GUN

GUN



جونیگن با خشم سعی کرد خودش رو از صندلی چوبی که با طناب بهش بسته شده بود جدا کنه و به پسرک بی پناهش که با صورت خونی جلوی پای مرد سنگ دل افتاده بود، برسونه اما با مشت محکمی که از نوچه‌ی مرد خود بی حرکت شد خون از دهنش بیرون ریخت و چونه‌اش رو بار دیگه رنگی کرد

با پلکش از درد پایین افتاد اما زود خودش رو جمع کرد نمیتونست اجازه بده اتفاقی براش بیوفته اگر اون میرفت جونگینی نمیموند. از جونگین تنها کالبدی برای انتقام میومد

_ بزار اون بره کثافت طرف تو منم.

مرد بلند خندید صدای جیغ خندش توی ساختمان نیمه ساخت پیچید و اکوش گوش همه رو پر کرد

_ هنوزم نمیتونی غرورت رو کنار بزاری حتی برای عشقت

مرد با بی رحمی تیری توی رون پسرک شلیک کرد با اینکه گلوله فقط پاش رو خراش داده بو اما سوزش و درد عصب ها و ماهیچه های پاره شدش تا مغزش رو سوزوند و حنجره‌ش رو به صدا درآورد فریاد بلندش توی داد جونگین گم شد

_ نههههه

دستاش رو تکون داد تا طناب هایی که حالا کمی شل تر شده بود رو باز کنه اما همچنان ناموفق بود

با عجز به چهره‌ی سرخ کیونگش نگاه کرد. سرخی از دردش توی سرخی خون خشک شده‌ش گم شده بود

_ خوا.. خواهش میکنم کاریش نداشته باش

مرد با حیرت سمت جونگینی که هنوز هم در تلاش بود تا دستاش رو باز کنه رفت چونه‌ش رو گرفت و گفت:

_ چی گفتی؟ درست شنیدم؟! کیم جونیگن بزرگ رئیس مافیای بوسان الان از من همون نخاله‌ای که پرتش کرده بود بیرون خواهش کرد

جونگین خواست چیزی بگه اما با داخل امدن مردان سیاه پوشش که با اسلحه مرد و نوچه‌هاش رو هدف گرفته بودن پوزخندی زد دستی که باز شده بود رو بالا آورد و توی یه حرکت اسلحه رو از دست مرد انداخت. دستی که چونه‌اش رو گرفته بود رو پیچوند و روی زمین جلوی پسرک دردکشیده‌ش انداخت موهاش رو کشید و گفت:

_ سگی که دست صاحبش رو گاز گرفت رو باید کشت نه رهاش کرد من یه اشتباه رو دوبار انجام نمیدم وو چانگ سو

Report Page