First time

First time

ᴬʳᵉᶻᵒ🌙


Jk.pv 


رو تخت تهیونگ دراز کشیده بودم ...

کاملا بیدار بودم و صدا های نامفهومی که ته تو خواب ایجاد میکرد سکوت اتاقو می شکست ..


نمیتونستم دوباره بخوابم ...

من فقط نمیتونستم اون رویا هارو متوقف کنم .‌.

اون رویا ...اخه من چرا باید درباره تهیونگ رویا های خیس ببینم ! ...


کوک +هوففففف ...بسه ...

راهمو سمت اشپزخونه که طبقه پایین بود کج کردم ....


Tae.pv 


از خواب شیرینم دلکندم ...

نگاهی به کنارم انداختم ...

ولی کوک اونجا نبود ...صدا های نامفهمومی از طبقه پایین به گوشم رسید ...

نشستم رو تخت ...


تهیونگ _هوفففف ...دیگه نمیتونم تحمل کنم ..


Jk.pv 


همون طور که لیوان توی دستمو سر میکشیدم به رویا های اخیرم فکر کردم ....

لیوانو توی سینک گذاشتم و بعد صدای پای تهیونگ بود که همون موقع وارد اشپزخونه شد ...


کوک+ت...ته ....


منو بلند کرد تمام وسایل رو اوپن رو به طرفی حل داد و منو روش نشوند و مشغول بوسیدن گردنم شد ...

شکه از کاری که کرد اسمش مثل ناله از بین لبام خارج شد ...


کوک +ت..ته ...


وقتی صداش کردم تقریبا اروم بود و نگاهشو به من داد ...


کوک +ته من بهت نیاز دارم ..


تهیونگ _ به من ؟ اما من که همین جام !


از درموندگی چشمامو رو هم فشار دادم ...


کوک +.من میخوامش ...میخوامت ...


تهیونگ _باید بیشتر توضیح بدی ...


کوک +فاککک...من میخوام تلاش کنیم بچه دار شیم ..


شکه شد و کمی ازم فاصله گرفت و با چشمای گرد شده بهم خیره شد ....


تهیونگ _جئون جونگ کوک یعنی تو الان داری منو به سکس دعوت میکنی ؟ 


کوک +اوهوم ...


Wr.pv 


همون موقع با شدت زیادی لباشو رو لبام کوبید و هم زمان منو از رواپن بلند کرد ...

کوک پاهاشو دور کمرش حلقه کرد و تهیونگ راهی رو که به اتاقشون ختم میشد رو پیش گرفت ...

تهیونگ به ارومی کوک رو روی تخت خوابوند و شروع کرد به باز کردن دکمه هاش ...


کوک با دیدن تهیونگی که حالا با بالا تنه لخت روش خیمه زده بود حجوم گرما رو به گونه هاش حس کرد و حالا با گونه های برافروخته زیرش بود ....

‌کوک کمی نیم خیز شد و تهیونگ های پیرهنش رو باز کرد ...


کوک +ته ؟ 


تهیونگ _هوم ؟ 


کوک+میشه اروم انجامش بدیم لطفا ؟


تهیونگ به چشمای براقش با عشق خیره شد و چونشو بالا اورد ...


تهیونگ _من هیچوقت نمیخوام بهت اسیب بزنم ..مطمئنی اینو میخوای ؟ 


کوک +اره مطمئنم 


تهیونگ قبل از اینکه بلند شه کام عمیقی از لبای پسر کوچیکتر گرفت ...

و دستاشو سمت شلوارش برد تا بازش کنه ‌که کوک مانعش شد ...


کوک +بزار من انجامش بدم ...


تهیونگ _چی من فکر میکردم کوکم مظلوم و معصومه ....


کوک +چیزایی هس که تو نمیدونی ...


کوک شلوارشو پایین کشید و با صدا اب دهنشو قورت داد ...


ته خم شد و لبای کوک رو بین لباش اسیر کرد و همون طور شلوار کوک رو پایین کشید ...

حالا اونا بدون هیچ پوششی هم دیگرو میبوسیدن ....

که سمت لوب که رو پاتختی بود خم شد ...

درشو باز کرد که کوک دوباره متوقفش کرد ...


کوک+نیازی به این نیست 


تهیونگ _کوک اینطوری خیلی دردت میاد نکن اینکارو ...


کوک اهمیتی نداد و هم زمان که اونو میبوسید لوب رو از دستش گرفت ...


ته ازش فاصله گرف و دوتا انگشتشو جلو لباش نگه داشت ...


تهیونگ _باز کن ...


کوک لباسو از هم فاصله داد تهیونگ انگشتاشو تو دهن داغش فرو کرد ...

کوک مک محکمی بهشون زد ...

ته بعد ز اینکا صدا ناله کوک رو شنید اونارو از دهنش خارج کرد و ناله دوباره کوک به خاطر انگشتای بلند و خیس تهیونگ که با بزاقش لزج شده بود توی سوراخ تنگ و صورتیش بود ...


کوک+اهه..درد داره....


ته _میدونم عزیزم ولی به زودی تموم میشه ...


ته انگاشتاشو به صورت رفت و برگشتی تو سوراخش حرکت میداد و ناله های جونگ کوک عمیق تر میشد ...


کوک +ته لطفا ...من خودتو میخوام ..منو به فاک بده ...اومممم...


ته انگشتاشو بیرون کشید و باعث شد کوک از سر نارضایتی صدا های نامفهومی ایجاد کنه ...

کوک دوباره نگاهی به عضو ته انداخت و کمی نگران شد ...


تهیونگ _نگران هیچی نباش باشه ؟ 


وقتی ته کمی تو جاش جابه جا شد کوک سرشو به طرفی خم کرد و چشماشو بست ...

ته قبل از اینکه سوراخشو که حالا کاملا براش اماده بود پر کنه لباشو به بازی گرفت ...


تهیونگ _ممکنه درد داشته باشه ولی زود از بین میره باشه ؟ 


و بعد دردی که احساس میکرد داره از قسمت پایین تنه نصفش میکنه ...


کوک +اههههه ...فا ...فا‌ک ...


کوک لباشو به دندون گرفت تا بتونه اشکاشو کنترل کنه ...


تهیونگ_اماده ای ؟ 


کوک مکی خودشو پایین کشید و ته شروع به حرکت کردن کرد ....

کوک دوباره ناله ی ارومی کرد و درد حالا کاملا از بین رفته باد و جاشو به لذت داده ....


کوک +اوه ...فاک ...ته ...


ته که ناله هایی که از رو لذت از بین لباش خارج میشد رو شنید سرعتشو بیشتر کرد ...


کوک+تندتر ...


ته سرعتشو


ته سرعتشو بیتشر کرد و با پروستات کوک برخورد کرد ...


کوک +اه اره همونجا ...اوممممم...


ته اونو بلند کرد و تو پوزیشن داگی نگهش داشت و با شدت بیشتری به همون نقطه کوبید ...


تهیونگ _فاک اههه 


تهیونگ _اومممم ...تو خیلی تنگی ...


کوک سرشو از رو لذتی که بهش منتقل میشد به عقب پرتاب کرد ...


کوک +من ...دارم میام ...


تهیونگ _هوممم ...بیا بیبی ...


کوک اسمشو با صدایی که بیشتر شبیه جیغ بود گفت و باهم خالی شدن ...

تهیونگ نشست و کوک رو توی اغوشش کشید و کوک سرشو به شونه های مردش تکیه داد ...

ته بوسه ای عمیق رو پیشونی پسرش نشوند ...



تهیونگ _کوک ...دوست دارم ...خیلی ..


کوک +منم دوست دارم ته 


تهیونگ _اذیتت کردم ؟ ..


کوک لبخند بیحالی برای تغییز حالت یهویی ته از خوشحال به نگران زد


کوک +نه ... فوق العاده بود 


تهیونگ _اهان پس منتظر راند بعدی .؟ 


کوک +اره

@vkookland


Report Page