Hotel

Hotel

@TAEKOOK_FAMILy

برای مسافرت به جنگلی نزدیک محل زندگی شون رفته بودن..

صبح رو میون درخت ها گذروندن و برای عصر سری به ساحل که در اون اطراف وجود داشت رفته بودن..

شب موقع برگشتن به هتل از رستوران غذا گرفتن..

بعد از دوشی که گرفتن حالا پشت میز نشسته بودن و داشتن شامشون رو در آرامش میخوردن...


جونگکوک که تقریبا غذاش تموم شده بود سکه ای رو از توی جیبش در آورد و تهیونگ با دیدن سکه تو دستش با دهن پرش با حالتی کیوت گفت:

+وات د هل! سکه برای چی، جفتمونم میدونیم امشب نوبت منه.. یادت رفت سری قبل رو؟

نیشخندی زد و نذاشت ادامه بده:

-تا اونجایی که یادمه دفعه قبل یه رابطه کاملا ورس داشتیم پس ساکت شو و بزار کارم و بکنم، "خط" بودی دیگه مگه نه؟

و روی پای تهیونگ نشست...

تهیونگ که می خواست بازم اعتراض کنه با دستی که روی عضوش نشست و شروع به مالیدن کرد ناخودآگاه ساکت شد و بهش چنگ زد..


جونگکوک نیشخند خبیثی زد و سکه رو انداخت بالا و با دستش گرفت قبل از اینکه نتیجه رو ببینن خم شد و لباش رو به لبای درشتش چسبوند و شروع به بوسیدنش کرد..

بوسه رو عمیق تر کردن و دست کوک همچنان داشت پایین تنه ش رو می مالید که تهیونگ کمرش رو چسبید و بوسه رو شکست.


یه بار دیگه زبونش رو روی لب هاش کشید و منتظر نگاهش کرد..

+زود باش.. ببینم سکه رو

جونگکوک دستاش رو که روی هم بود و سکه بینشون بود رو گرفت جلوش و با شیطنت نگاهی کرد و همزمان با برداشتن دستش شروع کرد شمارش معکوس..

-سه...

-دو...

-و بوم...

سکه رو به گوشه ای پرت کرد و سمت قیافه سکته ای تهیونگ برگشت و همراه با قهقهه سرمستانه گفت:

-خب ددی امشب بهت لطف میکنم و می ذارم تو تاپ باشی..


تهیونگ که نمی دونست دقیقا چه واکنشی نشون بده و هنوز گیج بود اسپنک محکمی به باسن پسر زد و بلندش کرد و روی تخت کوبوندش...


تیشرتش رو در آورد و بوسه ی خیسی روی سینش گذاشت...

و زمزمه کرد:

+جوری به فاک میری که تا یه هفته نتونی از جات بلند شی


جونگکوک با لبخندی شیطنت آمیز پنجشو تو موهاش فرو کرد و پایین تنه هاشون رو به هم فشار داد.



#Hotel

  #SUga 🍊

  

「 cнαɴɴel 」:

@Taekook_family


Report Page