Hey..
はるهی..
حتما این روزا خیلی سخت میگذره نه؟
بیا...این دست و این پتو مال توام هست...
برات شیر کاکائوی گرم درست کردم...یه فنجون برات گذاشتم...
بذار شقیقههات آروم بگیره آبی...برات میبوسمشون..
یکم چشمات رو ببند...نمیذارم دستات سرد بمونه...
خستگیات رو بذار روی شونههام...دوتایی از پسشون بر میایم...
بویِ شفق قطبی میدی...اونا هم بو دارن...یه عالمه آرامش توی رایحشون هست...توام بوی اونا رو میدی...
آبی؛ همه چیز درست میشه...بذار آهنگ موردعلاقت رو با هم گوش بدیم...دستات رو بده به من...از بوی شیرکاکائوت لذت ببر، منم از عطرت مست میشم...نبضِ شقیقهات رو میبوسم...
آبی؛ من اینجام.
بذار تک تک دردایی که کشیدی رو باهات ببینم...بذار کنار بزنمشون تا هیچوقت دردی رو حس نکنی...
من برای تو اینجام آبی.