Hard sex

Hard sex


daddy:

کلید رو توی در میندازم و میچرخونمش

قفل با صدای 'چلیک' ارومی سکوت رو میشکنه

وارد خونه میشم و نگاهم رو دورتا دور نشیمن میگردونم

به ساعت نگاه میکنم و احتمال اینکه خواب باشی رو میدم

کلیدا رو روی میز میندازم و راهم رو به سمت اتاق مشترکمون کج میکنم

توی چهارچوب در می‌ایستم و درحالی که بین عروسک هات خوابت برده نگاهت میکنم

به سمتت میام و با دیدن چهره ی کیوتت موقع خواب لبخند کجی میزنم

عروسک ها رو از دورت جمع میکنم و با خلوت شدن دورت رون های سفید و پرت توی چشمم میان

انگشت های بلندم رو روی پاهات میکشم

خم میشم و لبم رو روی رونت پای راستت میزارم

با چشیدن طعم شیرین پوستت خودخواهانه زبونم رو روی اون قسمت میکشم و بعد توی دهنم میکشمش

مک عمیق و دردناکی به اون ناحیه میزنم

با تکون خوردنات متوجه بیدار شدنت میشم

دستم رو به سمت دیکت میبرم و سیلی تقریبا محکمی روش میزنم

- ددی همین الان میخوادت بیبی دال

Baby:

ساعت ۱۰ شده بود و نیومده بودی پس ترجیح میدم بخوابم تا بیای. تو خواب عمیقی بودم که حس زبونت تکونی میخورم. وقتی مک محکمی رو رانم میزنی کامل خواب از سرم میپره و متعجب از خواب میپرم. با تعجب بهت نگاه میکنم که با سیلیت رو دیکم پاهام رو ناخودآگاه میکشم و جمع میکنم

_اما الان ساعت ۲ شب... چشم

بلند میشم از تخت و جلوت میشینم

Daddy:

نیشخند صدا داری میزنم و زمزمه میکنم:

- گوود بوی

دستام رو طرفت بدنت میزارم لبم رو محکم روی لبات میکوبم

زبونم رو روی لبات میکشم و لب پائینت رو توی دهنم میکشم

دندون هام رو محکم داخل پوست لبت فرو میکنم

مک محکمی بهش میزنم و طعم و بوی خون توی سرم میپیچه

با حس طعم گس خون زبونم رو داخل دهنت میبرم و دور تا دور دهنت میچرخونمش

دستم رو زیر بوتت میزارم و بلندت میکنم و روی پاهام میشونمت

انگشت فاکم رو بی هیچ مقدمه ایی از روی شلوارک کوتاه و گشادت و باکسرت تا دو بند انگشت داخل سوراخت فرو میبرم

با دست ازادم چنگ محکمی به رون هات میزنم و توی مشتم پوستت رو فشار میدم

مک محکمی به لبت میزنم و رهاش میکنم

Baby:

یکدفعه کشیده میشم جلو و بوسیده میشم سعی میکنم بتونم با سرعت و قدرت بوسه ات همکاری کنم ولی عقب میمونم. صدای ناله ام بخاطر گاری که ار لبم گرفتی تو دهنت خفه میشه. حس میکنم لبم داره خون میاد و یکم طعمش رو ناخوداگاه میچشم.

وقتی مینشونیم رو پاهات برای حفظ تعادل دو طرفت رو میگیرم و دستم رو پشتت قفل میکنم

وقتی انگشتت رو بی مقدمه از روی لباسام واردم میکنی نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم و با بی حواسی ناخودآگاه با دستام که پشتت رو گرفته بودم فشار میدم و سریع عقب میکشم.

وقتی به رون هام چنگ مینزی بازم ناله بلندی میکنم

دقیقا وقتی تونستم با بوسه همراه شم ازم جدا میشی

منتظر نگاهت میکنم و صورتم رو تو هم میکشم بخاطر انگشتت

Daddy:

با عقب کشیدنت اخم غلیظی میکنم

- کار خوبی نکردی توله خرگوش

سرم رو توی گردنت میبرم لبم رو روی ترقوه‌ت میزارم

گاز محکمی ازش میگیرم

رونت رو رها میکنم و اسلپ سنگینی به کمرت میزنم

زبونم رو روی شاهرگ گردنت میکشم

نفس داغم رو روی شونت پخش میکنم

ضربه ی محکم دیگه ایی به کمرت میزنم

دستم رو به سمت دکمه و زیپ شلوارکت میارم و بازشون میکنم

تا وسط بوتت پائین میارمشون

انگشتای دست راستم رو دور دیک صافت و تاینیت حلقه میکنم و دستم رو تکون میدم

با دست چپم اسپنک های محکمی روی پوست سفید بوت و پهلو هات فرود میارم

زبونم رو روی لاو بایت روی ترقوه‌ت میکشم

حرکت دستم رو دور دیکت تند تر میکنم و به صدای نفس نفس زدنات گوش میدم

با هارد شدن دیکت حلقه ی انگشتام رو باز میکنم و نوک انگشت و ناخن اشارم رو روی شکاف سر دیکت میکشم و کام های خارج شده ازش رو روی دیکت پخش میکنم

دستم رو بالا میارم

همزمان اسپنک محکمی به بوتت میزنم

دستم رو روی لبات میزارم

- میخوام ببینم از اون دهن هرزت واسه ی ددی چطور استفاده میکنی، خوب انگشتام رو ساک بزن تاینی بوی

Baby:

زیر لب میگم ببخشید ولی به گوشت نمیرسه

با بردن سرت تو گردنم موهام سیخ میشه. با گازت سعی میکنم تکونی نخورم.

با اسلپ کمرم تعادلم رو یکم از دست میدم.

با ضربه دوم. کمرم درد میگیره ولی سعی میکنم به روی خودم نیارم.

وقتی دستت رو سمت شلوارم میبری ناخودآگاه تمام تمرکزم رو معطوف باز کردنش میکنم و با پایین کشیدنش و خوردن هوایه اطراف به بدنم هین کوتاهی میکشم

با تکون خوردن دستات روی دیکم ناله های ریزی میکشم و غرق لذت میشم و سعی میکنم به این فکر نکنم که قراره تا چند دقیقه دیگه دردناک بشه.

با هر اسپنک ناخودآگاه به کمرم قوص میدم.

با هر حرکت دستت تحریک تر میشم. وقتی هارد میشم دستت رو وا میکنی و کامم رو با ناخنت پخش میکنی که باعث میشه بدنم بی طاقت تر شه. کمرم به رو سمت دستت بیشتر قوص میدم تا شاید دستت به دیکم بخوره و با التماس نگاهت میکنم و ددی ای ناله میکنم

اسپنک بعدی برای ثانیه ای حواسم رو از دیکم پرت میکنه

با شنیدن جملت انگشت هات رو تو دهنم میبرم و سعی میکنم دقیقا جوری که میخوای با تمام وجود ساک بزنمش تا شاید بازم لمسم کنی

Daddy:

با شنیدن ناله‌ت پوزخند صدا داری میزنم

- همینه بیبی، بزار همه بفهمن که داری زیر کی به فاک میری

با هر قوصی که به کمرت میدی بوتت رو بن دیکم میمالی

نفس های عمیقی میکشم و بالا رفتن ضربان قلبم رو حس میکنم

بی حس شدن و ناراضی بودنت از به کام نرسیدنت رو متوجه میشم و یکی از ابروهام رو بالا میندازم

کمی بندم رو عقب میکشم و به لبات که دور انگشتام حلقه شده نگاه میکنم

حرکت تشنه ی زبونت روی انگشتام باعث کنی سخت شدن دیکم میشه

با خیس شدن انگشتام از توی دهنت بیرون میکشمشون

- تیشرتت رو در بیار بیبی

با دیدن پوست صافت و سفیدت نفس عمیقی میکشم

انگشتای خیس شده از بزاق دهنت رو روی لبات میزارم و به سمت پائین میام

روی چونه، گردن، ترقوه، سینه و شکمت خط خیسی از بزاق دهنت رو میکشم

نزدیک دیکت که میشم انگشتام متوقف میشه

دستم رو به نیپلت میبرم و محکم بین دو انگشتم فشارش میدم

با خارج شدن ناله ایی از بین لبهای پف کردت نیشخندم پررنگ تر میشه

سرم رو نزدیک گوشت میارم

لاله ی گوشت رو گاز محکمی میگیرم با صدایی که بم تر شده زمزمه میکنم:

- پائین تخت روی زانو هات همین الان!

نرمه ی گوشت رو میمکم و ازت جدا میشم

Baby:

با حرفت مسخ میشم و ثانیه ای آروم تر مک میزنم دستت رو ولی سریع جمع میکنم خودم رو. وقتی ابروت رو بالا میدی و عقب میکشی میفهمم قرار نیست هیچ جوره الان بهم کمک کنی برای ادامه ارضا.

وقتی انگشت هات رو بیرون میکشی بعد شنیدن دستورت سریع بلند میشم و تی شرتم رو در میارم. و وقتی بلند میشم میفهمم تونستم تغییرات ریزی به بدنت بدم و خنده کوتاه و خیلی کوچیکی میکنم.

هوایه سرد اطراف به بدن لختم میخوره و باعث میشه لرزش ریزی کنم. و جون ایستاده بودم برای در اوردن لباسم سعی میکردم بدون اجازت شلوارم رو نیوفته.

با خوردن انگشت هایه خیست به بدنم بی تاب تر میشم و وقتی نزدیک اطراف دیکم میشدی مشتاق تر میشم اما بدون دست زدن بهش میری سراغ نیپل هام. ناله کلافه و تحریک سده ای میکنم.

وقتی دستور بعدیت رو میشنوم بدون تعلل میرم پایین تخت و حواسم از نگه داشتن شلوارم پرت میشه و شلوارکم و شورتم کامل میوفتن.

سعی میکنم بی توجه به اشتباهم بقیه کار رو درست انجام بدم و پایین تخت رو زانو هام میشینم و مشتاق نگاهت میکنم

Daddy:

نگاه تشنه‌امو روی رون کمی سرخ شده و بوت تو پر و گردت میگردونم

از روی تخت بلند میشم و در ارامش لباسام رو توی تنم مرتب میکنم

جلوت می‌ایستم

کمی خم میشم و با انگشتی که زیر چونت قرار میدم سرت رو بالا میارم

زبونم رو روی لبهات میکشم

- بدون استفاده از دستات بیبی، تمام دیکم رو توی دهن هرزه‌ت جا میکنی و ددی رو قانع میکنی که بوتت لیاقت به فاک رفتن داره. تمام مدت چشمات روی من باشه

دست ازادم رو بین موهات میکشم

- تو که نمیخوای بدجور تنبیه بشی لیتل بوی میخوای؟؟

دستم رو به سمت شلوارم میبرم و کمربندم رو باز میکنم و دور دستم میپیچم و بهت نگاه میکنم

Baby:

نگاهت رو حس میکنم رو بدنم و خودم هم دنبالش میکنم. با ارامشت تو مرتب کردنت لباسات صبرم رو میگیری ولی ساکت منتظر میمونم. سرم رو به هدایت انگشتت بالا میارم چشم آرومی میگم و امیدوار میشم که شنیده باشیش

لبم رو سمت دکمه شلوارت میبرم و و شروع میکنم به ور رفتن باهاش.

بعدی کلی تقلا که شامل پاره کردن سطحی لب خودم هم میشد بازش میکنم و با دندونام زیپت رو میکشم پایین و شلوارت میوفته.

با آرامش سعی میکنم بدون برخورد دندونم به بدنت باکسرت رو هم در بیارم.

بعد کلی تلاش بالاخره میکمش پایین


لبم رو دور دیکت میزارم و تلاش میکنم خودم رو قانع کنم که میتونم کلش رو تو دهنم ببرم. اول آروم با زبونم کلاهکش رو لیس میزنم و بعد کم کم وارد دهنم میکنم. با زبونم طول و عرضش رو طی میکنم و دهنم رو روش جلو عقب میکنم. و تمام سعی ام رو میکنم که کامل تو ذهنم جاش بدم ولی فقط میتونم نصفش رو جا بدم و مایوسانه نگاهت میکنم

Daddy:

زمزمه‌ی ارومت رو میشنونم و اخم محوی میکنم

با دیدن تلاش کردنت برای باز کردن دکمه ی شلوارم نیشخند غلیظ صدا داری میزنم

به لبات که دور دکمه ی شلوارم حلقه میشه و زبونی که تلاش میکنه بازش کنه نگاه میکنم و لذت میبرم

با پخش شدن نفس های داغ و تندت که برای در اوردن باکسرم عمیق شده بود، روی پوستم هومی میکشم

منتظر برخورد دندونهات یا ایجاد خراش کوچیکی روی پوستم بودم که به سختی تنبیهت کنم اما همچین اتفاقی نمیوفته و سری از رضایت تکون میدم

با حس زبونت و گرمای دهنت روی دیکم لایه ی عرقی روی بدنم میشینه سرم رو به عقب متمایل میکنم

ضربان قلبم بالا میره و حجم دیکم توی دهنت تاینی‌ت بیشتر میشه

دستم رو دو طرف صورتت میزارم محکم سرت رو میگیرم و بیشتر دیکم رو داخل دهنت میکنم

با حس گرمای دهنت دور دیکم سرعت نفس کشیدنم بیشتر میشه

دستم رو توی موهات میبرم و به سمت خودم میکشمشون

- دهنت رو باز نگه دار

دستور میدم و با محکم نگه داشتن سرت شروع میکنم ضربه های محکم و عمسقی داخل گلوت بزنم

با حس نزدیک شدن یه کام شدنم دیکم رو از دهنت بیرون میکشم

به چهره ی سرخ و چشمای پر از اشکت نگاه میکنم

دیکم رو توی دستم میگیرم و باهاش ضربه های ارومی به گونه‌‌هات میزنم

- اون دهن تنگت فقط برای به فاک رفتن ساخته شده بوی

ضربه ی دیگه ایی روی صورتت میزنم که باعث میشه مقداری از کام خارج شده از دیکم همراه با بزاق دهنت روی صورتت پخش بشه

- گوود بوی، از ددی چی میخوای؟؟؟

Baby:

با ضربه دیکت تو دهنم حالت تهوع میگیرم ولی ری اکشنی نمیدم. با هر حرکت و تند تر شدن حرکات بخاطر بیشتر هارد شدنت نفس کشیدن برام سخت میشه

به دستورات گوش میدم و فکم گه درد گرفته بود رو بیشتر وا میگنم

با هر حرکت نفس کشیدن سخت تر میشد. چشمام پر اشک شده بود و حتی چند قطره ای ریخت. مطمئن بودم صورتم سرخ شده بود. ادامه تحمل دیکت تو دهنم از دستم خارج بود.

وقتی از دهنم بیرون میکشیش با سرعت هوا رو میبلعم. با خوردن دیگت به گونه هام لبخندی میزنم

بعد شنیدن حرفت میخواستم متوجه شدمی بگم که ترجیح دادم یکم برت شم

_ام.... نه ددی

قبل از اینکه جملپ رو بشنوی ادامه میدی و جملم بین جمله دوم تو بیان میشه. اما میدوسنتم اونقدر رسا بود که به گوشت برسه

با پررویی بدون توجه به چیزی که گفتم جواب جمله دومت رو میدم

_ام... ددی ارضام کنهههه و دیک ددی رو تو خودم حس کنم

نیشخندی میزنم و چهره معصومی به خودم میگیرم. زیادی ضایع بود دلم تنبیه میخواد

Daddy:

ابروهام رو با شدت توی هم میکشم

- که بیبیم وسط حرفم پرید درسته؟؟

کمربند رو که دور دستم بستم رو باز میکنم و دور مشتم پیچش میدم

پام رو بالا میارم و روی دیکت میزارم

فشار زیادی بهش وارد میکنم

ناگهان پام رو عقب میبرم و بعد محکم یه دیکت میکیوبمش

- دیک ددی رو توی خودت میخوای برت؟؟

با کمربند ضربه ی نسبتا محکمی به شونت میزنم

- روی تخت، بدون هیچ لباسی روی شکمت دراز میکشی بوی. همین الان

با کمربند ضربه ی دیگه ایی میزنم، ایندفعه به رون پات

Baby:

با حالتت میفهمم کاری که میخواستم رو کردم.

وقتی به پام ضربه میزنی ناله بلندی میکنم که بیشتر شبیه جیغ بود

و با کوبیدن دوباره تعادلم رو از دستم میدم و میوفتم. دستم رویه دیکم میزارم

با برخورد کمر بند به شونم جیغ آروم دیگه ای میکشم

سریع دستور بعدیت زو اجرا میکنم. شرتکم رو که هنوز دور پاهام بود رو در میارم بدون هیج لباسی رو تخت منتطرت دراز میکشم

ضربه بعدی روی رونم باعث پام رو ناخودآگاه جمع کنم

Daddy:

به سمتت میام و بدون مقدمه با شدت خیلی شدیدی کمربند رو روی بوتت میزنم

دوباره دستم رو بالا میبرم و روی همون ناحیه فرودش میارم

- چندتا ضربه به نظرت واسه ی تنبیهت کافیه بوی؟

بی توجه به تکون خوردتان از شدت درد به بدنت ضربه میزنم

کمربند رو روی مچ پات فرود میارم

- بیست تا؟

به پهلوت ضربه ی محکمی میزنم

- بیست و دوتا؟

روی کتفت کمربند رو شلاقی فرود میارم

- پونزده تا؟؟ چندتا دال؟؟

نفس عمیقی میکشم و کمی عقب میکشم

به پوستت که به سمت کبودی می‌ره نگاه میکنم و لذت میبرم

با دیدن لرز بدنت و توی هم پیچیدنت اخمام بیشتر توی هم میره

- حتی نمیتونی خودت رو یه جا نگه داری هرزه؟؟ حتما باید ببندمت؟ میخوای حیوون ددی بشی؟ یه قلاده ی خوشگل دور گردنت بندازی و واسه‌م ناله کنی؟؟

به سمت کمدی میرم که هندکاف ها رو توش گذاشتم

از جعبه خارج‌شون میکنم و سمتت میام

- همینو میخوای بیبی؟

دستات رو میگیرم و با هندکاف فلزی به تاج تخت وصلشون میکنم

قلادتو از توی کشوی روی میز میز برمیدارم و دور گردنت میبندم

کمربند رو دوباره توی دستم میگیرم و ایندفعه ضربه رو روی شکمت میزنم

Baby:

از درد ضربه ها تو خودم میپیچم و بدون هیچ قدرتی رو خودم تکون میخورم

_ددی غلط کردم... فقط میخواستم یه شیطنتی کرده باشم...

آخرین باری که میپرسی رو جواب میدم.

_ددی واقعا نیاز به این تعداد بالا نیست... فقط شوخی بود ددی

با شنیدن بقیه حرفات میترسم

ناله آرومی میکنیم ددی

با استرس به کارهات خیره میشم‌ به دستایه بسته شدم نگاه میکنم و دستام بسته میشه و قلاده هم بسته میشه. با ترس نگاهت میکنم

ضربه های بعدی دردناک تر بودن چون نمیتونستم بدنم رو تکون بدم.

_ددی اشتباه کردم. منظوری نداشتمم

و جیغ بلندی میکشم

Daddy:

دستم رو روی نیپل ها و سینت میکشم

- اشتباه تاوان داره بوی

دستم رو پس میکشم و ضربه ی محکمی میزنم

زبونم رو دور مچ بسته شدت میکشم

- با قبلا بشمار

کمربند رو روی رونت فرود میارم و با دیدن کبود شدنش لبخند کجی میزنم

دوباره روی نپلات کمربند رو فرود میارم

زبونم رو دور نیپل سرخ شده و ضرب دیده‌ت میزارم و شروع میکنم با زبونم باهاش بازی کنم

Baby:

با بی قراری نگاهت میکنم.

با ضربه بعدی میلرزم ولی نمیتونم تکونی بخورم.

با شک و درد زمزمه میکنم

_ام... ۴؟؟

با زدن رویه رونم ناخودآگاه پام رو حرکت میکنم ولی زیاد نه

با زدنش رویه نیپل هام گیج میشم از درد. نیاز داشتم فقط با دستام آروم لمشش کنم که دردش آروم شه ولی بسته بودن

با بازی کردن با نیپلم دردم بیشتر میشه و از درد و گیجی میزنم زیر گریه ک البته حدس میزدم که برات اهمیتی نداشته باشه

Daddy:

با شنیدن جوابت پوزخند صدا داری میزنم

- پس لیتلم مثل یه هرزه ی خوب میخواد بیشتر از چیزی که باید کتک بخوره اره؟؟

با شنیدن صدای هق هق و دیدن اشکات عصبی تر میشم

- کی بهت اجازه داد اشک بریزی دال؟؟

ضربه ی نسبتا ملایمی به دیکت میزنم

به چهره ی خیس از اشکت نگاه میکنم و پیش خودم اعتراف میکنم که واقعا هات شدی

Baby:

از حرفت میترسم و سعی میکنم خودم رو از ترس جمع کنم تو خودم

با شنیدن حرفت میترسم

_ ددی. ام. اشکام ناخودآگاه بود. منظوری نداشتم ددی.

با زدن ضربه تو دیکم که بخاطر مدت طولانی تحریک موندن دردناک سده بود پاهام رو یکم بیشتر جمع میکنم تا دیکم از جلویه چشم بره

Daddy:

- پس فقط اینکه دیک ددی رو داخل خودت میخوای منظور دار بوده تاینی بوی؟؟

با کمربند مچ پاهاتو بهم میبندم

به سمت بالای تخت میرم و از تاج تخت جدا میکنم

سرم رو دم گوشت میارم و زمزمه میکنم؛

- داگ استایل.

Baby:

سریع و بدون هیچ تعللی داگ استایل وایمیستم. درد تمام بدنم بیشتر میشه. با بسته شدن پاهام حرکت کردن سخت تر میشد ولی تمام زورم رو زدم که بتونم اینجوری وایستم

وقتی تونستم با ذوق و درد نگاهت کردم

_ددی تونستم

Daddy:

- به عنوان جایزه دیک ددی رو توی خودت میخوای دال؟

بدون هیچ مقدمه ایی به سمت بوتت میرم

دیکم رو توی دستم میگیرم و وارد حفره‌‌ت میکنم

با فشاری که ماهیه های گرمت به دیکم وارد میکنن ناله ی تو گلویی میکنم

دستم رو برای اینکه به جلو پرتاب نشی رو ی پهلو هات میزارم و شروع به ضربات عمیق و سرعتی زدن

- همینه دال، سوراخت زیادی دیک ددی رو داخل خودش میخواد

Baby:

با ذوق بعدا از شنیدن جملت سرم رو به نشونه مثبت تکون میدم.

با یکدفعه واردم شدن تمام بدنم درد میگیره ولی جیغ کوتاهی میکشم. ناخودآگاه ماهیچه هام رو سفت میکنم با ورودت.

وقتی صدای ناله ات رو میشنوم ذوق میکنم که خوشت اومد.

با ضربه هات اول تکون کوچیکی میخورم و بعد با دستات جلوش رو میگیری.

چون هنوز بدنم عادت نکرده بود. دردناک بود حرکاتت و ضربه هات و نمیتونستم آروم باش و فقط ناله های دردناک میکردم

_اره ددی... دیدی چقدر منتظرش بودم؟؟

Daddy:

دست راستم رو دور کمرت حلقه میکنم و با دست چپم دیکت رو میگیرم

محکم انگشتام رو دورش حلقه میکنم و هندجاب تقریبا دردناکی بهت میدم

کمی روی بدنت خم میشم و روی کبودی های کمرت بوسه های سطحیی میزارم

از سرعت ضرباتم کم میکنم و اروم و عمیق داخلت ضربه میزنم تا تمام گرمای وجودت رو حس کنم

ناله ی تو گلوی دیگه ایی میکنم و هومی میکشم

- اره هرزه‌ی ددی، خیلی دیک ددی رو داخلت میخوای

Baby:

وقتی دستات دوباره به دیکم میرسه ناله ای از سر ذوق و خوشحالی میکنم

_ددی قسم میخورم نمیدونی چقدر نیازش داشتم

با هندجابت درد بدی کنار لذت تو دیکم میپیچه بوسه هات باعث میشه حواسم از درد باسنم پرت شه

با آروم شدن ضربات دردم هم کمتر میشه

ترکیب همشون با هم لحظه فوق العاده ای رو ساخته بود برام

_خیلی ددی. مرسی که نصفه شب بیدارم کردی ددی

Daddy:

زبونم رو روی پوست کمرت میکشم و زاویه ضربه زدنم رو تغییر میدم و با حس پروستاتت سر دیکم ضرباتم رو به همون نقطه میزنم

با شنیدن حرفت کمی از اتیش توی وجودم کم میشه و فشار دستم رو دور دیکت از بین میبرم و نرم و سریع انگشتام رو دور دیک تاینیت حرکت میدم

سرعت ضربه هام رو بالا تر میبرم و به صدای ناله هات گوش میدم

- همینه دال. ازش لذت ببر لیتل بوی

Baby:

با خوردن دیکت توی به پروستاتم لذت تمام وجودم رو میگیره

با آروم کردن فشار دستت اهی میکشم و ناخودآگاه از لذت شل میشم ولی به زور خودم رو نگه میدارم.

سرعت ضربه هات به نقطه حساسم باعث میشد بخوام هیج وقت این لحظه تموم نشه.

_مرسی ددی بابت امشب

Daddy:

نفس‌هام مقطع و کوتاه میشه

سرعت ضرباتم رو بیشتر میکنم

تند تر دستم رو دور دیکت حرکت میدم

دندونهام رو روی کمرت میکشم و خراش های سطحی روشون ایجاد میکنم

- واقعا بلدی چطور با بدنت به ددی لذت بدی لیتل.

سرعت انگشتای دور دیکت رو بیشتر میکنم

Baby:

با چند ثانیه دیگه تکون دادن دستت ارضا میشم و نمیتونم جلوش رو بگیرم

با خراش هایه سطحی کمرم رو بالا میگیرم تا راحت تر انجام بدی کارت رو

_جدی ددی؟؟؟؟ اگه اینجوریه نمیدونی چقدر خوشحالم کردی

Daddy:

با کام شدنت توی دستم، حفرت دور دیکم تنگ تر میشه و لرزش پاهات باعث میشه داخلت با فشار خالی بشم

کمی توی همون حالت میمونم

دیکم رو ازت بیرون میکشم و دستبند رو باز میکنم

دستات رو میگیرم و بوسه های ارومی روشون میزنم

لبم رو روی لبات میزارم و زمزمه میکنم

- بهتر از چیزی که فکرش رو بکنی بیبی

به سمت پاهات میرم و کمربندم رو باز میکنم

کمربند رو به گوشه ایی میندازم و کنارت دراز میکشم

با احتیاط توی بغلم میکشمت و روی صورتت رو میبوسم

- درد داری تاینی بوی؟

دستم رو روی کمرت میبرم و اروم نوازشت میکنم

Baby:

بعد از اینکه ازم بیروت میکشی حس میکنم که کامت از سوراخم یکم بیرون ریخت

وقتی دستبند رو وا میکنی و میبوسم دستم رو با ذوق حرکت کوچیکی به بدنم میدم که باعث دردم میشه

تو بغلت دراز میکشم با ذوق تو بغلت میمونم

_ام... اره ولی. ولی مهم نیستااااا زودی خوب میشم

با نوازشات دردم آرامش میگیرم

Daddy:

به حرکات بامزه‌ت لبخندی میزنم

گونه‌م رو روی گونه‌ت میکشم

- کیوت ددی

اروم از بغلم جدات میکنم و کمی بعد با یه کرم پیشت بر میگردم

کنارت روی تخت میشینم که باعث میشه تخت کمی تکون بخوره

به ابرو های درهمت از درد نگاه میکنم

در پماد رو باز میکنم و تیوبش رو فشار میدم

مقداری از محتوای داخلش رو روی انگشتام میریزم و دستم رو به سمت سینت میبرم

انگشتای بلندم رو با ارامش و اروم به شکلی که کمترین درد رو بکشی روی پوستت حرکت میدم و پماد و روش پخش میکنم

روی رون و مچ پات هم مقداری پماد میزنم و همین کار رو انجام میدم

- رو شکمت بخوای سوییتی

کمکت میکنم جا به جا بشی

کمرت رو که لکه های خون روش دیده میشه رو نگاه میکنم و با احتیاط بیشتری پماد رو روی کمرت پخش میکنم

- دیگه ددی رو عصبانی نکن کیوتی اوکی؟

Baby:

ذوق میکنم از چیزی که صدا شدم

وقتی میری با تعجب نگاه میکنم و وقتی با کرم برمیگردی آروم مبشم

با تکون خوردن تخت بدنم درد میگیره

وقتی پماد رو میزنی بخاطر سرماش حس خوبی میگرم.

سریع حرفت رو گوش میدم و برعکس میشم

پماد خوردن رو کمرم دردناک بود ولی صدام رو خفه کردم

_چشم ددی. من فقط یکم برتیم زده بود بالا

Daddy:

لبخند محو میزنم

- افرین بیبی سوییتم

خم میشم و پشت گردنت رو میبوسم

پماد روی دستم رو دوباره یا فشار دادن تیوب شارژ میکنم

بوت کبود شدت رو هم کمی ماساژ میدم

ملافه سبک و خنگی رو روت میکشم

با دستمال کاغذی کنار میز دستام رو تمیز میکنم و با فاصله به خاطر بدن دردناکت کنار دراز می کشم

دستم رو روی یک طرف صورتت میزارم و شروع به نوازش اون ناحیه میکنم

- میتونی بخوابی تاینی بوی؟

Baby:

آروم ملاقه رو دور خودم میکشم و محکم بغلت میکنم

_اگه ددی بغلم کنه فکر کنم اره بتونم

Daddy:

لبخند محوی میزنم و بدون اینکه فشاری بهت وارد کنم دستم رو دور کمرت حلقه میکنم

- پس خوب بخوابی بیبی شیرینم

Baby:

مرسی ددی

چشمام رو هم میخوابم و سعی میکنم با ارامش بخوابم

Daddy:

پشت پلکات رو میبوسم و به چهره ی پر از ارامشت نگاه میکنم و منم اروم آروم خوابم میگیره

Report Page