How

How

پروفسور فرید🧐🧐👨‍🔬

ادامه_پارت 379


-حالا بزار....هنو اول شه....یک هیکلی واسه خودم درست کنم چشمای پسرا ودخترای فامیل از کاسه درآد....

عمونطور که بستنی میخوردم گفتم:

-خوبه...همینجوری یه کیلو یه کیلو کم کنی ماه دیگه همین موقع میشی یه چیزی تو مایه های جی جی یا بلا حدید....

قاشق بستنیشو با لذت گذاشت دهنشو گفت:

-واای یاسی اینو نگفتم بهت....وای وای...یه مربی داریم....البته واسه آقایون اما واسه خانمها فقط برنامه غذایی و بدنسازی مینویسه....به جون خودت بجون خودم همون لحظه اول که دیدمش عاشقش شدم.....نمیدونی لامصب چه هیکل و قیافه ای داره....اصلا فکر کنم نصف دخترا واس خاطر خودش میان...تازه...امروز بعضی دخترا میگفتن نومزد داره ولی من فکر کنم الکی میگن میدونی چرا !؟؟ واسه خاطر اینکه من ازش پرسیدم...میدونی که من خیلی پررو و فضولم....نمیتونم خودمو کنترل کنم...برا همین ازش پرسیدم نامزد داره...گفت نه ندارم...

اونجوری که سمیه تعریف میکرد منم به کنجکاوی انداخت....حس میکردم داره از آمین حرف میزنه واسه همین پرسیدم:

-اسمش چیه !؟

لبخند عریضی زد و گفت:

-آمین

پس حدسم درست بود...وخداروشکر که سمیه نمیدونه من و آمین یه زمانی باهم در رابطه بودیم....چیزی نگفتم تاخودش ادامه بده:

-یعنی این بشر هیچی کم نداره...هیکل بیست...قیافه بیست....ماشین بیست....وای ماشینش....دیه ی من و تو و هفت نسل بعدمونو بزارن روهم پول ماشینش نمیشه.....خلاصه که...خودشه...خود خودش همونی که من میخواستم بحون خودم هیچکسیو اینجوریا ....

پریدم وسط حرفش و گفتم:

-همچین پسری چطور ممکنه نامزد نداشته باشه یا کلا سینگل باشه!

دستشو تکون داد و گفت:

-هست بابا هست...سینگل....ولی به زودی این رل ش میکنم....من بعلاوه ی اون.....

از سمیه بعید نبود...اون استاد زدن مخ پسرا بود....و اصلا نمیشد از رو ظاهرش مشخص کرد چی تو کله اش میگذره....

ولی...تا اونجایی که من یادم...آمین با سارینا نامزد کرده بود...باهمون دخترعموی پر افاده اش... حالا چطور شده که ادعای سینگلی میکنه!؟؟؟

یه جای کار اشکال داره....

خیلی هم اشکال داره....

Report Page