Exam

Exam

*+:。.。tooeti。.。:+*

کوک با دقت به پسر روبه روش که داشت بی وقفه درس میخوند نگاه کرد 

دو هفته ای بود بخاطر امتحان های ته نزدیکش نشده بود ولی امروز 

تحمل کردن براش سخت بود 

به سمت اون بیبی تایگر که الان خم شده بود تا جزوه هاش رو برداره رفت 

پشت اون پسر وایساد 

دستاش رو روی بوتی پسرک کشید 

ته تعجب کرد و با وحشت برگشت و نگاهی به چشمای تشنه ی اون پسر انداخت

-چیه بیب

+ددی داری چیکار میکنی 

-میخوامت بیب

+اما ددی من فردا امتحان دارم

-ولی من الان میخوامت 

+ددی لطفا الان نه

-هیس بیبی

 یهو پسر کوچیکتر شروع به گریه کردن کرد و پسر بزرگتر باتعجب بهش زل زد

+ددی من دارم برای این امتحان های کوفتی میخونم که بتونم باتو بیام.... هق هق... اخه اخه تو داری میری امریکا منم میخوام باهات بیام 

کوک به شیرینی بیبی تایگرش خندید و لباش رو بوسید

-ولی بیبی تو باید با من بیای 

+پدرت پدرت نمیزاره 

-دیشب گذاشت

+چیییییی

-اروم بیبی گوشم 

+هق هق ولی ولی اون مخالف بود که 

-راضیش کردم

+چه جوری ددی 

-تهدیدش کردم گفتم اگر نزاره بیای منم نمیام 

+ولی شرکت بدون تو سقوط میکنه 

-هوم میدونم 

+ولی باز نمیخوای بری

-بیبی خنگ من.... اگر قراره من برم یعنی توهم میای دیگه پدرم شرکت رو بیشتر از من دوست داره نگران نباش.... الان فکر نمیکنی باید بیبی خوبی باشی و ناله کنی و تلافی کنی این دو هفته رو هوم؟ 

پسر کوچیکتر با خجالت نگاش کرد

کوک تیشرت مشکیش رو اروم اروم بالا برد 

که پسرکش با چشمای تشنه ای بهش زل زد

-چیه بیب هوم؟ 

+میخوامت ددی 

-توکه بیشتر از من هورنی بودی بیبی

+ددی ببخشید 

کوک خنده ای کرد و بیبیش رو روی میز گذاشت

-میخوام کامت جزوه هات رو پر کنه بیب 

ته با شنیدن این جمله ناله ای کرد به لبای ددیش نزدیک شد که کوک اونو کامل خوابوند و لباش رو شکار کرد 

با مزه خون سرش رو بلند کرد و با چشمای تشنه به جون گردن پسر افتاد

لباس های بیبیش رو از تنش در اورد و به نقاشی روی گردن پسرش نگاه کرد

-قراره کل بدنت ارغوانی بشه بیبی هورنی من 

+ددی اهههه ددی من ارغوانی رو دوست دارم 

بعد از شنیدن این کوک به تنش حمله کرد و مثل یه شکار اونو گیر انداخت و کل بدنش رو ارغوانی کرد 

رو رون بیبی هورنیش خم شد و جای جای اونو بوسید و لیس زد 

+ددی لطفا لطفا تمومش کن

-چیو تموم کنم من تازه شروع کردم 

+ددی اه اونجا نه لطفا 

کوک با نیشخند رون پسر رو بیشتر مک زد و که صدای ناله ی اون همه جا رو پر کرد

کوک شلوارش رو در اورد و جلوی دهن ته امد 

-کیتن دندون نه فقط 

+چشم ددی 

ته با مک ارومی شروع کرد

زبونش رو طول دیک ددیش کشید که ددیش ناله ای کرد و موهاش رو چنگ زد

-بیبی اهههه 

ته از ناله های ددیش خوشحال شد و کل اون رو تو دهنش برد و سرش رو تکون داد که کوک سرش رو گرفت و حرکاتش رو تند تر کرد و تا میفهمه نزدیکه از دهنش بیرون اورد و دوباره اون میز رو دور زد 

-بیب اماده ای؟ 

+بله ددی لطفا

کوک با پوزخند کل دیکش رو وارد کرد که ته از درد جیغی کشید ولی اون صبر نکرد و ضربه هاش رو بیشتر کرد

بعد از ربع ساعت ضربه زدن صدای ته از لذت درخواست کرد

+ددی ددی تند تر من من نزدیکم 

-اهههه بیا بیب بیا 

بعد از چند ضربه هر دوشون باهم کام شدن و کل کام ته رو جزوه هاش ریخت

 همونجور که کوک دوست داشت 

+بیب تو امتحان فردا قبولی معلمت جرعت داره بهت نمره بدی بده

ته میدونست ددیش هرکاری بخواد میکنه مخالفتی نکرد و چشماش رو بست 

کوک تن بی جون پسرش رو بغل کرد سمت تختشون قدم برداشت 

کوک اجازه نمیداد این تایگر ازش دور بشه...

Report Page