Hello

Hello

Ahmad shamloo


شاملو در این سخنرانی ایرانیان محقق و اهل علم مقیم خارج را مخاطب قرار می دهد و از آنها می پرسد که آیا خود را آن گونه مهیا کرده اند که برای آینده ی ایران دستی پر داشته باشند؟ او بار آینده را بر دوش خواص می نهد، آن هم خواصی که آزادی بحث و گفتگو در محیطی دموکراتیک را دارند - که عملا خارج نشین ها را شامل می شود. او به چند چیز حمله می برد: 1) "کیش شخصیت" - اینکه این یا آن متفکر به حد پرستش ستایش شود و کتب و نظراتش بی چون و چرا پذیرفته شود، 2) عدم تفکر و گفتگو در محیطی علمی و عاقلانه و آزاد - که هم حاصل نقص پیشین، تعصب، است از یک سو و نظام های حاکم سیاسی از سوی دیگر - ، 3) اکتفا به ظواهر برای ایرانی نامیدن خود - مثل قورمه سبزی خوردن و باباکرم خوندن و غیره


---------------------------


اما قسمت اعظم این سخنرانی شرح دو مثال و نمونه ی تاریخی است


1) ضحاک و بردیا


شاملو در تحلیلی از شرایط روی کار آمدن داریوش - که خود مبتنی بر نوشته ها و مقاله های دیگران است - مدعی می شود که بردیا حاکمی مردمی و انقلابی، بخوانید خلقی، بودهاست - بر خلاف کمبوجیه پسر کورش که عقلش پاره سنگ بر می داشته و همچنین برخلاف داریوش. او طبقات اجتماعی را از میان برداشت و بردگان را از بردگی بیرون آورد. اما داریوش او را کشت و برای سرپوش گذاشتن بر این قتل ادعا کرد او نه بردیا بلکه گئومات مغ بوده. و بعد از همه ی اینکار ها اصلاحات اجتماعی او را هم نابود کرد و به وضع سابق برگرداند.


از سوی دیگر شاملو به داستان ضحاک و فریدون می پردازد و به همان منوال مدعی می شود که ضحاک در واقع فردی مردمی و انقلابی - و مخالف اشرافیت - بوده و اصلاحاتی را انجام داده است. اصلاحاتی که بعد از قیام کاوه - بخوانید کودتا - و سرکارآمدن فریدون همه به حال پیش بازگشتهاند. روایت رسمی اشراف از این مبارز انقلابی چنان غولی ساخته که ما همه جای ظالم و مظلوم را برعکس گرفته ایم و فهمیده ایم. شاملو صراحتا به فردوسی حمله می کند و مدعی است او برای منافع طبقاتی خود این تصویر را ساخته یا حداقل ترویج کرده است


در نهایت شاملو مدعی می شود که ضحاک کسی نیست جز همان بردیا


بدین ترتیب شاملو متذکر می شود که چگونه نهاد سیاست تاریخ را چنان می سازد که مردم را فریب دهد 



2) نهضت تصوف


برای شاملو تصوف حمله ی فرهنگی ایرانیان به سلطه ی اعراب است. بعد از تحریم خیلی از هنرها - موسیقی و نقاشی و رقص و ... - از سوی اعراب، ایرانیان عناصر فرهنگی خود را به طور کامل به صحنه آوردند و آن را در لوای امری اسلامی به شکل تصوف بروز دادندو بدین ترتیب تصوف بزرگترین مبارزه ی فرهنگی ایرانی بر علیه اعراب شمرده می شود - او سعی می کند یا پیوند طرح اسلیمی با درخت مقدس سرو و اموری از این دست تأییدی بر این امتداد را بیابد. شاملو در این مورد به کسانی حمله می کنه که تصوف را از بیخ و بن امری منفی و افیونی می شمردند و به این وجهه ی بنیادین نظر ندارند؛ و صرفا آن وجهه ی منفی متأخر تصوف را می نگرند


---------------


جدای از آنکه موافق یا مخالف موارد مورد بحث شاملو باشیم، به نظرم این نهیب و تنبه شاملو علیه تعصب و کیش شخصیت امری است راستین. از همین روست که این شور و آشفتگی شاملو را می پسندم. اما در مورد اینکه در مورد آینده باید طرح و افقی معین داشت همراهی چندانی با شاملو ندارم. به نظرم بسط گفتگو و دانش و مواجهه ی انسانی تنها امری است که ما باید به مثابه امکان هر نوع آینده ی روشن در نظر داشته باشیم و نباید جز این امور کلی چیز ایجابی مشت پرکنی را هم از متفکران بخواهیم؛ متفکر اگر متفکر باشد خود راهگشا خواهد بود بدون اینکه از پیش بنشیند و پروژه برای آینده تعریف کند


در مورد مثال های تاریخی مورد ضحاک جالب بود - مورد بردیا را شنیده بودم - اما در مورد تصوف همدلی ای با شاملو ندارم - به نظرم شواهد اسلامی بودن تصوف به شدت زیاده و برای آنکه آن را در درجه ی اول ایرانی بدانیم تحقیقات و اشارات و ارجاعات بسی گسترده تری از یک طرح اسلیمی نیاز است.



Report Page