Hhh

Hhh


دوران پیری برای همه یکسان نیست و همه -ن را به صورت خوبی تجربه نمی کنند؛ از یک سو پیری زمان لذت و آرامش است. بچه ها بزرگ شده امد، کارهای لازم برای زندگی تقریبا انجام شده و مسئولیت ها سبک تر شده اند. از سوی دیگر، پیری نگرانی هایی را درباره کاهش فعالیت بدنی، تنهایی ناخواسته و سلح مرگ قریب الوقوع به دنبال دارد.

آخرین تعارض روانشناختی نظریه اریکسون، انسجامخود در برابر ناامیدی، کنار آمدن با زندگی را شامل می شود. بزرگسالانی که به انسجام می رسند، از دستاورد های خود احساس کامل بودن و رضایت می کنند و به زعم اریکسون این پختگی روانی_اجتماعی در اواخر عمر، موجب خرسندی بیشترروابط محبت آمیز با دیگران و خدمت مداوم به جامعه می شود. اما پیامد منفی این مرحله، در صورتی اتفاق می افتد که سالخوردگان احساس کنند تصمیمات نادرست زیادی گرفته اند و زمان به قدری کوتاه است که نمی توانند مسیر دیگری را به سمت انسجام بیابند؛ لذا فرد ناامید که فرصت دیگری ندارد مرگ را نمی پذیرد و غرق در اندوه و ناامیدی می شود.

نظریه پردازان دیگری دیدگاه اریمسون را اصلاح کرده و تکالیف رشد، فرایند های تفکر و فعالیت هایی را که به احساس انسجام خود کمک می کنند مشخص کرده اند.

تکالیف انسجام خود از نظر پک و فراتر رفتن از خود از نظر ژوان اریکسون: ۱.تمایز خود ۲.استعلای بدن ۳.استعلای خود

پژوهش حکایت دارد که وقتی سالخوردگان مسن تر می شوند، استعلای بدن و استعلای خود افزایش می یابد.

به عقیده لابووی_ویف افراد سالخورده از نظر بهینه سازی عاطفی بهتر می شوند و برخلاف بزرگسالان که مهارت های پردازش اطلاعاتشان کاهش می یابد، توانایی هیجانی جبران کننده ای از خود نشان می دهند. سالخوردگان در مقایسه با جوانان به اطلاعات مثبت به صورت گزینشی توجه می کنند و آن ها را بهتر از اطلاعات منفی به یاد می آورند. هوشمندی هیجانی سالخوردگان به آن ها کمک می کند تا تعبیر هارا از جنبه های عینی موقعیت ها متمایز کنند.

تصور شایعی که سالخوردگان همیشه در گذشته سیر می‌کنند و از گذشته حرف می زنند، نشان‌دهنده ی کلیسه سازی های منفی پیری است؛ در واقع آنها برای فرار از واقعیت های تلخ نزدیکی مثل مرگ به گذشته پناه میبرند؛ گاهی این یادآوری ها مثبت و انطباقی اند و گاهی مرور زندگی یعنی یادآوری تجربیات گذشته با هدف رسیدن به خودآگاهی بیشتر اند. علاوه بر این سالخوردگان امروزی در کشور های صنعتی، عمدتا حال و آینده گرا هستند و جویای مسیری به سمت رشد شخصی اند.

یک عمر خودآگاهی سالخوردگان به دستیابی به خودپنداره ای ایمن و چند وجهی منجر می شود و تطبیق پذیری بیشتر و پذیرش تغییر از شاخصه های شخصیتی سالخوردگان است. بروم گرایی و میل به تجربه پذیری با افزایش سن کاهش پیدا می کند اما پرداختن به فعالیت های چالش انگیز شناختی می توتند به این تجربه پذیری کمک کند.

سالخوردگان برای عقاید و رفتار های مذهبی ارزش زیادی قائل هستند و این اعتقادات می توانند منافع متعددی را در جهت سلامت جسمانی و روانی سالخوردگان و احساس نزدیکی بیشتر با خانواده داشته باشند.

در الگوی حالت وابستگی-حمایت به رفتار های وابسته فورا توجه می شود و در حالت استقلال-بی توجهی رفتار های مستقل سالخوردگان عمدتا نادیده گرفته می شود.حتی سالخوردگان متکی به نفسبه علت برقراری تماس اجتماعی، در برابر کمک های غیرضروری دیگران مقاوت نمی کنند.

همه ی سالمندان تعامل اجتماعی دیگران به منظور کمک به خودشان را مطلوب ندانسته و گاهی آن را تحقیرآمیز می یابند. در جوامع غربی که استقلال اهنیت زیادی دارند سالخوردگان از وابستگی به دیگران می ترسند. همچنین واکنش منفی آنان به پرستاری می تواند به تداوم افسردگی سالخوردگان بیانجامد.

بیماری ها یا ضعف های جسمانی می تواند نقش بسیار مهمی در مشکلات روانی سالخوردگان داشته باشد و از جمله قوی ترین عوامل خطر افسردگی اواخر عمر است.

رابطه‌ی بین مشکلات جسمانی و روانی می تواند فرد سالخورده را وارد چرخه ی معبوبی کند که هر یک دیگری را تشدید می کند فلذا بسیار مهلک است.

افسردگی در پیری بسیار خطرناک است و افراد ۶۵ سال و مسن تر، بالاترین میزان خودکشی را در تمام گروه‌های سنی دارند. به‌کارگیری عواملی که سالخوردگان را قادر می سازد تا بر رابطه اختلال جسمانی_افسردگی غلبه کنند، در حد زیادی وابسته به این مسئله است که مراقبت کنندگان از حالت وابستگی-حمایت اجتناب ورزند.

افراد سالخورده در معرض انواع تغییرات منفی زندگی مثل مرگ عزیزان، بیماری و ناتوانی های جسمانی،کاهش درآمد و وابستگی بیشتر قرار دارند و با وجود اینکه سالخوردگان بیشتر از نوجوانان یاد گرفتند که از عهده مواقع دشوار بربیایند، وقتی تغییرات منفی انباشته می شوند، دچار مشکل می شوند. در سن بالا این تغییرات برای زنان بیشتر از مردان است و زنان بسیار مین از سلامت روانی کمتری نسبت به مردان برخوردارند.

حمایت های اجتماعی می تواند میزان استرس در سالخوردگان را کاهش داده و به سلامت روانی و جسمانی آن ها کمک کند با این حال بسیاری از سالخوردگان به دلیل ارزش زیادی که برای استقلالشان قائل هستند از نزدیکانشان کمک زیادی نمیگیرند. علاوه بر کمک های غیر رسمی، کمک های رسمی که سازمان ها ارائه میدهند نه تنها بار پرستاری را سبک می کند بلکه اجازه نمیدهد تا سالخوردگان احساس کنند که بیش از حد به خویشاوندان نزدیک خود وابسته اند.

در همین راستا مهم است بدانیم که سالخوردگان بابد بر این حمایت های اجتماعی کنترل داشتع باشند و وقتی میخواهیم در امور آنان دخالت کنیم از آنها بپرسیم به چه نوع کمکی احتیاج دارند تا سلامت روانیشان را به خطر نیاندازیم.

اگر تعامل و حمایت اجتماعی برای سلامت روان سالمندان ضروری است چرا سالخوردگان کمتر تعامل می‌کنند و با این حال از زندگی خود راضی اند؟

نظریه کناره گیری: با نزدیک شدن به لحظه مرگ، بین سالخوردگان و جامعه کناره گیری دوسویه اتفاق می افتد. اما با وجود ترغیب این نظریه به کناره گیری سالمندان_که میتواند به احساس ارزشمندی آنها صدمه زده و منابع اجتماعی ارزشمندی را هدر دهد_ اغلب سالمندان از جامعه عقب نشینی نمی‌کنند و به صورت های دیگری سطح فعالیت های خود را کاهش می دهند.

نظریه فعالیت: موانع اجتماعی بر سر راه مشغولیت موجب کاهش تعامل سالمندان می شود نه تمایل آنها! طبق این رویکرد،رصایت سالخوردگان به شرایطی بستگی دارد که به آن ها امکان دهد تا در نقش ها و روابط درگیر بمانند. اما نقطه ضعف این نظریه در اینجاست که طبق یافته های مکرر، سالخوردگانی که شبکه‌های اجتماعی بزرگ‌تری دارند لزوما شادتر نیستند.

نظریه تداوم: اغلب سالخوردگان سعی میکنند یک سیستم شخصی را نگهدارند که تداوم بین گذشته آنها و آینده مورد انتظارشان را تضمین کند. بنابراین سالخوردگان با استفاده از مهارت های آشنا و ارتباط با افراد آشنا احیاس امنیت بیشتری می کند.

نظریه گزینش اجتماعی- هیجانی: طبق این نظریه تعامل های اجتماعی سالخوردگان گزینشی تر می شوند و افراد پیر کاهش تعداد پیوند های اجتماعی را به نفع روابط با دوام تر و باکیفیت عالی تر که نتیجه ی تغییر شرایط زندگی است را تجربه می کنند.

موقعیت فیزیکی و اجتماعی سالخوردگان بر سازگاری آنها تاثیر بسزایی دارد. سالخوردگانی که در حومه شهر زندگی می کنند، درآمد بیشتر و سلامت بهتری از سالخوردگان درون شهری دارند علاوه بر این سالخوردگان ساکن شهرهای کوچک و مناطق روستایی به وسیله تعامل بیشتر با همسایگان و دوستان، فاصله از اعضای خانواده را جبران می‌کند همچنین سالخوردگان ساکن محله های ساکت بیشتر از زندگی خود راضی هستند.

از آن خوردگان کمتر از گروههای سنی دیگر در معرض تبهکاری های خشونت آمیز دارند � در مناطق شهری جیب بری از سالخوردگان بیشتر از نوجوانان اتفاق می‌افتد به طور کلی تبهکاری تأثیر بسیار منفی بعد احساس آرامش و امنیت سالخوردگان دارد سالمندانی که در معرض تبهکاری قرار گرفتند احتمال بیشتری دارد که وارد خانه سالمندان شوند

اغلب سر خوردگان تمایل شدیدی به پیری در مکان خود دارند و معمولاً ترجیح می دهند در همان محلی که بزرگ ایشان را سپری کردند زندگی کنند وعده کمی هم با انگیزه نزدیک شدن به فرزندان یا آب و هوای بهتر نبوده مکان می‌کنند. سالمندان امروزی به دلیل بهبود سلامتی و رفاه مالی و اینکه برای استقلال زندگی خصوصی و دوستان و همسایگان خود ارزش زیادی قائلند معمولاً ماندن در خانه خودشان را ترجیح می دهند چرا که کنترل شخصی بیشتری دارند.

خانه های سالمندان تجربه شدیدترین محدودیت استقلال را برای سالخوردگان به دنبال دارد و اگر چه تعامل های بالقوه زیادند اما به طور کلی تعامل کم است، این محیط های شبه بیمارستان گاهاً انزوای اجتماعی را که نوعی پاسخ انطباقی است ایجاد می‌کنند با این حال خانه های سالمندان شبه خانه می توانند به احساس امنیت و کنترل بیشتر ساکنان بر تجربیات اجتماعی سالمندان کمک کنند.

همراهی اجتماعی مسئله مهمی در میانسالی است سالخوردگان برخی از روابط خود را صمیمانه تر یا به طور کلی قطع کنند و کاهش می دهند �واسط تا اواخر بزرگسالی رضایت زناشویی به اوج خود می‌رسد و این می‌تواند به دلیل پشت سرگذاشتن مسئولیت مثل بزرگ کردن بچه‌ها بازنشستگی و مشارکت بیشتر مردان در کارخانه و در نتیجه احساس برابری بیشتر و گذراندن وقت بیشتر زوجین با یکدیگر باشد نین درک هیجانی زوجین سالخورده بیشتر از زوج‌های جوان است اما نارضایتی زناشویی می‌تواند بر مردان و مخصوصاً زنان سالخورده تاثیر منفی بگذارد

سالخوردگان متاهل که سالهای زیادی با هم بودند بعد از طلاق متوجه می‌شوند که جدا کردن خودشان از هویت همسر سابقش آن دشوار است و احساس شکست بیشتری می کنند زنان مسن بیشتر از مردان احتمال دارد اقدام به طلاق کنند و این در حالی است که پیامد های مالی برای زنان عموما بیشتر است میزان ازدواج مجدد در بین سالخوردگان کمتر است �ا آنهایی که دوباره ازدواج می کنند روابط بهتر و پایدار تری را نسبت به زوج‌های جوان تر تجربه می کند میوه ها تقریباً یک سوم سالخوردگان در کشورهای صنعتی را تشکیل می دهد و اغلب به جای خانواده‌های گسترده تنها زندگی می کنند این در حالی است که بزرگترین مشکل سالخوردگان تازه بیمه شده بیوه شده �هایی عمیقی است که احساس می‌کنند اما اغلب آنان به خصوص کسانی که شخصیت برونگرا و عزت نفس بالایی دارند انعطاف پذیر ترند و سازگاری بیشتری را نشان می دهد.

اغلب سالخوردگان استوا جن کرده و بیضی فرزند از اینکه با هنجارها تفاوت دارند آگاهند و روابط معنی دار دیگری را در طول زندگی تجربه کرده‌اند مثلاً با خواهر یا برادر زاده هایشان و یا در زنان که روابط با همجنسان خود اهمیت زیادی دارد و افراد سالخورده ی همشیر با هم ارتباط برقرار کرده و سالی چند بار به دیدنهم می روند و در این بین مردان و زنان رابطه با خواهر های خود را نزدیک تر از برادرهای شان می دانند این ارتباط به خصوص در مورد سالخوردگان بیضه یا هرگز ازدواج نکرده به احساس امنیت در آنها منجر می شود

روابط دوستی با سلامت روان در سالخوردگان ارتباط مشخصی دارد و اغلب سالمندان با دوستانشان بیشتر از اعضای خانواده خود تجربیات مختلف دارند.

از جمله مزایا و وظایف روابط دوستی با سالخوردگان:

۱.صمیمیت و مصاحبت برای روابط دوستی معنی دار اهمیت زیادی دارند.

۲.روابط دوستی اواخر عمر به محافظت از یکدیگر در برابر قضاوت های منفی ناشی از پندار های قالبی پیری کمک می کند.

۳.روابط دوستی سالخوردگان را به جامعه بزرگتر پیوند می دهد.

۴.روابط دوستی می توانند سالخوردگان را از عواقب روانی فقدان مصون نگه دارد.

سالخوردگان با دوستان قدیمی ارتباطشان را حفظ می کننداما محدودیت‌های عملی باعث می‌شود که تعامل با دوستانی که نزدیک آنها هستند بیشتر باشد آنان دوستانی را بر می گزیند که از نظر سن جنس و قومیت و ارزشها شبیه آن ها باشد و معمولاً خیلی کمتر از جوانان دوستانی از جنس مخالف دارند سالخوردگان و فرزندان بزرگسالان ها اغلب در تماس هستند و حتی زمانی که دور از هم زندگی می کنند و در این بین آنچه بیشتر اهمیت دارد کیفیت این تماس است نکته قابل توجه این است که بر خلاف پندار های قالبی درباره سالخوردگان به عنوان باری بر دوش نسل جوان افراد سالخورده بیشتر از این که کمک بگیرند کمک می‌کنند و حتی بعد از ۸۰ سالگی نیز از نظر مالی و عملی به فرزندان میانسال شان کمک می کنند

والدین به خصوص مادران نسبت به فرزندانی که زندگی پردردسری دارند احساس تردید می‌کنند که این سلامت روانی فرزندان بزرگسال و والدین سالخورده آنها را تحلیل می برد در هر صورت سالخوردگان ای که صاحب فرزند هستند خیلی بیشتر از آنهایی که فرزند ندارند با خویشاوندان خود تماس دارند

افراد سالمندی که نحوه دارند از شبکه حمایت گسترده تری بهره مند می شوند اغلب نوحه ها نسبت به پدربزرگ مادربزرگ خود احساس تعهد می کنند و در صورت نیاز به آنها کمک می کنند و از طرفی هم مادربزرگ پدربزرگ ها از نوه هایشان انتظار محبت داشته و ارتباط با آنها را بسیار لذت بخش می دانند

با وجود همه این رقابت مثبت بدرفتاری با سالخوردگان شایعه است �ند در برخی گروه‌هایی که سنت‌های احترام به سالخوردگان قوی تر است این میزان کمتر شده اما بدرفتاری با سالخوردگان مرز قومی نمی شناسند و آمارها هم میزان شیوع واقعی را � کمتر از حد برآورد می‌کنند این بدرفتاری ها به شکل بدرفتاری جسمانی غفلت جسمانی بدرفتاری عاطفی استفاده جنسی و مالی است

در این به سالخوردگان ای که بسیار پیر شکسته از لحاظ روانی و جسمانی ضعیف تر نسبت به بدرفتاری آسیب پذیرترند یکی از از عوامل خطر تحت عنوان وابستگی قربانی است اما پر وابستگی مقصر، فرد بهره کش به قربانی خود از نظر عاطفی یا ماای وابستگی دارد و برای پول یا مسکن به فرد سالخورده احتیاج دارد




معمولاً اولین موضوعی که برای تصمیم گیری در امر بازنشستگی بهبهان توجه می شود استطاعت مالی است اما علت های دیگری هم وجود دارد مثل خسته شدن از زندگی شغلی یکنواخت پرداختن به کاری شخصی و معنی دار یا کارهای داوطلبانه با این حال افرادی که وضعیت سلامتی خوبی دارند �یط کارشان خوشایند و تحریک‌کننده است احتمالاً به کار کردن ادامه می دهند لذا سالخوردگان ای که مشاغل آزاد دارند نیز به مدت طولانی تری کار خود را ادامه می‌دهند عوامل اجتماعی نیز در این زمینه تاثیرگذارند؛ وقتی کارکنان جوان و کم هزینه تری وجود دارند، صاحبان صنایع افراد مسن را تشویق به بازنشستگی می کنند.

سازگاری با بازنشستگی اغلب فرایند استرس زایی است و لذا برای برای برخی سالمندان با واکنش منفی همراه است. اما یافته های تحقیقات نشان می دهند که بازنشستگی الزاما به مشکلات سازگاری منجر نمی شود و اغلب افراد خوب با آن کنار می آیند. سالخوردگان ممکن است این دوره را فرصتی برای رشد تلقی کنند و برای عده‌ای هم نشانه‌های افسردگی را به دنبال داشته باشد.

حمایت های اجتماعی استرس مرتبطبا بازنشستگی را کاهش می دهد خود بازنشستگی رضایت زناشویی را در پی دارد.

طبق نظریه تداوم سالخوردگان سعی میکنند که الگو ها




Report Page