Helen

Helen


🔴 عامل تشدیدکننده #بی_تفاوتی_اجتماعی در ایران


بی تفاوتی اجتماعی عامل ویرانی ایران می شود ؟


✍احمدبخارایی

مدیرگروه آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران


روزنامه ایران، ۲۶ دی ماه۹۷


هرجامعه‌ای دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود است. در جامعه‌شناسی به نقاط قوت، «استحکام اجتماعی» و به نقاط ضعف، «آسیب اجتماعی» اطلاق می‌شود. در جامعه ایران، علاوه بر وجود آسیب‌های اجتماعی عام که مختص جوامع مدرن و شهری است، مسائل خاصی وجود دارد که گهگاه احساس می‌شود جامعه را به مرز بحران نزدیک کرده است.


 امروز کم و بیش همه به‌وجود مسائل آسیب‌رسانی مانند بیکاری، اعتیاد، گسست خانواده، ناکارآمدی برخی نهادهای آموزشی و غیره اذعان دارند. اما کمتر به یک نکته توجه شده است و آن اینکه در تعریف «مسأله اجتماعی» گفته شده که مسائل اجتماعی دارای دو جنبه «عینی» و «ذهنی» هستند. به‌عنوان مثال «کارتن خوابی» زمانی یک مسأله اجتماعی تلقی می‌شود که علاوه بر وجود مصادیق زیاد در جامعه (جنبه عینی) باید در ذهن اعضای جامعه هم به‌عنوان یک معضل «تلقی» شود.

بنابراین اگر در یک جامعه نسبت به وجود عینی مسائل اجتماعی حساسیت وجود نداشته باشد آن پدیده‌ها به‌عنوان مسأله اجتماعی تلقی نمی‌شود. زیرا وقتی حساسیت وجود نداشته باشد جامعه به‌دنبال درمان آنها نخواهد بود.

به‌نظر می‌رسد آنچه امروزجامعه ایران را به‌شدت آزار می‌دهد و به زیر پوست جامعه رخنه کرده است نوعی «بی‌تفاوتی اجتماعی»است. این بی‌تفاوتی اجتماعی از شکل حداقلی تا حداکثری در جامعه، موجب شکل‌نگرفتن «وجود ذهنی» مسائل اجتماعی می‌شود و متعاقب آن، تداوم و تعمیق مسائل اجتماعی را به‌دنبال خواهد داشت.

وجود «بی‌تفاوتی اجتماعی» دارای نشانه‌هایی مانند دلسردی، کناره‌گیری مدنی، تفکیک افراطی منافع شخصی از خواسته‌های عمومی و نهایتاً بی‌اعتنایی نسبت به رخداد‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است.

از سوی دیگر «بی‌تفاوتی اجتماعی» تابع ادراکات اعضای جامعه نسبت به «کم اعتمادی» در جوامع شهری، رضایت ناکافی اجتماعی، احساس بی‌عدالتی و نهایتاً نوعی «تقدیرگرایی» است. بنابراین «بی‌تفاوتی اجتماعی» که در ادراکات افراد، ریشه دارد به اشکال گوناگون بروز و ظهور می‌یابد.

حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا «بی‌تفاوتی اجتماعی» یک «مفهوم» است یا یک «مصداق»؟ به‌نظر می‌رسد «بی‌تفاوتی اجتماعی» یک مفهومی است که دارای مصادیق متعدد و برخوردار از رتبه‌های گوناگون است.

شاید بتوان گفت که «بی‌تفاوتی اجتماعی» در پنج رتبه و به پنج شکل از سطح حداقل تا حداکثر در یک جامعه امکان ‌بروز و ظهور دارد.

1-‌ «کم میلی» و «کم انگیزگی» نسبت به پیرامون ناشی از وجود «احساس کم‌توانی» در اعضای جامعه نسبت به تعیین هویت خود.

2-‌ «کم اعتنایی» نسبت به پیرامون ناشی از وجود «احساس با کارآمدی». این نوع «بی‌تفاوتی» دارای یک عنصر «شناختی» است که نهایتاً تمایل به «جهل» و دانستن را تقویت می‌کند.

3-‌ «تشکیک» نسبت به پیرامون ناشی از وجود «احساس پوچی» به‌گونه‌ای که عضو جامعه، خود را «خنثی» و «باری به هرجهت» می‌بیند. در این مرتبه، «جهل مرکب» شکل می‌گیرد.

4-‌ «نفی خود» ناشی از وجود «احساس بیگانگی از خود» این نفی کردن خود، ممکن است به شکل «خودکشی» یا «اعتیاد» بروز کند.

5-‌ «هنجار شکنی و قانون گریزی» ناشی از وجود «احساس بیگانگی از جامعه» که این احساس در طبقه مرفه به شکل خودخواهی‌های افراطی و در طبقه پایین به شکل انحرافات اجتماعی، جلوه‌گر می‌شود.

باید صادقانه اذعان کرد که جامعه ایران کم‌وبیش در مرحله سوم بی‌تفاوتی اجتماعی به سر می‌برد.


Report Page