Golden

Golden

Drkagela

Golden

(استرالیا 1950 میلادی)

با متوقف شدن ماشین مشکی رنگش وسط عمارت، باغبون سمتش قدم برداشت و در ماشینش رو با لبخند پهنی بعد از کلی خم و راست شدن باز کرد.

+اقای بنگ، خوش اومدید.


کریستوفر کلاهش رو از سرش برداشت، روی صندلی عقب ماشینش گذاشت و دستش رو لای موهای لخت مشکی رنگش که مرتب بالا جمع شده بود حرکت داد.

_ممنونم، آقای لی خونه ان؟

+ارباب یکم دیگه تشریف میارن. بفرمایید داخل بانو منتظرتون هستن، ایشون بهم گفتن شما قراره تشریف بیارین.


جعبه ی کادو رو از صندلی عقب برداشت. در ماشینش رو بست و ساعت جیبی طلایی رنگش رو طبق عادت چک کرد و داخل جیب کتش جا داد.

سمت داخل عمارت قدم برداشت، طراف عمارت رو تماما باغ گرفته بود و دو طرف ساختمون از بوته های رز سفید و سرخ پر شده بود و همینطور فواره بزرگی وسط ورودی اصلی عمارت بود که ماهی های سرخ و سیاه کوچیکی داخلش آزادانه میچرخیدن.


اولین بار بود پاشو داخل این عمارت میزاشت، حتی زیباتر از توصیفاتش بود!

لبه های اور کت مشکی رنگش رو مرتب کرد، پشت سر باغبون قدم برداشت و وارد عمارت شد. 

سالن اصلی با کاشی های سفید، مجسمه های کوچیک و بزرگ چینی تزئین شده بود و با یک پله ی بزرگ سمت بالا میرفت‌.

سمت راست راهرو، نشیمنی بود که ساده اما شیک تزئین شده بود و سمت چپ راهرو به آشپزخونه میرسید.

 کی باورش میشد صاحب این عمارت قصر مانند یه مرد کره ایی باشه؟ آدم از بدو ورود احساس میکرد وارد یک قصر سلطنتی اروپایی با تموم ملزوماتش شده!


خدمتکار زن با لباس سفید و مشکی رسمی و موهای شرابی و بلندی سمتش اومد و با لبخند خم و راست شد:

+خوش اومدید، آقای؟

_بنگ چان هستم، کریستوفر بنگ چان.

+اوه بله اقای بنگ. شما نامزد بانو لارا هستید، من مارینا اسکات سرخدمتکار این عمارت هستم.

لبخند کج و چال نمایی زد و نیم نگاهی به خدمتکارای ردیف شده ی گوشه دیگه انداخت که در گوشی باهم دیگه حرف میزدن و با لبخند نگاهش میکردن.

_خوشبختم بانو اسکات، میتونم بپرسم بانوی من کجا هستن؟

+توی اتاقشون، میخواین صداشون کنم؟

_خیر، خودم پیداشون کنم.

جعبه ی کادوی توی دستشو تکون داد. 

_بانو سوپرایز شدن دوست داره.

خدمتکار سر تکون داد و لبخندی زد.

+پس موفق باشید آقای بنگ.


لبش رو تر کرد، از کنارش رد شد و سمت پله ها رفت. صدای گرامافون تا پاگرد راه‌پله ام میرسید.

وارد سالن بالایی شد که روی دیوار از تابلوهای عکس و نقاشی های گرون قیمت پر شده بود، سمتی به سالن غذا خوری و سمت دیگه به نشیمن دیگه ایی می‌رسید.

پوزخندی زد، دستشو لای موهاش حرکت داد و با چشای بی حالتی زمزمه کرد:

_لعنتیا، عمارت لی تمومی نداره!

به راهپله ی بعدی نگاه کرد، تای ابروش رو بالا انداخت دلش سیگار می‌خواست اما وقتش نبود فعلا باید اتاق اون دختره لارا پیدا می‌کرد.

 صفحه های گرامافون توی قفسه ی بزرگی چیده شده بود و گلدون بزرگ پر از شاخه ها رُز زرد رنگ اول راه پله بود.

_قبلش یکم چرخ بزنم.

شونه بالا انداخت و با لذت به درو دیوار خیره شد.

 کریستوفر بنگ چان، تک پسر صاحب بزرگترین شرکت خودروسازی کانبرا پایتخت استرالیا،

حالا دیگه داماد این عمارت بود!

همه چیز مرتب بود. اون دختر شیفته و عاشقش بود و آخر هفته ی بعدی مراسم ازدواجشون برگذار میشد.

همه چیز مرتب بود

بجز اینکه ، اون از بدو تولد گی بود!

و قرار بود استریت از دنیا بره.

***

Felix

نگاهه خسته و آرومش رو از صورت پر از ستاره های ریزش داخل آینه ی قدیمی اتاق گرفت. اتاق کوچیک زیرشیروونی عمارت پر از وسایل چوبی و قدیمی بود.

کمد قدیمی و تخت چوبی زیبایی داشت.

اتاقی بود که مادرش خدمتکار این عمارت بزرگ داخلش زندگی میکرد و این اتاق تمام سهم مادرش از عمارت لی بود.

معشوقه ی زیبا و اروپایی مو موطلایی آقای لی.


صدای موسیقی رو از بیرون میشنید.

 جشن لارا قرار بود برگزار بشه و نامزدش به خونه میومد، از پنجره اتاقش به آسمون آبی رنگ که انگار بخشیش توی چشمای کشیده ی خودش گم شده بود نگاه کرد. درست همرنگ چشم هاش بود ، آبی آسمونی!

 آزادی چه شکلی بود؟ 

این که بتونی راه بری، بخندی و برقصی.

 فروشگاه یا دانشگاه رفتن چه شکلی بود؟

دیدنشون چه حسی داشت؟ آسمون چشم هاش بازم نمناک و بارونی شد و‌ به بدن برهنش لرزی افتاد.

دستی بین موهای نیمه بلند طلاییش کشید و به لباس سفید ساده روی تخت که باید میپوشیدش خیره شد.

نور آفتاب روی تن رنگ پریده و به رنگ برفش میتابید، حس لمس نور آفتاب آزاد و رها کنار دریا روی پوستش چه شکلی بود؟

دوباره به تصویر زیبا و فرشته وار خودش توی آیینه اتاق خیره شد و انگشتای کوچیکش رو به بازی گرفت.

فلیکس، پسرک مخفی این عمارت بود. راپونزل کوچولویی که تمام عمرش تو این عمارت اسیر بوده و حالا مثل تموم ستاره هایی که از آسمون تیره ی شب به صورتش پاشیده بودن، اونم راه خوشحالی رو برای همیشه گوشه اتاقش گم کرده بود.

Report Page