Fuck you

Fuck you

_m__hs_a

_با تنه ای که بهش زدم روی زمین افتاد و من بدون اینکه دوباره به سمتش برگردم به راهم ادامه دادم ..

صدای گریه هاش داره اذیتم میکنه

چرا فکر کرده بود بهش وابسته میشم و اجازه میدم تا قلبمو بشکنه؟


از توی خونه بیرون اومدم ، هنوز صدای گریه های یونگی که التماسم میکرد تنهاش نزارم توی گوشمه .

امیدوارم قبل از اینکه برگردم خونه از اونجا رفته باشه ...



....................


+بدون اینکه حتی بهم نگاه بکنه گذاشت و رفت ، یک آدم چطور میتونه انقدر سنگ دل باشه؟

زمین سرده اون حتی نکرده بود شوفاژارو روشن بکنه منو مثل یک سگ از دست صاحب بار بیرون کشید و آوردتم اینجا تا بدتر از اون باهام رفتار بکنه .

باید از جام بلند شم و اشکهامو پاک کنم . بهم گفت از اینجا گم بشم.

گفت دیشب جوری که لایقش بودم باهام رفتار کرده و الان هم ازم میخواد تا خونشو ترک کنم .

چرا فکرِ قلبِ شکسته امو نمیکنه؟ چرا هیچوقت نفهمید با حمایت هایی که ازم کرد خودشو توی قلبم جا کرد ؟؟

شاید وقتشه سزای شکستن قلبمو پرداخت کنه.


.........................


_حس میکنم زیاده روی کردم ، آیییششش از اینکه اون حرفارو به یونگی زدم حسابی از دست خودم شاکی ام . کاش توی خونه مونده باشه تا با یک شیشه سوجویی که براش خریدم راضی بشه و دوباره بهم لبخند بزنه .

.

.

.

.

چی؟ چرا کسی درو باز نمیکنه؟ نکنه رفته؟

کلید لعنتی همیشه توی باز کردن قفل منو لنگ میزاره .


هی یونگی اینجایی؟ یا رفتی؟

وایسا ببینم این، این لباسهای یونگیه ؟ عوضیِ هرزه تا من پامو گذاشتم بیرون یکیو آورده تا کثافت کاریشو تکمیل کنه ...


هی عوضی ببینم جایی بهتر از حموم..م..نب..ود...


چرا حموم خونیه؟ وایسا ببینم اون.. اون دستِ یونگیه که از وان زده بیرون ؟

نه

نه

تو نمیتونی اینکارو بکنی،نمیزارم جایی بری.



..................


+نقشه ام گرفته و تهیونگ حسابی داره اشک میریزه و شونه هامو توی دستش فشار میده.

اگر انقدر دوستم داره پس چرا هیچوقت بهم اعتراف نکرده؟

چی باعث شده که اینجوری سرسخت باشه ؟

فکر کنم وقتشه کارم و تموم بکنم و بهش بگم که فقط قصد داشتم تنبیهش بکنم .



..................


_وایسا ببینم چشماشو باز کرد ، اون عوضی خودشو زده بود به موش مردگی؟

چرا دلیل کارش چی بود؟

شونه های لختشو ول کردم و در حالیکه با تعجب چشم به آستین بولیزم که سرخ رنگ شده بود نگاه میکرد شروع کردم به درآوردن لباسام.


هی یونگی وقتشه همین آبی که نمیدونم با چی قرمزش کردی با خونِ خودت سرخ بشه ..


وارد وان شدم و بدن ریزه میزه اشو چرخوندم جوری که مجبور بود باسن سفیدشو برای حفظ تعادلش بالا نگه داره ...

بی مقدمه واردش شدم و بی توجه به جیغ و داد هاش ضرباتمو شدید تر کردم.


ببینم هنوزم میخوای منو امتحان بکنی؟


...............


+اون عوضی بدون اینکه رعایت حالمو بکنه داره ضربه هاشو شدیدتر میکنه منم ناله های بلند تری سر میدم .

فکر کنم ایندفعه کسی که تنبیه شد من بودم نه اون .

فکر نمیکردم عاشق پدر واقعیه پسر ناتنیم بشم.

Report Page