نگاهی نوباره به شهر در روزگار ساسانی
حامد محمدپورروزگار ساسانی در امتداد چندین سده فرمانروایی، دارای شهرسازی ویژهای است. شهرهای بسیاری در این زمان به دستور فرمانروایان ساسانی، بازسازی یا ساخته شدهاند که دستکم میتوان آن را در پنج گام بازشناسی کرد.
چنین پنداشته میشود که ساخت شهر به ویژه در سدۀ نخست ساسانی، برآمده از برخوردی گسترده از سوی فرمانروایان و شهربانان برای نمایش توانایی خود در راستای پیشی گرفتن از یکدیگر باشد. رشد فزایندۀ شهرگرایی، نیاز به شهرهای پدافندی در مرزها، گسترش بازرگانی و بهبود پیوندگاههای تجاری، پارهای از دیگر انگیزههای ساخت شهر به شمار میآیند.
با این حال، آگاهیهای ما دربارۀ شهرسازی در این روزگار به سبب نبود پژوهشهای ساختاریافته با کاستیهای فراوان همراه است. پژوهشهای میدانی نیازمند هزینههای هنگفت و کاوش فراوان در بازۀ زمانی گسترده هستند و چنین که پیداست این توانایی اکنون به خوبی در دست نیست. افزون بر این، به سبب نبود اینگونه پژوهشها پیرامون شهر، شهرنشینی، شهربانان و شهروندان آن، دیدگاههای گوناگون و گاه ناسازگار با یکدیگر در این زمینه پدید آمده است. از دیدگاه کالبدی نیز بسیاری از سازهها و ساختمانهای این برهۀ زمانی ناشناخته ماندهاند.
برای نمونه میتوان از پژوهشگرانی چون دکتر محسن حبیبی یاد کرد که با نگرشی کلی، بخش کهندژ و کاخ شاهی را در میانۀ شهر دانستهاند. ولیکن چنین دیدگاهی برپایۀ گواهیها و دادههای باستانشناسی نمیتواند چندان درست باشد.
از آنچه در نخستین شهرهای این زمان مانند شهر «گور» نمایان است چنین برمیآید که جانمایی بخشهای اداری و آیینی در کانون شهر و کاخ و دژ نظامی در بیرون از آن جای داشته است. چند دهه پس از ساخت شهر گور، الگوی جانمایی ساختار کالبدی شهر در «بیشاپور» تا اندازهای دگرگون شد. به این گونه که کاخ در درون شهر و ساختمانهای اداری و آیینی، نه در کانون شهر بلکه در کنارۀ آن جای گرفتند. پس از آن در شهرهای دیگری چون «قصر ابونصر» ساختمانهای اداری، آیینی و کاخ، درون دژی بیرون از شهر جای داشتند. (۱)
افزون بر این شهرهایی چون بیشاپور و «کرخه» را نمیتوان از دیدگاه ساختاری مستطیل شکل دانست (۲) و از سویی دیگر، شهرهایی چون «وهاردشیر» و «گندیشاپور» را برپایۀ شواهد بدست آمده، میتوان در چارچوب شهرهای مدور جای داد. (۳) چرایی و چیستی چنین گزینشی در جانمایی اندامهای کالبدی شهر نیز همچنان بر ما پوشیده است.
از این رو شهرگرایی و ساختار کالبدی شهر در این روزگار به نگاهی نوباره و نگرشی نوین نیاز دارد تا برپایۀ نویافتهها و دادههای باستانشناسی، فرایافتی سنجیدهتر از آن شود.
پی نوشت
۱. محمدیفر و امینی، 1394: 45 – 54.
۲. هوف، 1365: 183 – 184، شیپمن، 1384: 124.
۳. هوف، 1365: 80؛ Negro Ponzi, 1967: 95 – 98؛ Simpson, 2000: 60 – 61..
منابع
محمدیفر، یعقوب و امینی، فرهاد. باستانشناسی و هنر ساسانی، نشر شاپیکان، چاپ نخست، 1394.
هوف، دیتریش. نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، به کوشش محمد یوسف کیانی، برگردانی محمد رحیم صراف، تهران: نشر وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1365.
شیپمن، کلاوس، تاریخ شاهنشاهی ساسانی، برگردانی فرامرز نجد سمیعی، تهران: نشر سازمان میراث فرهنگی پژوهشکده زبان و گویش، 1383.
Negro Ponzi, The Parthian and Sasanian Worlds, Mesopotamia III, 293 – 384.
Simpson, John. 2000, Mesopotamia and Iran in the Parthian and Sasanian periods: rejection and revival c. 238 BC – 624 AD. Edited by John Curtis, British Museum.