باشند: با رئیس، با قبیله و با قلب.
مطلب بعدی
سکان دار کشتی