ff
شخصیتهای اصلی
نام شخصیت نام و تلفظ انگلیسی[۲] نام بازیگر فصلها فصلها بعنوان بازیگر مهمان شمار قسمتها وضعیت در سریال
تیریون لنیستر Tyrion Lannister /ˈtɪrɪən ˈlænɪstər/ پیتر دینکلیج ۱–۷ – ؟ زنده
پیتر دینکلیج
تیریِین لنیستر ملقب به "ایمپ" (یعنی جنی)، برادر کوچکتر سرسی و جیمی لنیستر است. او یک کوتوله است و مادرش هنگام تولد او مرده است، به خاطر همین پدرش، تایوین لنیستر، او را سرزنش میکند. با وجود این که او از نظر جسمی توانا نیست ولی ذهن باهوش و زیرکی دارد و همیشه از این واقعیت که دیگران او را دست کم میگیرند برای پیشرفت خود استفاده میکند. در آغاز او نسبت به استارکها هیچ نیت بدی ندارد. اما بعدها خشم او نسبت به بانو کاتلین باعث پیوستن او به جنگ پدرش علیه استارکها میشود زیرا او به اتهام قتل جان آرین و توطئه برای کشتن بران استارک (پسر کوچک بانو کتلین) دستگیر و محاکمه میشود، در حالی که در هر دو مورد هیچ اطلاع و نقشی ندارد. در پایان جنگ ارتش لنیستر با ارتش راب استارک، پس از دستگیری جیمی لنیستر، آنها مطلع میشوند که شاه جافری ند استارک را علیرغم خواستهٔ استارکها کشته است و برادران رابرت ادعای جافری را در مورد تخت پادشاهی به چالش کشیدهاند. برای ایجاد اطمینان از این که شخص مطمئنی جافری را (درحالی که با مسایل مربوط به جنگ سروکار دارد) کنترل میکند، تایوین، تیریین را به جای خودش برای قانون گذاری به عنوان مشاور عالی پادشاه (دست پادشاه) به پایتخت (مقر پادشاهی) میفرستد و در نهایت متوجه هوش و زیرکی پسر کوچک خود میشود. او وارد پایتخت میشود و فوراً وارد ستیزی بر سر قدرت با سرسی و جافری میشود. او با ارتش کوچک خود متشکل از قبیله نشینان تپههای اطراف و دوست مزدورش بران دیده بانی شهر را رهبری میکند و او یکی از قدرتمندترین مردان شهر میشود. تیریین پیش از ورود ناوگان دریایی استنیس به آبهای پایتخت، نقشهای با انبار کردن مقدار بسیار زیادی از ماده به نام آتش سوزاننده (وایلد فایر) طراحی میکند و پس از ورود کشتیهای ناوگان استنیس به آبهای پایتخت همهٔ این مواد منفجره با یک کشتی به میان کشتیهای دشمن میفرستد. بران آتشهای سوزاننده (وایلد فایر) را با تیری آتشین منفجر میکند که باعث انفجاری بزرگ میشود که نیمی از نیروهای استنیس را نابود میکند. هنگامی که امید و روحیهٔ مردم و سربازان پایتخت پس از این که شاه جافری آنها را ترک کرده است؛ از بین رفته؛ تیریین سربازان را دربارهٔ جمع میکند و هجوم شگفتانگیزی را در برابر محاصره کنندگان ترتیب میدهد. در طول نبرد به دست یکی از سربازان خودی گارد سلطنتی تحت فرمان سرسی لنیستر به او خیانت میشود؛ اما به دست یکی از سربازان سلحشورش پادریک پاین نجات پیدا میکند. هنگامی که او پس از پایان نبرد به هوش میآید، تیریین میفهمد که پدرش مقام مشاور عالی پادشاه را تصرف کرده است و تمام قدرت و منصبی که به دست آورده بود از او گرفته است. به علاوه از او برای نقشی که در کمک به دفاع از پایتخت داشت قدردانی نمیشود. در پاسخ به این رفتارها و بازگشت او به عقب معشوقهاش شِی به او میگوید وستروس را ترک کند. اما تیریین همچنان میخواهد بماند تا وقتی که بتواند چیزی را که به او برتری دهد و مورد علاقهاش باشد را پیدا کند و پدرش او را مجبور میکند تا با سانسا استارک ازدواج کند. او بعدها متهم به قتل شاه جافری شد و به حکم دادگاه ۳ نفره کینگز لندیگ (که یکی از این سه نفر تایوین لنیستر، پدر تیریون بود) به اعدام محکوم شد که بعدها توسط جیمی لنیستر (برادر تیریون لنیستر) از زندان به صورت مخفیانه آزاد شد تا از مقر پادشاهی فرار کند اما تیریون قبل از ترک کینگز لندیگ پدرش (تایوین لنیستر) را به قتل رساند. او به همراه لرد واریس به سمت میرین شهر فرمانروایی ملکه دنریس تارگریان رفت تا به عنوان مشاور به وی خدمت کند.
سرسی لنیستر Cersei Lannister /ˈsɜrsi ˈlænɪstər/ لینا هیدی ۱–۷ – ؟ زنده
لینا هیدی
سرسی لنیستر، ملکهٔ هفت اقلیم وستروس، همسر شاه رابرت باراثیان میباشد. او و برادرش از بچگی با هم رابطهٔ جنسی عاشقانه داشتهاند. با وجود این او مدعی است که در ابتدای ازدواجش با رابرت عاشق او بوده است اما پس این که میفهمد رابرت هنوز عاشق لیانا استارک است، از رابرت بیزار میشود. او و رابرت یک پسر داشتند، که در دروان شیرخوارگی بر اثر یک بیماری ناشناخته مرد. سه فرزند کنونی او در اصل فرزندان او و برادرش جیمی هستند، گرچه آنها به طور رسمی متعلق به رابرت باراثیان هستند. او تنها برای قدرت و پیشرفت خانوادهاش نگران است و در این زمینه تلاش میکند. در تمام مدت فصل دوم، برادرش تیریین، که به عنوان مشاور عالی پادشاه خدمت میکند؛ سیاستهای سرسی را تغییر میدهد و به فرمانهای نابخردانهٔ او پایان میدهد. او به خاطر توجه پدرش به تیریین، زندانی بودن جیمی در دست استارکها و ازدواج اجباری و ترتیب داده شدهٔ دخترش در دورن، آزرده خاطر میشود. سرسی از کمک به برادرش تیریین سر باز میزند در حالی که به مستی افتاده است. او در طول محاصرهٔ مقر فرمانروایی، او تلاش میکند تا خود و پسرش تامن را بکشد تا به دست استنیس نیفتند تا این که نیروهای تایوین مقر فرمانروایی را به موقع نجات میدهند.