Hot video🔥

Hot video🔥

@Sam_Area

چند دقیقه‌ای از فیلم دیدنمون گذشته بود که سرش روی شونه‌م افتاد.


+گل دختر مامان پاشو بریم اتاقت بخواب.


ناله‌ای کرد و سرش رو روی شونه‌م مالوند.

بغلش کردم و سمت اتاق راه افتادم واضحه امشب خیلی خسته‌س ؛ معلوم نیست وقتی خونه نبودم چیکار کرده.


در اتاق رو که باز کردم دستمال کاغذی های مچاله شده به چشمم خورد.


_میشا اینا چیه؟


جوابی نداد روی تخت خوابوندمش و سمت دستمالا رفتم و چکشون کردم که فهمیدم...

پس بگو چرا خانم خسته‌س.

امشب نمی زارم بخوابی دختره‌ی خیره سر.


با داد رو بهش گفتم: میشا بلند شو


با ترس نشست و بهم خیره شد با دیدن دستمالای تو دستم با گریه بلند شد و خودش رو زیر تخت مخفی کرد.


کشیدمش بیرون: چرا؟ واسه‌ی چی این کارو کردی؟ دلت تنبیه میخواست؟ من تورو امشب آدم میکنم. کلمه‌ امنت رو یادته؟


با هق هق و سکسکه سرش رو تکون داد که اخمام بیشتر تو هم رفت: بله ممنی یادمه..هق..ممنی تولوخوداا...هق..دلت تردمم..


بدون توجه به حرفاش لباساش رو پاره کردم و هر کدوم رو سمتی پرتاب کردم.

حالا واسه من آدم شده خودارضایی؟


_فیلم نگاه کردی؟راستشو نگی خودم بفهمم تنبیه‌ت بدتر میشه و بیشتر...


با گریه سرش بالا پایین کرد و همزمان با صدای بغض دارش گفت: بله..فیمل دیتم..


کرم نرم کننده رو روی ویبراتور مالیدم میدونستم به این کرم حساسیت داره و قراره چند دقیقه‌ای هِی خودش رو بخارونه.


ویبراتور رو به سوراخ باسنش نزدیک کردم و با ریموت روی درجه تند گذاشتم.

شلاق نازک رو برداشتم و روی تخت گذاشتم و پاهاش رو به گوشه‌های تخت بستم تا بهشتش مشخص شده.


اول دستم رو کمی روی بهشتش مالیدم تا تحریک شه و کمی خیس شه. وقتی کامل شهوتی شد و دستم خیس شد شلاق رو برداشتم ضربه‌ای روی بهشتش زدم.


ناله‌های از رو لذتش به ناله‌های از درد تبدیل شد.


ضربه هایی که میزدم به ۵۰ رسید.

میدونست نباید جیغ بکشه وگرنه عصابم خُردتر میشه.


دیگه از زور گریه و درد بزور نفس میکشید شلاق و کناری انداختم ویبراتور رو از سوراخش بیرون کشیدم و پاهاش رو باز کردم.


_بقیه‌ تنبیهت برای فردا میمونه.


سمت حموم بردمش و سوراخش رو کامل شستم. لیف رو برداشتم روی باسن و بهشتش کشیدم ، که گریه‌ی تازه تموم شدش دوباره شروع شد.


بعد از اب کشیدن بدنش ، روی تخت انداختمش و پوشک رو به همراه پودر بچه کنارش گذاشتم و کمی پودر روی بهشتش ریختم.

پوشک رو محکم بستم که آخی گفت.


پیراهن و شلوارکی از کشوی کنار تخت برداشتم و تنش کردم ؛ بعد از انداختن پتو روش کنارش دراز کشیدم.

_میشا واسه‌ی چی خودارضایی کردی؟


+دوشتم بلام یه فیمل داد گفدش که کشنکه منم دیتمش بعد...بعد...


_هیشش.. دیگه با این تنبیه یاد گرفتی نباید اون کار بد رو انجام داد.


+ممنی می‌میشه که می می بخورم؟


سینه‌م رو داخل دهنش گذاشتم که کمی مک زد چند دقیقه بعد چشماش از خستگی روی هم افتاد.



ممنون از مانیا عزیزم که این داستانک رو نوشت.😍🥰

Report Page