H

H

Eugenie clary

دستاشو دور گردن مرد رو به روش حلقه کرد و با چسبوند بدن خودش به بدن تهیونگ اجازه داد تا تهیونگ بتونه بدن پسر و بیشتر در دسترس داشته باشه

مرد لبخند خبیثی زد و به لبای پف کرده پسر کوچولوی رو به روش خیره شد،همزمان دست راستشو به سمت کمر پسر برد و با چنگ زدن به بوت جونگکوک از روی شلوار لباشو به لبای پسر رسوند و خشن شروع به بوسیدنش کرد،همونطور که پسر و میبوسید دستشو داخل شلوار جونگکوک برد و بوت خوش فرم پسر و توی دستاش گرفت و چنگ محکمی بهش زد و پسر و به سمت اتاق هل داد و با اخم بهش خیره شد و گاز محکمی از لب پایین پسر گرفت و سرشو از پسر جدا کرد و به چشمای گرد جونگکوک خیره شد"بیبی تو حق نداشتی چیزایی که متعلق به منه رو به همه نشون بدی.."دستشو روی شکم پسر کشید و ابروشو بالا داد و گرسنه بهش خیره شد"وحالا سزای کسی که این کارو کرده چیه؟"لبخند خبیثی زد و سرشو به گردن جونگکوک نزدیک کرد و گاز محکمی از استخون ترقوه پسر گرفت و به گلوی پسر چنگ زد،جونگکوک جیغ خفیفی کشید و با ترس به چشمای تهیونگ خیره شد'ااهه..ته.."

مرد خندید و پسرو روی تخت هل داد و بهش خیره شد"افسونگر‌ِمن،نمیدونی خیره شدن به بدنت حتی از روی لباس چه بلایی سر من میاره،چه برسه به برهنه دیدن بدن زیبا و پرستیدنیت.."

جونگکوک لبخند خماری زد و به چشمای گرسنه مرد خیره شد.تهیونگ به سمت جونگکوک خیز برداشت و با دراوردن کمر بندش اونو توی دستش گرفت و دستای جونگکوک و با خشم به سمت بالا برد و این کارش باعث شد صدای پسر در بیاد،دستای جونگکوک به تخت محکم بست و با بوسیدن کتف جونگکوک ازش جدا شد و دستشو سمت شلوار پسر برد و با کمک جونگکوک شلوار و از پاهای پسر بیرون کشید و پایین تخت پرتش کرد،بعد از دراوردن شلوار خودش به سمت با کسر پسر رفت و با خشم اونو پاره کرد و پایین تخت پرتش کرد،سرشو به سمت دیک پسر برد و دستاشو به سمت بوت جونگکوک برد و اونو به سمت بالا کشید و کمر پسر و بالا داد تا حفره صورتی پسر بیشتر به چشمش بیاد،زبونشو روی حفره پسر کشید و چند بار پشت سر هم شروع به مکیدن اون نقطه کرد و با گرفتن کمر پسر و ثابت نگه داشتنش مانع حرکت بیشترش شد،بعد از چند بار مکیدن حفره جونگکوک دست از این کار برداشت و اسپنک محکمی به بوت پسر زد،به چهره سرخ شده جونگکوک خیره شد و سرشو به سرش نزدیک کرد و با ولع شروع به بوسیدن یاقوت های سرخ پسر کوچولوش کرد و این جونگکوک بود بدنش و زیر بدن تهیونگ حرکت میداد و عضوشو به عضو تهیونگ میکشید و باعث به وجود اومدن ناله های مردونه و بم تهیونگ میشد.نفس نفس میزد و منتظر به چشمای تهیونگ خیره شد،پاهاشو روی به روی چشمای مرد باز کرد و حفره صورتیشو که منتظر بود تا عضو هارد تهیونگ و حس کنه رو به روی چشماش به نمایش گذاشت'ددی..افسونگر..ت منتظره تا...با تمام توانت داخلش...بکوبی..."مرد لبخند خبیثی زد و پاهای جونگکوک و روی شونه هاش انداخت،دیکشو روی سوراخ پسر کشید و بدون ملایمت عضوشو درون پسر کوبید،بدون اینکه اجازه بده تا حفره تنگ و خیس جونگکوک به عضوش عادت کنه محکم و عمیق داخل پسر میکوبید و با گذاشتن دستاش روی کمر باریک جونگکوک کمرشو توی دستاش گرفت و همزمان درون پسر میکوبید و بخاطر داغی حفره پسر ناله های بم و مردونشو ازاد میکرد و به صدای ناله های پر درد پسر گوش میکرد و سرعت ضربه هاشو بیشتر میکرد"اااهه...فاا..ک..دد..ااهه.."ضربه محکمی به نقطه حساس پسر زد و با پیدا شدن اون نقطه ضربه هاشو اروم ولی عمیق داخل پسر میکوبید سرشو به سر جونگکوک نزدیک کرد و ناله های پسر و با کوبیدن لب هاش به لب های جونگکوک مانع از ناله کردن پسر شد،لب پایین پسر و به دندون کشید و گاز نسبتا محکمی از لب پسر گرفت و ضربه محکمی به نقطه حساس جونگکوک زد و بعد از چند ثانیه کام جونگکوک تن هردوشون و پر کرد.ضربه عمیق محکمی داخل حفره پسر کوبید و کام خودشو درون پسر ریخت و اروم عضوشو از پسر خارج کرد،از روی پسر بلند شد و به سمت دستای جونگکوک رفت و دستاشو باز کرد،جونگکوک و توی بغلش گرفت و موهای پسر و بوسید،چندبار پشت هم لبای قرمز جونگکوک و بوسید و اونو به بدنش چسبوند"افسونگر‌من..جوری عاشقتم..که هیچکس و هیچ چیز جلودار حسی که بهت دارم نیست"


Eugenie clary


Report Page