رهبران آخر غذا می‌خورند

رهبران آخر غذا می‌خورند

کانال‌انرژی‌مثبت

در نیروی دریایی امریکا، در بخش تفنگداران دریایی، رسمی وجود دارد که بهانه نامگذاری این کتاب شده است

https://t.me/cnerjee

در نیروی دریایی امریکا، در بخش تفنگداران دریایی، رسمی وجود دارد که بهانه نامگذاری این کتاب شده است. کم‌سابقه‌ترین افراد اول از همه غذای خود را دریافت می‌کنند و با‌سابقه‌ترین‌ها، آخرین کسانی هستند که غذایشان را می‌گیرند.
فرهنگی که مشخص می‌کند تفنگداران دریایی نگرش متفاوتی نسبت به رهبری دارند. سینک در کتاب خودش، با آوردن انبوه مثال‌ها از سازمان‌های نظامی و غیرنظامی، به فهمی از رهبری رسیده است که این فهم با آنچه در ذهن بسیاری از ما هست؛ کمی متفاوت به نظر می‌رسد: “رهبران کسانی هستند که بی‌محابا به پیشواز ناشناخته‌ها می‌روند. آن‌ها به استقبال خطر می‌روند و به خاطر حمایت از ما و سوق دادنمان به سوی آینده، از منافع شخصی خود می‌گذرند. رهبران خیلی زود، داشته‌های خود را برای محافظت از دارایی‌های ما فدا می‌کنند. آنان هیچ‌گاه اموال ما را فدای داشته‌های خود نمی‌کنند. رهبری یعنی قبل از دیگران به پیشواز خطر رفتن و بی‌محابا به سوی ناشناخته‌ها رفتن“.


نوع نگاه نویسنده به رهبری متفاوت است. او معتقد است در سازمان‌ها، کارمندان مانند فرزندان رهبر هستند و آینده آن‌ها باید برای سازمان بیشترین اهمیت را داشته باشد: “هر کارمند، پسر یا دختر کسی است. رهبر شرکت، همانند والدین مسئول زندگی ارزشمند آن‌هاست”. سینک با معرفی مفهومی به نام حلقه امن، تلاش دارد تا به خواننده بیاموزد تا در زندگی کاری‌اش با ایجاد حلقه‌های امن برای کارمندانش، سازمان و شرکتش را در برابر طوفان‌های محیطی بیش از پیش مقاوم سازد. مفهومی که از نگاه انسان‌شناسانه سینک به انسان سرچشمه می گیرد نه نگاه منبعی به انسان در سازمان.

نویسنده در بسیاری از موارد برای بیان مفاهیم مورد‌نظر خود از شیوه داستان‌گویی استفاده کرده است. به همین دلیل مطالعه کتاب لذت‌بخش و ساده است. البته در تعداد کمی از داستان‌ها، به جزئیات بیش از اندازه پرداخته شده که کمی از حوصله خواننده خارج می شود اما در کل، شیوه بیان کتاب، خواننده را همراه می‌کند. همچنین مثال‌ها از حوزه‌های گوناگون انتخاب شده‌اند. همان‌طور که اشاره کردم، ارتش، سازمان‌های دولتی و سازمان‌های انتفاعی، دست نویسنده را برای بازی با مثال‌ها باز گذاشته و متناسب با موضوع، سینک مثال‌های جذابی از مفاهیم خود بیان می‌کند.

همچنین نویسنده در بخش‌هایی از کتاب، با عینک زیست‌شناسی به موضوع رهبری و انسان پرداخته که بسیار جذاب است. اینکه اندورفین، دوپامین، سرتونین و اکسی توسین به عنوان مواد شیمیایی موجود در بدن ما چگونه به رهبری و تعالی فردی ما کمک می کنند، بحثی است که سینک در این کتاب به صورت خلاصه به آن پرداخته است و جذاب است.

رهبران آخر غذا می‌خورند برای آن دسته از رهبران و سازمان‌ها نوشته شده است که خود را به ایجاد محیط‌هایی متعهد می‌کنند که در آنها مردم به‌طور طبیعی با هم برای انجام کارهای چشمگیر همکاری می‌کنند.
هیج سازمانی در خلال بحران، خود به خود مدیریت نمی شود. همیشه بحران موجود را رهبر برطرف کرده است. موفقیت یا شکست سازمان به کمالات و فضیلت های رهبری بستگی داردف نه به فراست و تیزهوشی


کتاب رهبران آخر غذا می خورند، یک کتاب عمومی درباره رهبری است. سینک با انتقاد از رویه حاکم بر شرکت‌ها و سازمان‌ها، نوع نگاه خودش را به این مقوله بیان می‌کند. این کتاب برخلاف تفکر رایج در حوزه کسب‌و‌کار نوشته شده است. در این کتاب حرف اول پول و سود نیست، حرف اول انسان است! تفکری که در حال حاضر، رایج نیست و مشخص نیست چه زمانی رایج شود. اما مطالعه این کتاب سبب می‌شود تا بدانیم کمی متفاوت‌تر هم می‌توان اندیشید. رهبری، مهارتی یادگرفتنی است که به عنوان یکی از مهارت‌های پایه‌ای در حوزه‌های گوناگون مدیریت، به کار می‌آید. مطالعه این کتاب به مدیران، مشاوران و به خصوص دانشجویان حوزه مدیریت و کسب‌وکار توصیه می‌شود؛ دانشجویانی که باید بدانند فارغ از تفکر رایج، اندیشه های دیگری نیز در حوزه مدیریت وجود دارند.




رهبران آخر غذا می‌خورند: نگاهی به یک کتاب متفاوت در حوزه رهبری


درباره تفاوت‌های رهبر و مدیر بسیار خوانده و شنیده‌اید. خود شما هم شاید طرفدار رهبربودن باشید تا مدیر بودن. اما واقعیت ماجرا کمی متفاوت از این حرف های زیباست. با اینکه ژست رهبر بودن همیشه پرطمطراق‌تر است اما، مدیران، شرکت‌ها را پر کرده‌اند نه رهبران. فکر می‌کنید تا به حال چند رهبر در زندگی کاری خود دیده‌اید؟ انسان‌هایی که به معنای واقعی کلمه در سازمان‌شان “رهبر” هستند. قول می‌دهم که تعدادشان در بهترین حالت از تعداد انگشتان دو دست فراتر نرود! اما چرا تعداد رهبران این‌قدر کم است؟ چرا تعداد کمی از ما، عملا برای رهبر شدن تلاش می‌کنیم؟ از سوی دیگر، تحقیقات نشان داده‌اند، سازمان‌ها را در دوران بحران، رهبران به سر منزل مقصود می‌رسانند، نه مدیران! این یعنی صرف مدیر بودن و بازی با اعداد و ارقام درد اصلی را دوا نخواهد کرد. اما آیا قصه فقط همین‌هاست؟ نخیر! داستان به محیط و فرهنگ کار هم بر می‌گردد. آنقدر ماشینی کار می‌کنیم که محیط‌های کاری‌مان بیشتر شبیه لطیفه لیگ حرفه‌ای فوتبال‌مان است که صرفاً اعداد پشت پیراهن بازکنان لاتین شد و عدد دستمزدشان! همین! محیط‌های کاری فعلی ما هم در بهترین حالت، خوب طراحی شده‌اند و از رنگ‌های شاد در آن‌ها استفاده شده است. رهبران آخر غذا می خورند، نوشته سایمون سینک با ترجمه الهام نورانی پور از سوی انتشارات آریانا روانه بازار نشر شده است.

سایمون سینک پژوهشگر حوزه کسب‌و‌کار و رهبری است. حرف‌های او در نگاه اول کاملاً کمال‌گرایانه و بلندپروازانه به نظر می‌رسد. تا آنجایی که بی‌شک کتاب را به گوشه‌ای پرت خواهید کرد و خواهید گفت: این پسر دیوانه است! اما چند ساعت که می‌گذرد، آرام به سراغ کتاب خواهید رفت و دوباره ادامه خواهید داد. سینک در این کتاب از منظر خودش، رهبری را تعریف می‌کند و بیان می‌کند که محیط‌های کاری ما بسیار با آنچه باید باشد، فاصله گرفته است. سینک در رهبران آخر غذا می‌خورند تلاش می‌کند تا به شما بگوید که کارمندان انسان‌اند نه منبع!

این کتاب در ۴۰۰ صفحه و در چهار بخش کلی تنظیم شده است:

• ارتش

• راهی که انتخاب کردیم

• چالش‌ها و وسوسه‌ها

• پرتگاه


Report Page